تعلیم و تربیت فرآیندی است که فکر انسان را پرورش میدهد. بنا بر عقیده کریستین و مک روبی اهمیت اندیشیدن و تفکر برای انسان به اندازه ای است که بدون آن زندگی ممکن نیست و هدف اصلی هر نظام آموزشی متفکر بار آوردن افراد است (کریستین و مک روبی[۱]، ۲۰۱۲). در حقیقت هر گام در راه تفکر، تنها تلاشی محسوب می شود برای آن که انسان را متفکرانه، در یافتن مسیر ذات خویش همیاری کند (هایدگر، ۱۳۹۱، ص ۱). اهمیت توجه به تفکر در نظام های آموزشی دنیا در هر دوره ای، سبب پیدایش شیوه های نوینی از آموزش گردید که در آن ها بر تفکر و شیوه ی علمی حل مسائل تأکید گردید. از جمله ی این شیوه های آموزشی می توان به الگوی دریافت مفهوم[۲] اشاره نمود.
الگوی دریافت مفهوم در سال ۱۹۸۵ و به وسیله ی جویس و ویل[۳] و بر اساس تئوری برونر از دریافت مفهوم گسترش یافت. آن ها سه روش از این الگو را مطرح کردند که عبارتاند از: مدل پذیرش گرا، مدل انتخاب گرا و مدل مواد سازمان نیافته (بهاسکارا[۴] و همکاران، ۲۰۰۶، ص ۱۱). این شیوه ی آموزشی میتواند در هر سطح و کلاسی مورد استفاده قرار گیرد و زمینه ساز ارتقاء سطح تفکر انتقادی و مهارتهای فراشناختی دانش آموزان گردد (مایر[۵]، ۲۰۱۲، ص VII). بررسی مبانی تجربی موضوع بیانگر آن است که استفاده از الگوی دریافت مفهوم در بسیاری از پژوهش ها دارای آثار مثبتی بوده است. اما امروزه با رشد و گسترش فناوری های نوین آموزشی و ورود این فناوری ها به عرصه ی آموزش، توجه به آموزش های مبتنی بر درس افزارها و شیوه های دیجیتالی افزایش یافته و به نوعی الزام برای محیط های یادگیری تبدیل گردیده است. از این رو ساخت و به کارگیری درس افزارهای مبتنی بر شیوه های یادگیری دارای پشتوانه از اهمیت، خاصی برخوردار است. این موضوع در خصوص دروس مشکل نظیر زبان انگلیسی لزوم بیشتری یافته و نیازمند پژوهش های نوین است.
استفاده از چند رسانه ای ها، بعد تازه ای به ابعاد روشهای تدریس قدیمی می افزاید که قبلاً در دسترس معلمان نبود (هروی و فرقاندوست حقیقی، ۱۳۷۷، ص ۲۲). لذا توان این نرم افزارها در آموزش سطح بالا از یک سو و پیچیدگی ها و نیازهای روزافزون دنیای کنونی در زمینههای آموزشی از سوی دیگر، ما را وا میدارد تا به الگوهای نوین، کارا و مؤثر مناسب در آموزش و پرورش روی آوریم (نوروزی و همکاران، ۱۳۸۷، ص ۱۱). و با به کارگیری نظریه های بنیادین مربوط به این الگوها در ساخت و طراحی چند رسانه ای ها، شرایط یادگیری فراگیران را آسان و آسان تر نماییم.
پژوهشها نشان دادهاند که آموزش مبتنی بر چندرسانهای ها میتواند به درک مطلب و یادداری دانش آموزان کمک کند. در واقع چند رسانه ای های آموزشی از جمله نظام رسانه ای هستند که با توجه به ماهیت چند حسی شان، میتوانند به راحتی با انواع سبکهای یادگیری سازگار شده و با شکلهای گوناگون تعامل، یادگیری آسان و پایداری را فراهم نمایند. از مزایای چندرسانهای ها میتوان به ایجاد خلاقیت، صرفه جویی در زمان، حذف فعالیتهای غیر مفید، افزودن زمان برای ارتباط با شاگرد و مباحثه، ارائه مطالب در قالبهای متنوع، شناسایی سبکهای متفاوت یادگیری، یادگیری فعال همراه با بازخورد، امکان تکرار، یادگیری متناسب با سرعت ویژه فراگیر ضمن کنترل فرایند یادگیری، تسهیل مشارکت در فعالیتها و برقراری تعامل و رابطه دو سویه با کاربر نام برد (زارعی زوارکی و جعفرخانی، ۱۳۸۸، ص ۲۳). مایر (۲۰۰۱) نیز دلیل منطقی ارائه چند رسانه ای یعنی ارائه مطالب در قالب کلمات و تصاویر را به کار گیری کل ظرفیت شناختی انسان برای پردازش اطلاعات میداند.و مزایای آموزش با چندرسانهای در محورهای زیر قابل تبیین میداند.
-
- یادگیری حالتی فعال دارد و از چرت زدن دانشآموزان جلوگیری میکند، چرا که در مقابل یک کامپیوتر نمیتوان اینگونه رفتار کرد. ماشین نیاز به دست کاریهایی دارد که حداقلی از توجه را طلب میکند.
-
- هر اقدام خلاف شاگرد در طول یک تمرین فوراً یادآوری و اصلاح میشود، و در مقابل خطاها نمیتوان به مجادله و یا مغلطه پرداخت.
-
- بسیاری از محصلین در مقابل کلاس و معلم به دشواری میتوانند اندیشههای خود را بیان دارند و این عوامل منع کننده در مقابل کامپیوتر وجود ندارد. محصلین میدانند که ممکن است اشتباه بکنند، بی آنکه مورد تحقیر و یا سرزنش قرار بگیرند.
-
- هر محصل میتواند بر حسب توانایی و قدرت یادگیری خود، کار کند.
-
- نحوه آموزش به گونهای است که جذابیت آن از کلاسهایی که به شکل سنتی اداره میشوند بیشتر است.