زارع زاده (۱۳۸۵) در پژوهش خود با مقایسه خودکارآمدی و خلاقیت دانش آموزان کاربر اینترنت و غیرکاربر اینترنت به این نتیجه دست یافت که چون اینترنت دانش آموزان را برای کسب اطلاعات جدید بر می انگیزد، میزان خودکارآمدی را در دانش آموزان کاربر اینترنت افزایش میدهد. همچنین دریافتند که ابعاد خلاقیت دانش آموزان کاربر بیشتر از دانش آموزان غیر کاربر است.
۲-۲-۳ – تفاوت های جنسیتی در خلاقیت
تحقیقات درباره تفاوت خلاقیت زنان و مردان به نتایج قاطعی نرسیده است. تورنس یک مطالعه تحقیقاتی تحت عنوان «تشخیص نقش جنسیت در تفکر خلاق» انجام داد که تفاوت مهمی بین امتیازهای خلاقیت کلی برای مرد یا زن نشان داده نشد (اسبورن، ۱۳۷۸).
گیلفورد و یاماموتو (به نقل از شعبانی، ۱۳۸۰) در مطالعات خود تفاوت خلاقیت را در دو جنس مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند در اندازه گیری خلاقیت هیچگونه تفاوت معنی داری در دو جنس وجود ندارد.
بیر [۶۵] (۱۹۹۹) بیش از ۸۰ مطالعه ای را که به مقایسه تفکر واگرا در زنان و مردان پرداختهاند، مرور کرد و دریافت که در نیمی از مطالعات تفاوت معناداری بین زنان و مردان وجود ندارد. در دو سوم مطالعات باقی مانده نمرات زنان بیش از مردان و در یک سوم باقیمانده نمره مردان بیش از زنان بود.
ماتود و گراند[۶۶] (۲۰۰۷) نیز تفکر خلاق را بین زنان و مردان از سطوح تحصیلی مختلف مقایسه کردند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود سطح تحصیلی بر روی تفکر خلاق تأثیر میگذارد. علاوه بر این فقط در دو مؤلفه خلاقیت نمرات مردان بیش از زنان بود. در بقیه مؤلفه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد.
شیخ الاسلامی و رضویه (۱۳۸۴) در تحقیقی با هدف بررسی تاثیر انگیزش بیرونی و انگیزش درونی بر خلاقیت دانشجویان تفاوت معنی داری در خلاقیت پسران و دختران مشاهده نکردند. همچنین تحلیل اطلاعات در مورد مؤلفه های خلاقیت نیز نشان داد که جنسیت بر نمره مؤلفه های مختلف خلاقیت اثر معنی داری نداشته است. به بیان دیگر تفاوت معنی داری در میانگین نمرات دانشجویان دختر و پسر در مؤلفه های ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری و بسط وجود نداشت.
شهرآرای و رشیدی (۱۳۸۷) در تحقیقشان تفاوت معنی داری بین میانگین دختران وپسران در ابعاد سیالی، انعطاف پذیری و بسط مشاهده کردند. آزمودنی های پسر در ابعاد سیالی و انعطاف پذیری و آزمودنی های دختر در بعد بسط نمره بالاتری کسب کردند. این نتایج نشان میدهد که دانش آموزان پسر بیشتر تمایل دارندکه پاسخهای متعددی بدهند در صورتی که دانش آموزان دختر به لحاظ توانایی تکمیل یک فکر یا افزودن جزئیات وابسته به آن یا توانایی ذهنی در توجه به جزئی ترین اجزای مربوط به یک فعالیت، نسبت به دانش آموزان پسر نمرات بالاتری به دست آورده اند.
جوکار و البرزی (۱۳۸۹) در تحقیقشان با عنوان بررسی رابطه ویژگی های شخصیت با خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی روی دانشجویان بررسی کردند که خلاقیت شناختی در بعد بسط تفاوت معنی داری به نفع دختران گزارش میدهد.
۲-۲-۴- تفاوت های جنسیتی در جهت گیری هدف پیشرفت
پاجارس و والینت، ۲۰۰۱ (به نقل از سعدی خانی، ۱۳۸۵) به منظور بررسی رابطه بین اهداف پیشرفت (جهت گیری هدف یادگیری، جهت گیری هدف عملکرد گرایشی و جهت گیری هدف عملکرد اجتنابی) و انگیزش، ۴۹۷ دانش آموز (۲۵۰ دختر و ۲۴۷ پسر) را مورد مطالعه قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که دخترها در درس ریاضی به اهداف یادگیری و پسرها به اهداف عملکردی- گرایشی متمایل میشوند و در ادامه در مطالعه ای که روی ۲۸۱ دانش آموز (۱۳۹ دختر و ۱۴۲ پسر) که آمریکایی- آفریقایی و سفید پوست بودند، انجام دادند به این نتیجه رسیدند که دختران آفریقایی- آمریکایی نسبت به پسران آفریقایی- آمریکایی و دختران سفید پوست به اهداف تسلطی تمایل بیشتری دارند.
درچندین مطالعه دیگر با عنوان تاثیر جنسیت در هدف گرایی (ایتنر؛ سید من و هانکوک[۶۷]، ۲۰۰۴) دریافتند که پسران بیشتر دارای جهت گیری اهداف عملکردی- اجتنابی و دختران بیشتر دارای جهت گیری اهداف تسلطی میباشند.
بوفارد و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیقی با ۷۰۲ دانش آموز (۴۶۳ دانش آموز دختر و ۲۳۹ دانش آموز پسر) به این یافته رسیدند که دانش آموزان دختر نسبت به پسر از جهت گیری هدف یادگیری استفاده کرده و کمتر به سمت جهت گیری هدفی عملکردی تمایل دارند و دانش آموزان دختر انگیزش درونی و عزت نفس بالاتری نسبت به دانش آموزان پسر دارند. دانش آموزان دختر بیشتر از استراتژی های خود نظم دهی، شناختی و فراشناختی استفاده کرده و انگیزش بالا و پیشرفت بالایی نسبت به دانش آموزان پسر دارند.
جوکار و لطیفیان (۱۳۸۵) در پژوهش به منظور بررسی رابطه ابعاد هویت و جهت گیری هدف، ۴۰۴ دانش آموز دختر و پسر رشتههای مختلف مراکز پیش دانشگاهی شهر شیراز و یاسوج را مورد بررسی قرار دادند. آن ها به این نتیجه رسیدند که در ارتباط با جنسیت، تفاوت معنی داری در هیچ یک از ابعاد جهت گیری هدف وجود ندارد.
شیخ الاسلامی و دفترچی (۱۳۸۸) در تحقیقی به منظور بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی و جنسیت بر جهت گیری هدف و اضطراب، ۲۷۲ دانش آموز پایه پنجم ابتدایی شهرستان شیراز را مورد بررسی قرار دادند. به این نتیجه رسیدند که جهت گیری هدف تسلطی دانش آموزان ارزشیابی شده با روش توصیفی به طور معنی دار بیشتر از دانش آموزان ارزشیابی شده با روش سنتی است. همچنین در جهت گیری هدف تسلطی دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود داشت. به این معنا که جهت گیری هدف تسلطی در پسران بیشتر از دختران بود.
۲-۲-۵- تفاوت های جنسیتی در خودکار آمدی
پژوهش با کودکان و بزرگسالان نشان میدهد که مردان به طور متوسط دارای خودکار آمدی بالاتری نسبت به زنان هستند. این تفاوتهای جنسیتی حدود ۲۰ سالگی به اوج میرسد و در سالهای بعدی کاهش مییابد. در هر دو جنس، خودکار آمدی در طول دوران و اوان بزرگسالی افزایش مییابد و در میانسالی به اوج میرسد و بعد از ۶۰ سالگی کاهش مییابد (شولتس و شولتس، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۴).
بندورا (۱۹۹۷) نیز عنوان میکند جامعه پذیری جنسیتی منجر به تفاوت در خودکارآمدی زنان و مردان می شود. غالبا مردان نسبت به زنان از خودکارآمدی بالاتری برخوردارند.
ویرهاس، لوهاس و اسمیتز[۶۸] (زیر چاپ) اثر جنسیت را بر خودکارآمدی درد مورد مطالعه قراردادند.
یافته های پژوهش آن ها نشان داد زنان خودکارآمدی درد کمتری دارند.
میر سمیعی (۱۳۸۷) بیان میکند که در خودکارآمدی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد و هر دو گروه از نظر خودکارآمدی در یک سطح قرار دارند.
فولادچنگ (۱۳۸۶) در تحقیق خود اظهار میکند که بین دختر و پسر از لحاظ خودکارآمدی و سلامت روان تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی بین خودکارآمدی و سلامت روان وجود رابطه تأیید شد.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- طرح تحقیق
طرح این تحقیق از نوع همبستگی است. متغیرهای پیش بین جهت گیری هدف و خودکارآمدی است و متغیر ملاک خلاقیت است.