در نظامهای آموزشی اغلب کشورها هدف از قرار دادن نقش نظارت و راهنمایی آموزشی به طور رسمی، حل و فصل مسائل و مشکلات آموزشی معلمان، فرایند تدریس و یادگیری و ارتقای کیفیت عملکرد معلمان و در نتیجه دانش آموزان است (نیکنامی، ۱۳۸۸).
معلمان به عنوان نیروی انسانی و مجریان برنامه های آموزشی و پرورشی از ارکان مهم این نهاد اجتماعی به شمار میروند. و عملکرد و کارایی آنان نقش عمدهای در موفقیت این نهاد دارد. آنچه که از آموزش و پرورش ایران در اذهان عموم مردم متصور است، نشان میدهد که علیرغم گسترش روز افزون حجم این نهاد و صرف میلیونها ریال از اعتبار و بودجه کشور توفیق چندانی در ارتقای علمی و دانش و مهارت دانش آموزان نداشته است و معلمان نیز در سطح متوسطی از عملکردها و کارایی لازم هستند (خدیوی، ۱۳۸۹).
گرچه امروزه دست اندرکاران نظام آموزشی در به کارگیری روشهای اثربخش نظارت و راهنمایی نگرشهای مثبت تری نسبت به گذشته کسب کردهاند، اما با توجه به محدودیتها و مشکلات متعدد در ابعاد ساختاری، منابع انسانی و… تاکنون برنامه ریزی مدون و مشخص و اقدامات عملی مؤثری در این زمینه صورت نگرفته است. با اینکه به کارگیری روشهای مناسب نظارت و راهنمایی از وظایف اساسی مدیران آموزشی تلقی می شود اما به نظر میرسد هنوز تا رسیدن به وضعیت مطلوب در این زمینه راه طولانی در پیش است، و هم اکنون بخشی از مسائل و مشکلات معلمان همچنان لاینحل و بلاتکلیف باقیمانده است؛ چرا که مدیران مدارس در چارچوب های فعلی و روشهای متداول کنونی توانایی پاسخگویی و حل این مسائل و مشکلات و رفع نیازهای معلمان در این زمینه را ندارند.
در این بین و با مطرح شدن نقش های نظارتی و اثرات آن بر کارایی معلمان این سوال مطرح می شود که آیا نقش معلم راهنما بر کارایی آموزشی معلمان مؤثر است یا خیر؟ که بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی تأثیر نقش معلمین راهنما بر افزایش کارایی آموزشی معلمان مقطع ابتدایی در شهر لامرد پرداخت.
۱-۲- اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه در تمام کشورهای جهان آموزش و پرورش دارای ارزش قابل ملاحظه ای است و کلیه متخصصان نقش آن را در رشد و توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حائز اهمیت می دانند، بدین جهت صاحبنظران تعلیم و تربیت معتقدند که برای دستیابی اهداف آموزشی، مدیران و معلمان باید از شایستگیها و آمادگیهای لازم برخوردار باشند (شورای آموزش و پرورش ایرلند[۶]، ۲۰۱۲). رشد سریع تکنولوژی و جمعیت در حال افزایش از عوامل به کار گیری معلمان فاقد تجربه و آمادگی لازم در زمینه تدریس و اداره کلاس است که امکانات تحقق کامل اهداف آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابرین جهت رفع مشکلات مذبور نقش معلمان راهنما برای رشد، هدایت و هماهنگی معلمان کم تجربه و فاقد اطلاعات علمی جدید در خور توجه است از آنجا که نظارت و راهنمایی به صورت یک مسئله علمی مطرح میباشد و کمتر به تجارب شخصی بستگی دارد. بنابرین نیاز به مطالعه و بررسی دقیق تری دارد.
در این میان همواره میان دو واژه نظارت و ارزشیابی ترادفی در ذهن معلمان صورت گرفته که این دو را از یک طیف قلمداد میکنند اما بولا[۷] (۱۳۶۲) معتقد است باید جهت کسب نتیجه لازم بین ارزشیابی و نظارت تمایز قائل شد. زیرا در بدترین حالت ادغام این دو فرایند، نظارت با وظایف افراد مافوق در مواظبت و مراقبت از ز یر دستان خود یکسان تلقی می شود که نوعی ترس و احساس ناامنی شغلی را برای معلمان ایجاد خواهد کرد. به همین دلیل بیان میکند که تمایز میان ارزیابی و نظارت باید، نه تنها به وسیله مسئو لان و برنامه ریزان طرح های اجرایی کاملا درک شده باشد، بلکه همه مجریان (معلمان) این طرح ها نیز باید به آن واقف باشند. ترس نباید باعث شود که مجریان برنامه واقعیات و داده ها را به گونه ای دیگر جلوه دهند تا کوتاه خود را بپوشانند” (بولا به نقل از عزیزی، ۱۳۸۶ص، ۱۱).
این در حالی است که از یک طرف، مدیران مدارس به ایفای نقش نظارت در راهنمایی آموزشی علاقهای ندارند و از طرف دیگر، اکثر معلمان، نظارت و راهنمایی به وسیله مدیران را نوعی مداخله یا ایجاد مزاحمت در کار خود تلقی میکنند و اصولاً از این کار بیمناکاند، یا تصور میکنند که نیازی به اصلاح کار خود ندارند، در نتیجه هیچ گاه مدیران و معلمان تصور مثبتی از نقش یکدیگر در ذهن نداشتهاند تا بتوانند با هدف رفع مسائل و مشکلات آموزشی معلمان ارتباط و همکاری نزدیکی با هم داشته باشند.
میشل و توکر[۸] (۱۹۹۲) اظهار داشته اند که عملکرد مدرسه بشدت به شایستگی مدیریت، نظارت اثربخش وابسته است. همچنین، بلر[۹] (۱۹۹۱) بر اهمیت برنامه ریزی صحیح در استفاده از کارکردهای مختلف نظارت و راهنمایی آموزشی به عنوان یک فرایند مهم و اثرگذار در اجرای برنامه های آموزشی مدارس تأکید می کند (به نقل از کارول و گیلبرت، ۲۰۰۸).
ناولز و سودزینا[۱۰] (۱۹۹۴) نیز بیان کردهاند که فراهم کردن سطوح گسترده تری از نظارت اثربخش و تسهیل اقدامات ناظران میتواند در بهبود جایگاه نظارت و راهنمایی آموزشی در میان معلمان مؤثر باشد (به نقل از پروکتور[۱۱]، ۲۰۱۰). کیس و لیچ[۱۲] (۲۰۰۲) در تحقیق خود در ارتباط با کاربرد تکنیک های مشاوره گروهی اشاره میکنند که بهره گیری از نظارت و راهنمایی گروهی سبب افزایش یادگیری و مدلسازی استفاده مؤثر از آن تکنیک ها می شود.
نتایج تحقیقات نلسون و ساسی[۱۳] (۲۰۰۰) حاکی از اهمیت یافتن استفاده از راهنمایی های تخصصی و موضوعی است که مستلزم توجه عمیق ناطر به نقش و تأثیر تحولات شناختی در هنگام انجام مشاهدات کلاسی میباشد. بنابرین ناظران و راهنمایان آموزشی (مدیران در هنگام ایفای نقش نظارتی خود ) باید نسبت به کسب دانش و درک عمیق در خصوص آنچه که واقعاً در کلاس درس خاصی می گذرد و همچنین، نیازهای آموزشی معلمان اقدام نمایند.
گروهی دیگر از صاحبنظران در تأیید دیدگاه نلسون و ساسی (۲۰۰۰) بر این باور هستند که نظارت و راهنمایی آموزشی را بایستی بمنزله یکی از کارکردهای جامعه یادگیرندگان مدرسه-محور دانست که در آن معلمان و مدیر مدرسه با هم کیفیت یادگیری و تدریس را در موضوعات مختلف درسی بررسی می نمایند (لیتلی و مکلهیلن[۱۴]، ۱۹۹۱؛ روئن[۱۵]، ۱۹۹۳، به نقل از عزیزی، ۱۳۸۶).
در این راستا فرایند نظارت و راهنمایی صرف نظر از اعمال روش های کارآمد یانا کارآمد، همواره در نظام آموزشی جاری بوده است. تصور یک نظام آموزشی بدون فرایند و خدمات نظارت و راهنمایی ممکن نمی باشد. نظارت و راهنمایی بخشی از فرایند نقش های مختلف نظام آموزش و پرورش و جزء جدایی ناپذیر این نظام میباشد (تورپین و ولر[۱۶]، ۲۰۱۱).