- کیفیت افشا و اطلاع رسانی( Cle ) .[7] با توجه به این که بازار یکی از ابزارهای حاکمیت شرکتی میباشد، شرکتهایی که دارای رتبه کیفیت افشا و اطلاع رسانی بالاتری هستند به طور یقین قدرت بازار در نظارت بر ایشان بالاتر رفته و در سطح ساختار حاکمیت شرکتی بالاتری به سر میبرند. این متغیر نشان دهنده رتبه شرکتها بر اساس امتیاز کسب شده از نظر کیفیت افشا و اطلاع رسانی مناسب که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار اعلام گردیده است، میباشد. افشای با کیفیت اطلاعات به این معنا است که مدیران اطلاعات خود را درباره فعالیتها و رویدادهای شرکت به درستی و به موقع به سرمایه گذاران و سایر ذینفعان شرکت منتقل کنند و این اطلاعات بتواند اگاهی آنان را نسبت به شرکت بهبود بخشیده و منجر به تصمیم گیریهای کارامد شود. شفافیت و کیفیت افشای اطلاعات‚ به عنوان یکی از جنبههای با اهمیت ساختار حاکمیت شرکتی محسوب می شود(برکمن و آنلو[۸]‚ ۲۰۱۱). سازوکارهای حاکمیت شرکتی درون سازمانی بر کیفیت افشای اطلاعات اثر گذار است و احتمال عدم افشای کامل و مطلوب اطلاعات و یا افشای اطلاعات کم اعتبار را کاهش میدهد(کاناگارتمن و همکاران[۹]‚ ۲۰۱۱).
۱-۱۰-۲-۲)رقابت بازار محصول
رقابتی بودن بازار محصول به این معنی است که شرکتها در فروش و تولیدکالا رقابت تنگاتنگی دارند و کالاهای آن ها نسبت به دیگری برتری چندانی ندارد‚ چرا که اگر غیر این باشد‚ بازار به سمت انحصار یا انحصار چند جانبه تمایل پیدا میکند(خدامی پور و بزرایی‚ ۱۳۹۲).
۱-۱۰-۳)متغیرهای کنترلی
به منظور کنترل سایر متغیرهایی که به نحوی در تجزیه وتحلیل مسئله پژوهش موثرند¸ متغیرهای کنترلی لازم تعیین شدند.
۱)اندازه شرکت(size): اندازه شرکت از طریق لگاریتم کل داراییهای شرکت به دست میآید.
۲)سودآوری شرکت(profit): برای محاسبه سودآوری شرکت از بازده داراییها استفاده می شود.
۳)بازده/ترکیب سرمایه(RE/TA): برای محاسبه از تقسیم درآمد باقیمانده به دارایی کل استفاده شده است.(دآنگلو و استولز[۱۰]‚ ۲۰۰۶).
۴)عدم اطمینان جریان نقدی(SRVOL ): توسط نوسانات بازده سهام محاسبه می شود که نوسانات بازده سهام از طریق انحراف استاندارد بازده سالانه سهام در طول ۲ سال اخیر به دست میآید.
۵)M/B: برای محاسبه از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری استفاده شده است.
۶)فرصت سرمایه گذاری(Investment): از طریق مجموع مخارج سرمایه ای و مخارج تحقیق و توسعه تقسیم بر دارایی کل به دست میآید.
فصل دوم:
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱)مقدمه
سود تقسیمی هزینه نمایندگی را به وسیله ی توزیع جریان نقد آزاد که در پروژه های بی ثمرتوسط مدیریت سرمایه گذاری می شود، کاهش میدهد(هارت[۱۱]‚ ۱۹۸۳). بنابرین، بر اساس تئوری نمایندگی، اغلب انتظار می رود که مدیران، فعالیتهایی را انجام دهند که برای سهامداران پرهزینه باشد و حتی قراردادهای بین مدیران و شرکت ها نیز نمیتواند مانع از فعالیت های فرصت طلبانه مدیران شود؛ بنابرین، سهامداران فاقد قدرت کنترل، نیازمند ساختاری برای نظارت هستند(کرمرز و همکاران[۱۲]‚ ۲۰۰۸). حاکمیت شرکتی، ابزاری برای ایجاد توازن بین سهامداران و مدیریت است و سبب کاهش مشکلات نمایندگی می شود و این احتمال که مدیران، سیاست تقسیم سود کمتر از حد مطلوب را در پیش گیرند، کم میکند. بنابرین، انتظار داریم ؛ شاخص حاکمیت شرکتی بر تقسیم سود تأثیر داشته باشد(کورانا و تیال[۱۳]‚ ۲۰۱۱). از طرفی رقابت بین شرکتها در مقایسه با بازار کنترل شرکت یا نظارت نهادها میتواند یک مکانیزم حاکمیت شرکتی اثر بخش تری برای کاهش مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران میباشد(آلن و گیل‚ ۲۰۰۰). مدیران در بازارهای رقابتی تر تمایل دارند که حاکمیت شرکتی داخلی خوب به عنوان یک مکانیزم اتصال برای حداقل کردن هزینه سرمایه در بازار سهام ایجاد کنند(آلچیان[۱۴] ۱۹۵۰ ¸استیگلر[۱۵] ۱۹۵۸). در بازارهای کمتر رقابتی¸ مدیران ترجیح میدهند بجای تقسیم سود¸ درآمدها را نگه دارند تا اینگونه در مقابل تهدیدهای رقابتی آینده رقیبان بالفعل و بالقوه آماده باشند(گرولن و میشائیلی¸ ۲۰۱۲). شرکتها با حاکمیت شرکتی خوب نسبت به شرکتهایی که حاکمیت شرکتی ضعیفی دارند¸ توسط محافظت از حقوق سهامداران بازده سهام بالاتری را با کنترل عوامل دیگر ریسک به دست می آورند. همچنین سطوح پایین حفاظت از حقوق سهامداران منجربه سودآوری پایینتر¸ نرخ رشد فروش پایینتر¸ هزینه سرمایه بالاتر و افزایش احتمال اکتساب شرکت می شود (گمپرس و همکاران[۱۶] ¸۲۰۰۳). به همین ترتیب¸ حاکمیت شرکتی خوب موجب افزایش ارزش شرکت می شود(میتون۲۰۰۲ ¸ لمون و لین ۲۰۰۳).
بنابرین ما حدس می زنیم تا زمانی که رقابت بازار محصول از مشکلات نمایندگی مدیران جلوگیری میکند¸ تاثیر حاکمیت شرکتی بر تقسیم سود از بین می رود و یا کاهش مییابد. ادبیات موجود نشان میدهد که حاکمیت شرکتی میتواند اثر انظباطی بر مدیران در پرداخت سود بیشتر و یا کمتر داشته باشد. یک داستان(مدل پیامد)است که استدلال میکند: تقسیم سود¸ مشکلات سرمایه گذاری بیش از حد که توسط مدیرانی که منافع شخصی خود را از جریان نقد آزاد دنبال میکنند ایجاد می شود¸ کاهش میدهد(لا پورتا و همکاران ¸۲۰۰۰).
داستان دیگر(مدل جانشینی)است که حدس ما را که تامین مالی خارجی تحت شرایط عدم تقارن اطلاعاتی دشوار است را حمایت میکند. به طور معمول تقسیم سود(یا خرید مجدد سهام) به عنوان تعهد در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی یا تعارض بین مدیران و سهامداران استفاده می شود بنابرین شرکتهایی با حاکمیت شرکتی ضعیف پرداخت سود بیشتری دارند و برعکس(جیرود و مولر¸ ۲۰۱۱)..بر اساس این دو دیدگاه هدف پژوهش حاضر این است که اثر حاکمیت شرکتی داخلی و رقابت بازار محصول را بر تقسیم سود شرکتها بررسی کند.