مصورسازی، در واقع رویکردهای جدیدی است که توانایی تصمیمگیری بر مبنای داده را سریعتر، دقیقتر و همراه با تلاش شناختی کمتر فراهم میسازد و نیاز به آموزش (برای تفهیم اطلاعات) را کاهش میدهد. ما به نظامهای مصورسازی اطلاعاتی نیاز داریم که بتواند جنبههای نمادین و کیفی (اطلاعات) را به نحو شایستهای به سوی تمامی فرآیندهای تصمیمگیری هدایت کند. معنای این سخن آن است که، تبدیل داده خام به اطلاعات از طریق فرایند تصفیه و پردازشی که تجسم برگزیده نامیده میشود، انجام میپذیرد. انجام این فرایند، مستلزم همکاری بین رشته ای، در میان حوزه های مطالعاتی مربوط به هنر، طراحی، علم و فناوری است (آگوتر، ۲۰۰۵).
مصورسازی به صورت مفهومی کلی در دو محدوده علمی قابل تعریف میباشد: مصورسازی علمی و مصورسازی اطلاعات. این تمایز به صورت تجربی در ساختار متفاوت آن ها نسبت به ورود داده ها، و یا داده های خامی که به شکل تصویری درآمده اند، قابل مشاهده است (پلانکو و زارتل، ۱۹۹۹). البته مصورسازی اطلاعات گستره و کاربرد گستردهتری دارد است. مصورسازی اطلاعات با بهرهگیری از شیوه ها و فنون گوناگون به تناسب نوع، ساختار و ترکیب اطلاعات، به تفهیم و درک بیشتر آن یاری میرساند. در این میان نقش نمودارهای تصویری برای ارائه وضعیت مصورسازی شده، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
پیشینههای داده بیشتر با دیگر اجزای اطلاعات ارتباط دارند. نمودارها به صورت گسترده برای نشان دادن چنین روابط متقابلی مورد استفاده قرار میگیرند. یک نمودار شامل مجموعهای از عوامل به نام گره میباشد. ارتباطهایی که میان این عوامل برقرار شده، لبه نامیده میشود. تعدادی فنون تخصصی مصورسازی وجود دارد که میتواند با داده های گرافیکی و سلسله مراتبی آن را به تصویر بکشد (کیم، ۲۰۰۲). افزون بر آن انواع روشهای اثربخش برای فرایند ارائه تصویری اطلاعات ابداع شده که در حیطههای مختلف علمی کاربردهای خاص خود را به همراه دارد. روشهای سلسله مراتبی نمودار مارپیچ و رودخانهای از انواع معروف مصورسازی به شمار میآیند. این شیوه ها دارای کاربرد گسترده و فراگیری در زمینه مصورسازی هستند که حوزه های علمی را تحت تأثیر قرار دادهاند.
پیشرفتهای سریع در مصورسازی اطلاعات هم چنین برخی مسائل پژوهش بنیادی را مورد توجه قرار داده است. ابتدا، باید بیان کرد که هنر و توانایی تصویرسازی برای اطلاعات، به صورت مناسبی موقعیت این حوزه علمی را تشریح میکند و در حال حاضر سبب ایجاد فعالیت چالش برانگیزی برای طراحان در درک راهبردها و ابزارهای قابل دسترس، برای تصویرسازی نوع خاصی از اطلاعات شده است. مصورسازی اطلاعات دربرگیرنده بخش عظیمی از ساختارهای بازنمایی است که برخی از آنان به خوبی شناخته شده هستند و برخی نیز جدید میباشند. افزون بر آن، همواره روشهای جدید ارائه اطلاعات ابداع شده است (چن، ۱۹۹۹، ص ۱)
۲-۳: طبقهبندی مصورسازی و ابعاد آن
تاکنون متخصصان عرصه مصورسازی در این زمینه تلاشهای زیادی کردهاند که به برخی از این فعالیتهای اشاره میکنیم. اشنایدرمن[۲۳] ( ۱۹۹۸) انواع مصورسازی را در هفت مقوله طبقهبندی میکند، شامل داده های یک بُعدی[۲۴] ، دو بُعدی[۲۵] ، سه بُعدی[۲۶] ، چند بُعدی[۲۷] ، زمانی[۲۸] ، سلسله مراتبی[۲۹] و شبکه ای. چن نیز فرایند مصـورسـازی را در دو جنبه پایه معرفـی میکند : مدلسازی ساختاری[۳۰] و نمایش گرافیکی[۳۱] (چن، ۱۹۹۹، ص ۲۷). در اینجا لازم به توضیح جنبه نمایش گرافیکی اطلاعات است که به مبحث مورد نظر ما در این تحقیق مرتبط میباشد. نمایش گرافیکی اطلاعات عبارت است از محاسبه و انتقال علایم به اشکال هندسی به صورتی قابل درک و مشاهده توسط انسان، به منظور فهم و کشف روابط پنهان موجود بین عناصر مختلف داده ها است و در جایی دیگر آن را این گونه تعریف کردهاند، نمایش گرافیکی اطلاعات عبارت است از تبدیل اطلاعات به یک قالب تصویری قابل مشاهده که برای کاربران قابل فهم باشد. اصولاً تصاویر راهی متفاوت را بـرای درک اطلاعات در اختیـار کـاربـران قرار میدهند، البته خودت اطلاعات درون داد شده را نمیتوان یک حقیقت متفاوت دانست، بلکه این فرایند ادراک است که متفاوت میباشد. نمایش گرافیکی اطلاعات به عنوان یک شیوه علمی و زیر شاخهای از مبحث”تعامل انسان و رایانه[۳۲]” است. بعد از این توضیحات دوباره به طبقهبندیهای موجود در مصورسازی میپردازیم.
کارد[۳۳]، مک کینلی[۳۴] و اشنایدرمن (۱۹۹۹) مصورسازی داده یا گرافیک داده را شامل مصورسازی علمی[۳۵] و مصورسازی اطلاعات[۳۶] میدانند که حوزه پژوهشی مرتبط با مصورسازی داده ها مصورسازی علمی نامیده میشود که اصولاً ارائه دیداری موضوعها در جهان واقعی را به عهده دارد (پوتز[۳۷]، ۲۰۰۵) و مصورسازی اطلاعات به طوری کلی به ملاحظاتی برای پوشش استفاده از رایانه ها جهت ایجاد تعامل اطلاق میشود (باکلی[۳۸]، ۱۹۹۷) که کـاربـران را قـادر میسازد تا حجم عظیمی از اطلاعات را تفسیر کنند (دمین[۳۹]، ۱۹۹۶). در واقع، مصورسازی اطلاعات یکی از حوزه های علوم رایانه است که با نوآوری در ارائهی مقادیر زیاد اطلاعات ارتباط دارد (والتر[۴۰]، استوارت[۴۱] و بوریسیوک[۴۲]، ۲۰۰۴). به تعبیر دیگر، استفاده از پشتیبانی رایانهای، تعامل و نمایش دیداری داده های انتزاعی، به منظور تقویت قدرت ادراک آدمی است (هتزلر[۴۳] و ترنر[۴۴] ، ۲۰۰۴). بنابرین، انجام این فرایند مستلزم همکاری بین رشتهای، در میان حوزه های مطالعاتی مربوط به هنر، طراحی، علم و فناوری است (آگاتر و برمودز[۴۵]، ۲۰۰۵). بعد از این طبقهبندی چند سال بعد کیم[۴۶] دستهبندی دیگری ارائه داد. او با توجه به طبقهبندی اشنایدرمن، مصورسازی را در چند رده قرار میدهد: داده های یک بُعدی، دو بُعدی، چند بُعدی، متن و فرامتن، سلسله مراتبی و گراف ها[۴۷]، الگوریتمها و نرم افزارها (کیم، ۲۰۰۲، ص ۱۰۱). همچنین مونزنر[۴۸] (۲۰۰۲) توضیح میدهد که مصورسازی اطلاعات بر مبنای ایدهای که از چند حوزه موضوع فکری اخذ شده، شکل گرفته است؛ که شامل گرافیک رایانهای، تعامل انسان و رایانه، روان شناسی شناختی[۴۹]، نمادشناسی[۵۰]، طراحی گرافیکی[۵۱]، نقشه نگاری[۵۲] و مبانی هنری میشود.
کوالسکی[۵۳]( ۱۹۹۷) یکی از متخصصان مصورسازی در ارتباط با تبیین ویژگیهای مصورسازی اطلاعات، ویژگیهای ادراکی و شناختی انسان را از لحاظ اهمیت در کنار مبانی فناورانه معرفی میکند؛ زیرا جنبههای شناختی کاربرد عمیقی در علوم رایانه پیدا کردهاست و متخصصان در طراحی و ایجاد مدلسازی رایانهای از آن بهره میگیرند.
یکی از اهداف اصلی مصورسازی اطلاعات، پشتیبانی از تفکر انسانی از طریق استفادهی مناسب از ابزارهای تصویری ویژه است (سدیگ و دیگران[۵۴]، ۲۰۰۳)، همچنین مصورسازی اطلاعات به استفاده کنندگان توانایی و قدرت تحلیل و بررسی حجم بالایی از اطلاعات را میدهد (دمین، ۱۹۹۶). باید بیان کرد که کشف الگوها و یافتن شباهتها به صورت دیداری یکی از تواناییهای مهم آدمی است. نظامهای مصورسازی اطلاعات از این قدرت به منظور فشرده سازی مقادیر عظیم اطلاعات متنی از طریق نمایش دیداری قابل کنترل، بهره برداری میکنند (پوتز، ۲۰۰۵).