آموزش مهارت های کاربردی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود منابع پژوهشی : دانلود فایل ها در رابطه با حقوق و تکالیف دریافت ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

بند چهارم : مسوولان حضانت طفل ناشی از اهدای جنین
با توجه به مباحثی که بیان گردید بر اساس قوانین کشور ایران حضانت هم حق و هم تکلیف ابوین است . یعنی اگر این تکلیف به عهده شخصی واگذار شد وی نمی تواند آن را اسقاط کند یا مورد مصالحه قرار دهد و یا به دیگری واگذار کند چرا که می بایست به تکلیف خود عمل کند . در حالت اهدای جنین نیز علاوه بر پدر و مادر واقعی یعنی همان صاحبان اسپرم و تخمک، اشخاصی که به عنوان پدر و مادر قانونی طفل تعیین شده و رابطه نسبی مشروع بین آنان و اطفال حاصله از این عمل برقرار شده، حق ندارند در روابط میان خود و دیگران به طرفین و قواعد حاکم بر حضانت تجاوز کنند، و بر آن اساس حقوق یا تکالیف جدیدی برای خود یا دیگران ایجاد نمایند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بند پنجم : حضانت در حالت اهدای جنین
با توجه به پیرامون مسائلی که مربوط به نسب بیان می گردد می توان گفت که اهدا کننده اسپرم، پدر طفل و اهدا کننده تخمک مادر طفل محسوب می گردد که این نتیجه برخلاف مطلوب متقاضیان یا همان اهدا گیرندگان جنین می باشد که خواستار بچه بوده و می خواهند بچه را خودشان نگهداری و تربیت کنند . برخی از حقوقدانان معتقدند که رابطه طفل ناشی از اهدای جنین از حیث ارث، محرمیت وضع نکاح و نیز حضانت و ولایت و نفقه با صاحبان نطفه، همانند پدر و مادر طبیعی خواهد بود و با اهدا شوندگان هیچ رابطه نسبی پیدا نخواهد کرد، اگر چه گونه ای خویشاوندی مشابه خویشاوندی رضاعی قابل تحقق است، علیهذا رابطه توارث و ولایت و نفقه بین فرزند مزبور و زوجین اهدا شونده بوجود نخواهد آمد لیکن محرمیت و منع نکاح محقق خواهد شد .[۱۰۹]
به نظر می رسد ملاک مصلحت و سعادت کودک، حمایت قانون از کودک می باشد . اصولاً مفهوم « پدر و مسئولیتهای او» به خاطر حمایت از کودک و در جهت مصالح و منافع اوست که قانون به پدر داده است و نیز مفهوم « مادر و مسئولیتهای او » به خاطر نقش اجتماعی وی در رابطه با کودک و به لحاظ رعایت مصلحت کودک است .
بنابراین، به منظور حمایت از کودک مزبور و نیز تحت شرایطی خاص، شاید بتوان وی را در اختیار زن و مرد متقاضی جنین « اهدا گیرندگان جنین » قرار داد و تنها آنان را دارای حق و مسئولیت نسبت به فرزند قرارداد و صاحبان گامت اهدایی که انگیزه ای در تولد و نگهداری طفل نداشته اند هیچ مسئولیت و حقی نسبت به او نداشته باشند . همچنانکه ملاک قاعده فراش نیز رعایت مصلحت کودک است .
نظم عمومی نیز می تواند در این مورد راه گشا باشد و مسئولیتهای پدری و مادری را برای پذیرندگان جنین در نظر داشته باشد . لزوم تأمین منافع مادی و معنوی طفل، فرض قانونگذار مبنی بر اینکه تنها در خانواده از منافع طفل حمایت می شود و خانواده تضمین کننده سلامت و تربیت شایسته طفل می باشد و لزوم رعایت مصلحت و سعادت کودک، همه می توانند مواردی باشند که ضرورت دخالت نظم عمومی را در این حالت ایجاد نماید . از طرفی نیز همانطور که می دانیم ماده ۳ قانون اهدای جنین به زوجین نابارور تکلیف نسب طفل را به صراحت تعیین نکرده است . اما تکلیف حضانت و نگهداری طفل را به عهده زوجین اهدا گیرنده جنین قرار داده است که این تکلیف به خاطر رعایت نظم عمومی و مصالح و منافع کودک می باشد .
گفتار دوم : تربیت طفل ناشی از اهدای جنین
علاوه بر حفظ و نگهداری و همچنین تأمین معاش کودک، تربیت او نیز به عهده پدر و مادر و یا کسی است که دادگاه حضانت را به او می سپارد . تربیت در لغت به معنای پروردن و پرورانیدن ودر اصطلاح به معنای پرورش دادن روحی و اخلاقی طفل می باشد . پدر و مادر باید فرزند خویش را آماده زندگی اجتماعی کنند و بر رفتار و کردار و تحصیل و دیگر امور وی نظارت دقیق و دائمی داشته باشند . این وظیفه اخلاقی را به سختی می توان در حقوق تضمین نمود. با وجود این قانون به ایجاد حق و تکلیف پدر و مادر در این باب بی اعتنا نمانده است .
به موجب بند ۳ از ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر، پدر و مادر حق دارند نوع تعلیماتی را که باید به کودکان آنها داده شود انتخاب کنند .
در حقوق اسلام نیز به موضوع تربیت و اطفال ارزش فوق العاده ای داده شده است و یکی از وظایف مهم والدین در برابر فرزندان را تربیت اخلاقی و پرورش فکری و عقلی آنان می داند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید : « ای کسانی که پیرو خدا گردیده اید خود و خانواده خود را از آتش جهنم حفظ کنید » [۱۱۰].
و نیز از پیامبر اکرم (ص) سوال شد : پدر در برابر فرزند چه تکلیفی دارد ؟
پیغمبر (ص) در جواب فرمودند : برای فرزند نام نیکو انتخاب کنید او را درست تربیت کنید و به او شغل مناسب بیاموزید[۱۱۱]
بنابراین با توجه به تأکید قرآن کریم و احادیث معتبر می توان گفت مسئله تربیت فرزندان یکی از بزرگ ترین و مهم ترین مسئولیتهای والدین در طول حیات خویش می باشند . چراکه زندگی اجتماعی آینده در گرو وجود داشتن فرزندانی صالح کارآمد می باشد .
قانون مدنی در ماده ۱۱۷۸، در مقام قاعده کلی تکلیف پدر و مادر مقرر می دارد : « ابوین مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند » و در ماده ۱۱۰۴ همین قانون آمده است : « زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود با یکدیگر معاضدت نمایند».
از طرف دیگر، باید بدانیم تربیت طفل متضمن اختیار در تنبیه او نیز می باشد . قانونگذار نمی تواند حدود اختیار پدر و مادر را به دقت معین سازد و مرز مجازات مباح کودک را مشخص و ترسیم کند . پس ناچار باید پای عرف به میان آید و به معیار عرفی در این مورد توجه کرد .
بر طبق ماده ۱۱۷۹ قانون مدنی : « ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند، ولی به استناد این حق نمی توانند طفل خود را خارج از حدود تأدیب تنبیه نمایند » تنبیه کودک ممکن است به صورت ندادن غذا و محبوس کردن موقت در اتاق خاص و ایراد ضرب و شماتت و مانند اینها باشد . ولی در همه این موارد باید از خشونت و انتقام جویی پرهیز شود و اقدام پدر و مادر با نوعی ملایمت و انعطاف که لازمه امور تربیتی است، همراه باشد . وانگهی، تنبیه کودک در صورتی مجاز است که به قصد تأدیب انجام شود. بنابراین، هر گاه پدری به منظور وادار کردن فرزند خود به امری نامشروع به آزار او بپردازد، بر حسب مورد ممکن است به کیفرهای مربوط به ایراد ضرب یا حبس غیر قانونی محکوم شود[۱۱۲] .
بنابراین وظیفه تربیت به عهده ابوین و پدر و مادر قانونی طفل نهاده شده است که می بایست در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش همت گمارند و آنها را سرخود رها نکنند، و اگر بر اثر عدم مراقبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت تربیت اوست، طفل در معرض خطر قرار می گیرد، دادگاه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او و یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای طفل مقتضی بداند اتخاذ کند . (ماده ۱۱۷۳ ق.م)
بدین ترتیب در مراحل اولیه زندگی در سنین پایین، تنها پدر و مادر هستند که تربیت طفل را بر عهده دارند ولی در مراحل بعدی این وظیفه مهم را دولت و سازمانها و ارگانهای عمومی نیز به عهده گرفته اند و ابوین را یاری می رسانند.[۱۱۳] همانگونه که می دانیم نمی توان حضانت طفل را به عهده یک شخص و تربیت او را بر عهده شخص دیگر پنداشت . بنابراین تربیت طفل ناشی از اهدا جنین مانند مسئله حضانت بر عهده پدر و مادر متقاضی یعنی همان اهدا گیرندگان جنین می باشند چرا که امور رفاهی، تحصیلی، …. همین پدر و مادر متقاضی هستند که پس از تولید طفل به عهده دارند و آنرا باید منصه ظهور برسانند .
بند اول: دعوی استرداد اهدا کنندگان
سوال اساسی دیگر در مورد نگهداری طفل حاصل از جنین اهدایی آن است که اگر اهدای جنین،مطابق مقررات قانونی صورت گرفته باشد،آیا اهداکنندگان جنین می توانند بعد از تولد طفل ،درخواست استرداد یا حضانت او را از دادگاه درخواست کنند؟ اگر چنین دعوایی در دادگاه مطرح شود تکلیف چیست؟
در مبحث مربوط به هویت طفل به این نتیجه رسیدیم که اگر چه نظر اکثر فقهای معاصر بر پدر و مادر بودن صاحبان نطفه می باشد،لیکن با توجه به قانون نحوه اهدای جنین و هدف تدوین کنندگان آن و با لحاظ اصل حاکمیت اراده و توجه به قصد و اراده اهداکنندگان و دریافت کنندگان جنین،پدر و مادر محسوب شدن زوجین دریافت کننده دست کم از نظر حضانت و نگهداری طفل حاصل سزاوارتر به نظر می رسد و در چنین شرایط اهداء کنندگان همچنانکه تکلیفی در نگهداری و یا نفقه فرزند حاصل شده ندارند،حقی نیز در این خصوص نخواهند داشت و آنچه در شرع انور اسلام و د رقوانین موضوعه و نظرات فقهای عظام راجع به حقوق و تکالیف صاحبان نطفه آمده است،از باب غلبه بوده و ناظر بر وضعیت طبیعی تولد یک طفل می باشد . اما د راهدای جنین بعد از تحقق اهداء اعراض می کنند و در صورت اعراض از جنین،اهداکنندگان دیگر هیچ حقی بر آن نخواهند داشت[۱۱۴] که بر اساس آن بتوانند استرداد طفل حاصل را مطالبه نمایند.بنابراین چنین دعوایی در صورت اقامه با ایراد ذی نفع نبودن وعد استماع مواجه خواهد شد. بعلاوه مصلحت کودک نیز در تعیین حضانت کودک،تعیین کننده است و حضانت تنها حق پدر و مادر نیست بلکه سمتی است اجتماعی که شایستگی و صلاحیت هر شخص در آن مورد توجه قرار می گیرد[۱۱۵] .
در مورد حق پدر و مادر طفل نیز همچنانکه قبلاً ملاحظه گردید،مادر طفل زنی است که دارای حق ارضاع می باشد و کسی حق و تکلیف ارضاع را داراست که والده طفل یعنی بوجود آورنده او باشد که همان زن صاحب رحم یا دریافت کننده جنین می باشد . در این فرض چون زن صاحب رحم حق و تکلیف حضانت را بر عهده دارد و حق حضانت جنبه تکلیفی نیز داشته و قابل اسقاط و قابل انتقال نمی باشد،بنابراین حتی با فرض تسلیم شدن خوانده به دعوی خواهان بازهم دعوی استرداد علیه زن دریافت کننده جنین مسموع نبوده و مردود خواهد شد.
ممکن است ایراد شود که اگر حضانت قابل اسقاط و انتقال نمی باشد ،پس چگونه اهداکنندگان جنین آن را به دریافت کنندگان منتقل می کنند؟پاسخ این است که اهدای جنین در صورتی صحیح است که قبل از حلول روح به جنین و در زمانی باشد که جنین در محیط آزمایشگاه می باشد و د راین مرحله اصولاً حق و تکلیفی در خصوص حضانت وجود ندارد که قابل انتقال یا اسقاط باشد در حالیکه حضانت مورد بحث،در مورد کودکی است که متولد شده است . شروع حضانت نیز از زمان تولد طفل است و قبل از تولد طفل، حضانت مفهومی ندارد.
در صورت پذیرش نظریه دو مادری یا مادر بودن هر دو زن صاحب تخمک و دریافت کننده جنین،باز هم دعوی استرداد محکوم به شکست است . زیرا نتیجه شراکت دو زن در مادری طفل،شراکت آنها در حضانت طفل است و با توجه به عدم امکان ترجیح زن اهداکننده نسبت به زن دریافت کننده ،سلب حق حضانت از زن دریافت کننده و استرداد طفل به اهداکنندگان امکان پذیر نخواهد بود. بعلاوه اختصاص حق ارضاع به زن دریافت کننده مطابق آیه شریفه «الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» و تفکیک ناپذیر بودن حضانت از ارضاع حاکی از رجحان زن دریافت کننده نسبت به زن اهدا کننده می باشد . بنا بر نظریه مادر نبودن هیچیک از دو زن اهدا کننده و دریافت کننده جنین ،اگر دعوی استرداد از جانب زن اهدا کننده اقامه شده باشد به جهت مادر تلقی نشدن او و در نتیجه ،فقدان حق حضانت نامبرده ،دعوای او نیز مردود اعلام خواهد شد[۱۱۶].
دعوی استرداد طفل از طرف اهدا کننده ،تنها در صورتی قابل استماع به نظر می رسد که به نظریه مادر بودن زن صاحب نطفه یا اهدا کننده قائل باشیم. اما صرف نظر از اینکه این نظریه مردود است و دلایل رد آن قبلاً مورد بحث واقع شده است ،اجتماعی بودن سمت حضانت و اختصاص آن به زن والده یا دارنده حق ارضاع، مانع از آن است که این سمت اجتماعی زن دریافت کننده را از او سلب و به اهدا کننده نطفه فرزند مسترد نمائیم. بعلاوه اهدا کنندگان جنین اصولاً کلیه حقوق خود را نسبت به جنین و طفل حاصل از آن به دریافت کنندگان منتقل و یا دست کم از جنین منشأ طفل اعراض نموده اند و با توجه به اصل حاکمیت اراده و فلسفه تدوین و وضع قانون نحوه اهدای جنین و بویژه ماده ۳ آن که به تکالیف حضانت دریافت کنندگان جنین تصریح نموده است،به نظر می رسد که اراده قانونگذار نیز در کنار اراده اهدا کنندگان و دریافت گنندگان بر تعلق حق حضانت به دریافت کنندگان است و بنابراین دعوی استرداد طفل یا نگهداری آن توسط اهدا کنندگان مسموع نخواهد بود[۱۱۷].
بند دوم: طرح دعوی انصراف از طرف دریافت کنندگان جنین
ممکن است درخواست استرداد طفل حاصل از جنین اهدایی نه از طرف اهدا کنندگان بلکه از جانب دریافت کنندگان مطرح شده باشد . در این صورت این سوال مطرح است که آیا دریافت کنندگان جنین می توانند حق قانونی خود را نسبت به طفل حاصل اسقاط و استرداد او را به اهدا کنندگان درخواست نمایند؟
پاسخی که برخی از نویسندگان به این سوال داده اند این است که «چنانچه زوجین دریافت کننده در عقد لازمی ،حضانت کودک را به گونه ای متعهد شده باشند ،نمی توانند یکطرفه از تعهد خود سرباز زنند،مگر آنکه قرارداد سابق اقاله گردد». به نظر می رسد که حتی اگر عقد لازمی نیز در بین نباشد باز هم زوجین دریافت کننده،حق استرداد طفل را ندارند. زیرا آنان مطابق ماده ۳ قانون نحوه اهدای جنین دست کم در خصوص نگهداری و حضانت فرزند حاصل از جنین اهدایی ،پدر و مادر محسوب می شوند و اگر در برخی مسائل همانند برقراری رابطه توراث طفل حاصل با دریافت کنندگان نیز تردید وجود داشته باشد، دیگر در خصوص حضانت او تردیدی وجود ندارد و با توجه به صراحت ماده ۳ قانون نحوه اهدای جنین و تصریح ماده ۱۱۶۸قانون مدنی به تکلیف بودن حضانت،امتناع از این تکلیف قانونی امکان پذیر نیست و همچنانکه در صورت استنکاف والدین از نگهداری و حضانت فرزند ، مطابق ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی،دادگاه او را ملزم به نگهداری خواهد کرد در مورد تکلیف والدین دریافت کننده جنین نیز چنین است.
رضاین اهدا کنندگان جنین به استرداد طفل حاصل و یا اقاله قرارداد احتمالی موجود بین طرفین هم مسقط تکلیف قانونی زوجین دریافت کننده جنین نمی باشد. زیرا تکلیف حضانت دریافت کنندگان جنین نیز همانند والدین طبیعی،یک تکلیف قراردادی نیست که با اقاله قرارداد ساقط شود،بلکه این تکلیف،یک تکلیف قانونی است و قانون مربوطه نیز از قوانین آمره است که توافق برخلاف آن امکان پذیر نیست . بعلاوه قرارداد موجود بین اهدا کنندگان و دریافت کنندگان در صورت وجود ،همانند عقد نکاح است و آنچنان به سرنوشت اجتماع و طفل موضوع آن قرارداد گره خورده است که نیازمند حمایت جامعه بوده و نباید سرنوشت طفل حاصل به اراده خصوصی چندین نفر متکی باشد که همچون کالایی ،قرارداد مربوط به او را با رعایت منافع و مصالح شخصی خود اقاله یا فسخ نمایند[۱۱۸].
نظر قانونگذار ما در چنین مواردی حمایت زا طفل و تضمین تربیت و نگاهداری آن به نحو احسن می باشد . در قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۵۳ در ماده ۲ مقرر شده که سرپرستی طفل تحت سرپرستی به منظور تأمین منافع مادی و معنوی طفل برقرار می گردد. در ماده ۳ همین قانون ،مقنن شرایطی یرای درخواست کنندگان سرپرستی مقرر نموده که از جمله آنها عدم حجر زوجین و صلاحیت اخلاقی آنها و تمکن مالی هر دو یا یکی از آنها می باشد. در ماده ۵ قانون مذکور آمده که «دادگاه در صورتی حکم سرپرستی صادر خواهد نمود که درخواست کنندگان سرپرستی به کیفیت اطمینان بخشی در صورت فوت خود هزینه تربیت و نگاهداری و تحصیل طفل را تا رسیدن به سن بلوغ تأمین نمایند».
ماده ۱۱ قانون یاد شده نیز مقرر داشته که « وظایف و تکالیف سرپرست و طفل تحت سرپرستی او از لحاظ نگاهداری و تربیت و نفقه و احترام نظیر حقوق و تکالیف اولاد و پدر و مادر است». اداره اموال و نمایندگی قانونی طفل تحت سرپرستی نیز مطابق تبصره ماده ۱۱ اصولاً برعهده سرپرست گذاشته شده است. مطابق ماده ۱۴ همین قانون هم اداره ثبت احوال مکلف شده که بعد از ابلاغ حکم سرپرستی دادگاه،مفاد حکم را در شناسنامه زوجین سرپرست و خود طفل تحت سرپرستی درج و شناسنامه جدیدی با مشخصات زوجین سرپرست و با نام خانوادگی زوج برای طفل صادر نماید.
ملاحظه می شود که نظر قانونگذار ما بر حفظ حضانت طفل تحت سرپرستی و حمایت از شأن انسانی اوست و وقتی مقنن در خصوص طفل تحت سرپرستی که افراد بیگانه سرپرستی او را عهده دار می شوند،تا این اندازه حساسیت نشان داده است،چگونه می توان به راحتی اجازه داد که جنین و طفلی را که خود تولید و بزرگ کرده به افراد دیگری که هیچ رابطه عاطفی با طفل ندارندمسترد نمایند و آن را حمل بر نظر مقنن نمود؟ با وجود این قانونگذار در تصویب و تدوین نحوه اهدای جنین شتاب به خرج داده و بدون تعمق کافی به تصویب ناقص الخلقه ای دست زده است و جا داشت مقنن،تکلیف بسیاری ا زموارد مبهم و مسکوت را در این قانون روشن می نمود . اما ماده ۳ قانون جدید تقریباً از ماده ۱۱ قانون سال ۵۳ کپی برداری شده است و با وجود این ماده ،دیگر تردیدی در تثبیت و استقرار حضانت دریافت کنندگان جنین نسبت به طفل حاصل از جنین اهدایی باقی نمی ماند و بنابراین استرداد آن نیز امکان پذیر نخواهد بود[۱۱۹].
مبحث دوم : نفقه اقارب
گفتار یکم : مفهوم و ماهیت نفقه
یکی دیگر از مواردی که در ماده ۳ قانون اهدا جنین به زوجین نابارور مطرح گردیده مساله نفقه است که در ادامه به بحث در مورد آن خواهیم پرداخت.
هزینه خوراک و پوشاک واثاث خانه و مسکن را نفقه گویند[۱۲۰].
نفقه در لغت به معنی هزینه، خرج، آنچه هزینه عیال و اولاد کنند، روزی و مایحتاج معاش آمده است . معنی اصطلاحی نفقه هم نزدیک به معنای لغوی است وعبارت ازچیزی است که برای گذراندن زندگی لازم و مورد نیازاست[۱۲۱] . قانون مدنی ایران در ماده ۱۰۲۴ در تعریف نفقه چنین بیان می دارد : « نفقه اقارب عبارتست از مسکن والبسه و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت، با درنظرگرفتن درجه استطاعت منفق » بحث ما در رابطه با نفقه اقارب است که یکی از آثار نسب به شمار می آید. اقارب جمع اقرب و به معنی خویشان است . اقارب در معنی عام شامل خویشان نسبی وسببی و رضاعی است ؛ درمبحث مورد نظر مقصود ازاقارب، خویشان نسبی است چرا که بین خویشاوندان سببی و رضاعی تکلیف به انفاق وجود ندارد. در مورد خویشاوندان نسبی هم فقط برای کسانی که قرابت آنها درخط مستقیم ( عمودی ) باشد، تکلیف به انفاق مقرر شده است؛ به عبارت دیگر نفقه اقارب فقط بین اشخاصی وجود دارد که بعضی از آنها از بعضی دیگر، بی واسطه، یا با واسطه به دنیا آمده اند[۱۲۲].
تکلیف به پرداخت نفقه تکلیفی اخلاقی و مربوط به دستگیری از خویشان نزدیک است و این تکلیف، تعهدی متقابل است و در صورتی محقق می شود که انفاق کننده توانگر و طلبکار او نیازمند باشد. بنابراین درتعریف الزام به انفاق خویشان می توان عنوان کرد:«تعهدی است قانونی که خویشان نزدیک در برابر هم دارند و به موجب آن هر توانگر وظیفه دارد معاش خویش مستند را تأمین کند»[۱۲۳] .
گفتار دوم : نفقه اقارب در حالت اهدای جنین
برابر با مواد قانون مدنی، پرداخت نفقه به عهده پدر قانونی یا ژنتیکی ( صاحب اسپرم)و دردرجه بعد اجداد پدر و سپس مادرقانونی یا ژنتیکی ( صاحب تخمک ) و درنهایت اجداد پدری وی می باشند ؛ ولی از آنجا که اهدا کنندگان جنین هیچگونه قصدی برای داشتن فرزند و نگه داشتن او و پرداخت هزینه های وی در زمان اهدا جنین نداشته اند در این حالت استثناء جهت تکلیف پرداخت نفقه به طفل باید دراین زمینه به قوانین مشابه رجوع کنیم .
در این خصوص قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۱۳۵۴ از قوانینی است که می توان از آن مساعدت نمود. فرزند خواندگی با صدور حکم سرپرستی ازطرف دادگاه آغاز می شود ؛ از این تاریخ کودک پذیرفته شده و در حکم فرزند خوانده است. زن وشوهر پذیرنده بایستی مانند پدرو مادر مشروع، به نگاهداری وتربیت کودک بی سرپرست، اقدام نماید درباره روابط طفل و خانواده سرپرست چنین آمده است: « وظایف و تکالیف سرپرست و طفل تحت سرپرستی او، از لحاظ نگاهداری و تربیت نفقه و احترام، نظیر حقوق و تکالیف اولاد و پدر و مادر است »
ذکر این نکته ضروری است که الزام به انفاق تنها در روابط زوجین و سرپرست کودک به وجود می آید و فرزند خوانده با اجداد و فرزندان و نواده های سرپرست خود هیچ نسبتی ندارد. [۱۲۴]
در ماده ۳ قانون اهدای جنین به زوجین نابارور مصوب ۱۳۸۲ آمده است :
« وظایف و تکالیف زوجین اهدا کننده ی جنین و طفل متولد شده از لحاظ نگهداری و نفقه و احترام، نظیر وظایف و تکالیف اولاد و پدر و مادر است » .
این ماده در واقع برگرفته از ماده ۱۱ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست می باشد نیز، تکلیف الزام به انفاق را به خوبی مشخص می کند، بنابراین با وحدت ملاک از قوانین فوق در حالت اهدای جنین می توان با اخذ مجوز از دادگاه الزام به انفاق طفل حاصله را برعهده زوج متقاضی فرزند و در صورت نبودن و یا عدم استطاعت وی، پرداخت نفقه طفل را برعهده زوجه وی ( زوجه متقاضی اهدای جنین ) قرار داد.
مبحث سوم: احترام
اگرچه ماده ۳ قانون نحوه اهدای جنین تکالیف زوجین اهدا گیرنده جنین و طفل متولد شده را از لحاظ احترام نیز نظیر وظایف و تکالیف اولاد و پدر و مادر می داند،لیکن در قوانین موضوعه ایران،مقرره ای که حاکی از لزوم احترام والدین به طفل باشد وجود ندارد و به ناچار مطابق اصول ۴ ۱۶۷ قانون اساسی ناچاریم در این خصوص به فتاوای فقها مراجعه و یا حکم قضیه را از منابع معتبر اسلامی و عرف جامعه استخراج نمائیم . با مراجعه به عرف و برخی منابع اسلامی و روایات وارده ملاحظه می شود که احترام بین طفل و ابوین او ،رابطه ای است متقابل ،و همانطور که طفل باید به ابوین خود احترام بگذارد ،والدین او نیز مکلف به احترام و رعایت حرمت و تکریم اطفال خود هستند. پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: به فرزندان خود احترام کنید و آداب آنها را نیکو گردانید که اگر چنین کنید به رحمت و بخشش می رسید[۱۲۵].

نظر دهید »
دانلود فایل ها با موضوع : امکان سنجی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

بودجه ریزی عملیاتی در واقع رابطه میان میزان وجوه تخصیص یافته به هر فعالیت یا برنامه با نتایج بدست آمده از آن فعالیت یا برنامه را نشان می دهد و این بدان معنی است که با هر میزان مخارج صرف شده در هر برنامه می بایست مجموعه معینی از اهداف تامین شود.
بودجه ریزی عملیاتی عوامل صرفه جویی و اثربخشی را به ابعاد سنتی بودجه ریزی اضافه می کند.نظام بودجه ریزی عملیاتی بین کارآیی و اثربخشی تمایز قائل می شود.در کارآیی استفاده مفید از منابع مورد نظر است در حالی که اثربخشی با عملکرد مرتبط است. بودجه ریزی عملیاتی طبق تعریف سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی ،شکلی از بودجه ریزی است که اعتبارات تخصیص یافته را به نتایج قابل سنجش ارتباط می دهد.(رحیمیان،۱۳۸۸، ۱)
همانطور که در روش بودجه برنامه ای ، عملیات سازمانهای دولتی بر حسب برنامه ها و فعالیتها تفکیک شده و هزینه هر فعالیت در قالب فصول و مواد هزینه محاسبه و پیس بینی می شوند ولی در بودجه عملیاتی حجم عملیات براساس موازین علمی و فنی اندازه گیری شده و هزینه عملیات با بهره گرفتن از اصول و مبانی مدیریت نوین مانند روش های حسابداری قیمت تمام شده ، اندازه گیری کار و استانداردها محاسبه و برآورد می گردد .
در این روش ابتدا عملیات داخل برنامه ها و فعالیتها باید مشخص شود بطوریکه به آسانی بتوان واحدی برای ارزیابی عملیات داخل فعالیت پیدا می کرد و سپس با بهره گرفتن از فنون یاد شده هزینه واحد مورد نظر را محاسبه و در پایان بودجه فعالیت خاصی را برای سال بودجه پیش بینی نمود . (الماسی،۱۳۸۷ ، ۱۶۵)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۴) مبانی قانونی بودجه ریزی عملیاتی :
بودجه عملیاتی عبارتست از برنامه عملکرد سالانه به همراه بودجه سالانه که رابطه میان میزان وجوه تخصیص یافته به هر برنامه با نتایج بدست آمده از اجرای آن برنامه رانشان می دهد.( پناهی ،۱۳۸۹، ۶۴)
این بدان معناست که با هر میزان مخارج انجام شده در چارجوب هر برنامه ای می بایست مجموعه معینی از اهداف تامین شود. در این شیوه بودجه ریزی ، بودجه ی هر برنامه یا دستگاه اجرایی همراه با نتایج پیش بینی شده ارائه می شود به روشنی ارتباط بین بودجه ی هزینه شده توسط دولت و نتایج حاصله برای مردم مشخص می گردد و تشریح دقیق این رابطه ، کلید مدیریت صحیح برنامه ها است.
تحول در این تصمیم بودجه نویسی مستلزم اخذ اطلاعات مالی دقیق از امور مالی است .حرکت به سوی بودجه عملیاتی موجب گسترش و نگهداری حساب به جزئیات در امور مالی دستگاه می باشد .بودجه عملیاتی یک طبقه بندی است که ارتباط بین هزینه های انجام شده و عوامل بکار گرفته شده را از یک طرف و نتایج کار بدست آمده را از طرف دیگر نشان می دهد و مشخص می سازد در طی سال مالی چه کالاها و خدماتی بصورت محصول نهایی و یا فعالیتهای بخش عمومی در نیل به اهداف اقتصادی و اجتماعی تولید شده است .( الماسی،۱۳۸۷، ۱۶۶)
در روش بودجه عملیاتی باید عملیات داخل برنامه ها و فعالیتها به نوعی مشخص باشد که به آسانی بتوان واحدی برای سنجش عملیات داخل فعالیت بدست آورد و سپس با بهره گرفتن از فنون مذکور هزینه واحد مورد بحث را محاسبه کرده ، میزان واحدها را در سال بودجه پیش بینی و بدین ترتیب بودجه فعالیت خاصی را برآورد نمود در این نوع بودجه اجرای عملیات دقیقاً مقارن با هزینه های عملیات است و بدین ترتیب کنترل مالی و عملیاتی کاملاً در هم ادغام می شود . بزرگترین مزیت بودجه عملیاتی این است که مدیران اجرایی را در مقابل کار خود مسئول قرار می دهند .
بودجه ریزی عملیاتی با آگاه کردن تصمیم گیران به اطلاعات بهتر درباره نتایج هر برنامه و مجموع برنامه هایی که برای نیل به اهداف مشترکی بکار می روند ، توانایی تصمیم گیران را در ارزیابی خواسته های بودجه ای دستگاه های اجرایی افزایش می دهد .
بودجه ریزی عملیاتی با تمام مزایایی که دارد در مراحل مختلف نیازمند اقدمات پیچیده در ابعاد فنی نظام بودجه ریزی است . بطور کلی سیستم حسابداری و نظام مدیریت باید هماهنگ با یک فرایند بودجه ریزی عملیاتی دچار تحول شوند .بودجه عملیاتی ایده آل باید اطلاعات مربوط به فصول ، برنامه ها یا دستگاه های اجرایی همراه با نتایج پیش بینی شده را به تفکیکی در بر داشته باشد. در کارآیی استفاده مفید از منابع برای تولید بیشترین خروجی ها با قیمت تمام شده کمتر مورد نظر است، در حالی که اثربخشی دستیابی به پیامدها و اهداف از طریق خروجی های کارآمد را مورد تأکید قرار میدهد .
بودجه ریزی عملیاتی نمایشی است که اهداف استراتژیک و بلند مدت را به نحو شفاف به اهداف عملیاتی سالانه سازمانها و نیز به هزینه های مربوط به دستیابی به این اهداف پیوند می دهد .در حالی که در بودجه ریزی سنتی ارتباط بین تخصیص منابع و عملکرد تبیین نمی شود. در نظام بودجه ریزی عملیاتی ، بودجه به نتیجه تخصیص می یابد . در این نظام بودجه ریزی ، قوانین و نظامهای اداری و مالی نیز باید متحول گردند .
در بودجه ریزی عملیاتی علاوه بر تفکیک اعتبارات به وظایف برنامه ها،فعالیتها و طرحها ، حجم عملیات و هزینه های اجرای عملیات دولت و دستگاه های ذیربط بر اساس روش های حسابداری بهای تمام شده ،محاسبه و تعیین می گردد. لذا ارقام پیش بینی شده در بودجه عملیاتی متکی به تجزیه و تحلیل تفصیلی برنامه ها،فعالیتها، عملیات و قیمت تمام شده آنان بر پایه اهداف و مقاصد دولت است که در آن بخشی از هزینه های عمومی و استهلاک داراییهای سرمایه ای به واحدهای عملیاتی برنامه ها و فعالیتها تخصیص می یابد.(رئیسی ،۱۳۸۵)
با مطالعه تاریخ تکامل نظام بودجه ریزی ۳ مرحله را می توان معرفی نمود :

    1. مرحله اول زمانی است که در آن نقش کنترل کننده بودجه وظیفه اصلی آن شمرده می شود .
    1. مرحله دوم زمانی است اهمیت آن به عنوان وسیله ای برای بهبود مدیریت مطرح می شود .
    1. مرحله سوم زمانی است که نقش آن را در برنامه ریزی اقتصادی و اجرای برنامه ها و مدیریت عملکرد دولت مطرح می شود .

بدیهی است که در هر مرحله به وظایف بودجه افزوده شده ، بدون آنکه از اهمیت وظایف قبلی کاسته شود .
بودجه وسیله ای برای کنترل :
در این نظام بودجه ای مبتنی بر کنترل ، هدف هر دستگاه افزایش اعتبارات خود از طریق بیان مشکلات و کمبودها در فرایند انجام وظایف و هدف سازمان متولی بودجه و دولت ، تقلیل اعتبارات تا حداقل ممکن است.در اجرای بودجه نیز دستگاه اجرایی موظف است که حساب هر یک از مواد هزینه را در قالب اقلام هزینه و در سقف اعتبارات مصوب نگهداری کند و در اختیار دستگاه های نظارتی مربوط قرار دهد . ممیزی این حسابها نیز معمولاً عبارت از بررسی مجوزهای هزینه کرد به منظور کنترل سقف اعتبارات در هر قلم هزینه ای است. بدیهی است که در این بررسی به میزان تحقق اهداف و مأموریتهای دستگاه و چگونگی انجام آنها پرداخته نمی شود .
در سال ۱۹۲۳ یعنی دو سال بعد از تصویب قانون بودجه و حسابداری که بموجب آن دفتر بودجه آمریکا تأسیس شد و وظیفه تهیه بودجه را بعهده گرفت . یکی از صاحبنظران بودجه در رساله خود بنام اولین سال بودجه ایالات متحده آمریکا می نویسد :
« دفتر بودجه فقط به مسائل جاری و کم اهمیت دولت می اندیشد و برخلاف مقامات هیئت دولت به هیچ وجه مسأله سیاستهای کلی برایش مطرح نیست . آنچه از لحاظ دفتر بودجه اهمیت دارد صرفه جویی در هزینه ها است و این به اقتضای سیستم بودجه ای مبتنی بر کنترل می باشد .طبقه بندی هزینه ها در مواد و مواد فرعی هزینه ، فقط اساسی برای حسابداری عملیات دولت بوجود می آورد ولی هیچ نوع اطلاعی از اثرات هزینه های عمومی بر روی سیاستهای کلی کشور و همچنین هدفی که از این هزینه ها برای نیل به آنها تصویب و خرج شده اند بدست نمی دهد.»
بودجه وسیله ای برای بهبود مدیریت:
در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بعضی از صاحبنظران لزوم افزایش نقش بودجه را درک کرده و در رساله ها و نوشته های خویش آن را طرح می کردند . بحران بزرگ اقتصادی سال ۱۹۲۹ منشأ تحولات عظیمی در عرصه اداره اقتصاد بخش عمومی شد .افزایش سریع مأموریتها ، فعالیتها و وظایف دولت و متعاقب آن هزینه های دولت ، نگهداری حساب تعداد بی شماری مواد هزینه را در مجموعه وسیع دستگاه های دولت بصورت متمرکز ، مشکل و پرهزینه نمود . به عبارت دیگر تمرکز از چگونگی مصرف اعتبار و کنترل منابع و ورودیها به خروجی و نتایج تغییر کرد .لکن در این مرحله از سیر تکاملی بودجه به جنبه بهبود مدیریت از لحاظ سنجش کارآیی و چگونگی بهره برداری از منابع ، توجه می شود .
بودجه وسیله ای برای برنامه ریزی اقتصادی و مدیریت عملکرد :
از دیدگاه برخی از اقتصاد دانان تحول بودجه ای را نوعی انحراف محسوب می کردند زیرا به جای توجه به حاصل نهایی فعالیتهای دولت که در بودجه انعکاس می یافت . فقط چگونگی انجام این فعالیتها مورد توجه قرار می گرفت .به مرور زمان نظام بودجه ریزی مبتنی بر بهبود مدیریت تبدیل به مکانیزمی برای پاسخ به درخواستهای اعتباری دستگاه ها شد و نه پاسخ به نیازها و الزامات اقتصادی کشور کار سازمان متولی بودجه کم کردن برآوردها و پایین آوردن سطح درخواستها تا حدی بود که با وصول درآمد سازگار باشد .از اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ تحولات دیگری صورت گرفت که نتیجه آن گرایش به نظارت بر پیامدها و نتایج خروجی های دستگاه های اجرایی می باشد .
در این نظام خروجی و اقدامات دستگاه های اجرایی براساس برنامه ای استراتژیک و مبتنی بر سیاستهای کلان کشور تعیین و میزان اثرات هر یک از خروجی ها بر روی پیامدهای آن اندازه گیری و مدیریت می شود. سپس خروجی ها در قالب شاخصهای قابل اندازه گیری تعریف و حاصل آن در مقایسه با آنچه در بخشهای دیگر دولت و یا بخش خصوص ارائه می شود و مورد ارزیابی قرار می گیرد .بودجه ریزی عملیاتی عوامل صرفه جویی و اثربخشی را به ابعاد سنتی بودجه ریزی اضافه می کند .نظام بودجه ریزی عملیاتی بین کارآیی و اثربخشی تمایز قائل می شود .در کارآیی استفاده مفید از منابع مورد نظر است در حالی که اثر بخشی با عملکرد مرتبط است . در بودجه ریزی عملیاتی طبقه بندی عملیات به نحوی است که هدفها شفاف تر بیان می شود ، ارزیابی بودجه سهل تر بوده و در روش هزینه بندی آن ارتباط بین داده و ستانده مورد توجه قرار می گیرد .مهمترین هدف بودجه ریزی عملیاتی اصلاح مدیریت بخش عمومی و افزایش اثربخشی مخارج این بخش است .
ویژگیهای این اصلاح به شرح ذیل است :

    • ارزیابی پاسخگویی مسئولین دستگاه های اجرایی براساس معیار دستاوردهای فعالیتهای آنان است .
    • استقرار نظام بودجه ریزی ستانده محور ( نتیجه محور)
    • دادن اختیار لازم به مدیران در انتخاب نهادهای لازم برای تولید محصولات مورد نظر .
    • ارزیابی مستمر عملکرد مدیران و مبنا قراردادن نتایج عملکرد بعنوان یکی از معیارهای تخصیص اعتبارات

۲-۲-۵)اجرای بودجه عملیاتی:
در بودجه عملیاتی علاوه بر تفکیک اعتبارات به وظایف و برنامه ها ، فعالیتها و طرحها ،حجم عملیات و هزینه های اجرای عملیات دولت طبق روش های علمی مانند حسابداری قیمت تمام شده و روش اندازه گیری کار محاسبه و مورد استفاده قرار می گیرند.دو روش ذکر شده به شرح ذیل می باشد:
۲-۲-۵-۱) حسابداری قیمت تمام شده:
برای تهیه و اجرای بودجه عملیاتی با تاکید بر استفاده از روش های حسابداری قیمت تمام شده می توان به نتیجه رسید که در آنها هزینه های عمومی و استهلاک به مراحل تولید و واحدهای عملیاتی برنامه ها و فعالیتها تخصیص داده می شوند.حسابداری قیمت تمام شده نیز وظایفی بر عهده دارد که به آنها اشاره می شود:

    • ارائه اطلاعات به مدیران به منظور تصمیم گیری نسبت به انتخاب یک راه درست از بین چندین راه حل
    • ایجاد روش های اعمال کنترل که باعث کاهش هزینه ها گردد.
    • تعیین ارزش موجودیها به منظور هزینه یابی و قیمت گذاری آنها
    • تعیین هزینه و سود برای یک دوره حسابداری

مراحل محاسبه هزینه در حسابداری قیمت تمام شده:

  • طبقه بندی اطلاعات
نظر دهید »
پایان نامه ارشد : نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره بررسی نقش … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

آشوردن به معنی آمیختن و ممزوج کردن و خواب کسی را آشفتن هم آمده است. معنی دیگر آشور که به پهلوی asur گفته می شود مملکتی است در آسیای قدیم بین ماد و بابل و در حوزه رود دجله، و شهرهای کلده و نینوا پایتخت آن بوده است. آشور نخست باجگذار حکومت بابل بوده ولی بعدها مستقل شده است. (دهخدا – معین)
آوند هم معنای گوناگونی دارد. حجت و دلیل و برهان را گویند. به بیتی از فردوسی که اوند را با معنی حجت و دلیل آورده توجه کنید (حاشیه برهان قاطع – دکتر معین)
چنین گفت با پهلوان زال زر گر آوند خواهی به تیغم نگر
می توانیم آوند را ترکیبی از دو جزء آب + وند به معنای آب دار و دارای آب بدانیم که با همین معنی در اوستا avant آمده است. در سانسکریت apovant و در پهلوی apomand آمده است. (پاشنگ – ۱۳۸۱، طاهری – ۱۳۸۲)
معانی دیگر آوند ریسمانی است که با آن انگور یا از این دست را بیاویزند. با توجه به این معنا خانم ارفع اطرایی ، آشور آوند را نوایی می داند که آویختگی و تناسب دارد با قوم آشور. (ارفع اطرایی – ۱۳۷۱).
به اعتقاد نگارنده می توان آوند را به معنای راه و مسیر نیز دانست. همانگونه که در اصطلاح گیاهشناسی گیاهان را آوندهایی است که شیره و آب در آن روان است و واژه هایی مثل راه و ره که در موسیقی ایران به معنای امروزی mode و مایه و مقام و … به کار می روند هم موید همین معناست. بنابراین آشور آوند راهی است یا به تعبیر امروز مدی است منتسب به آشوریان.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معانی دیگری برای آوند در لغت نامه ها آمده است مثل تخت و مسند و شطرنج و در معنای کاسه و کوزه هم آمده است که با تمام این معنای می توان تعبیری برای آشور آوند در نظر گرفت اما محتمل ترین آن راه منتسب به آشور است و راهی که سبب آشوردن و منقلب کردن می گردد.
ارجوزه:
قصیده گونه ای است بر وزن رجز و معنی دیگر آن رجز خواندن در جنگ و معرکه و خودستایی کردن هنگام پیکار است (دهخدا – معین) . این گوشه با نام رجز نیز در روایات ثبت شده است.
خسروانی
منسوب به خسرو و خسرو به معنای نیک نام و نیک نامی آمده است. در پارسی این واژه جایگزین نام شاهان شده است و به معنای مطلق شاه به کار می رود. به احتمال خیلی زیاد خسروانی در ردیف بازمانده ی مفهومی الحان بارگاه خسرو پرویز ساسانی است که توسط باربد موسیقی دان برجسته ی آن دربار تصنیف شده است. آن طور که درروایات آمده از باربد سی لحن و هفت خسروانی با روایات و رویکردهای گوناگون وجود داشته است. این الحان هفت گانه مشتمل بر دعاهایی برای خسرو پرویز به نثر مسجع بوده است ( دهخدا – معین). لحن خسروانی که در متون گاهی از آن به لفظ خسروی یا کیخسروی نیز یاد می شود به اتفاق مورخین و فرهنگ نویسان و ادبا نثر مسجعی بوده است از مصنفات باربد که با آواز و لحن مخصوص خوانده می شده است. مضمون این نثر مسجع مدح خسرو پرویز بوده است. در واقع این نوع نثر نوعی از شعر است که الفاظ آن در قالب غیر منظوم ریخته می شود و این قبیل اشعار عبارت است از کلمات منثوری که با کشش الفاظ با قالبی منظوم تطبیق داده می شوند (مشحون – ۱۳۸۰).
بعد از اسلام در ممالک اسلامی خسروانیات را با عنوان “الطریق الملوکیه” روایت و اجرا می کردند.

نظر دهید »
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد :تعیین کننده‌های باروری زیر ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

مک­دونالد[۲۹] در قالب نظریه­ برابری جنسیّتی به تحلیل نهادی باروری در کشورهای با باروری بسیار پایین پرداخته است. پایه و اساس این نظریه، کنفرانس بین المللی جمعیّت و توسعه قاهره درسال ۱۹۹۴ است که بر مسأله­ جنسیّت به­عنوان محور بحث جمعیّت و توسعه تأکید کرد. نتیجه­ این کنفرانس این بود که سطوح بالاتر برابری جنسیّتی، برای دستیابی کشورهای کمتر توسعه یافته به باروری پایین​تر ضروری است. مک­دونالد در مخالفت با این بیانیه اظهار داشت که باروری خیلی پایین کشورهای پیشرفته­ی صنعتی ناشی از ناهماهنگی بین سطوح بالای برابری جنسیّتی در درون نهادهای اجتماعی فرد محور و تداوم نابرابری جنسیّتی در درون نهادی اجتماعی خانواده محور است. بر همین اساس استدلال می­ کند که برای اجتناب از باروری خیلی پایین سطوح بالاتر برابری جنسیّتی در درون نهادهای اجتماعی خانواده محور ضروری است. بنابراین، از یک طرف در کشورهای کمتر توسعه یافته، سطوح بالاتر برابری جنسیّتی در نهادهای اجتماعی منجر به باروری پایین​تر می­ شود و از طرف دیگر، در کشورهای بیش​تر توسعه یافته، جهت­گیری مجدد نهادهای اجتماعی به سمت سطوح بالاتر برابری جنسیّتی از باروری خیلی پایین جلوگیری می​کند. به این ترتیب، می توان گفت که بحث اساسی این نظریه ناهماهنگی بین نهادهای اجتماعی در زمینه برابری جنسیّتی است. بدین معنی که عدم هماهنگی و ناسازگاری میان سطح بالای برابری جنسیّتی در نهادهای اجتماعی فرد محور و تداوم نابرابری جنسیّتی در درون نهادهای اجتماعی خانواده محور موجب شده است تا زنان نتوانند ترکیبی از کار و بچّه را وارد زندگیشان کنند. از این رو زنان ناگزیرند زاد و ولد خود را کنترل کنند و این موجب شده است تا باروری در کشورهای توسعه­یافته صنعتی به زیر سطح جایگزینی کاهش یابد (حسینی، ۱۳۸۶: ۱۰۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۱-۷) نظریه­ اشاعه

تمام اندیشمندان اجتماعی با این ادّعا که می­توان رفتار انسانی را با بهره گرفتن از نظریه­ اقتصاد نئوکلاسیک عقلانی تبیین کرد،­ موافق نیستند. جامعه­شناسان، مردم­شناسان و جغرافی­دانان فرهنگی بر این باورند که بسیاری از تغییرات در جامعه نتیجه اشاعه نوآوری­هاست. نظریه­ اشاعه در اواخر دهه­ ۱۹۷۰ و اوایل دهه­ی۱۹۸۰ در ادبیات پژوهشی جمعیّتی توسّط نودل و وندوال[۳۰] به کار گرفته شد و مورد توجّه جمعیّت­شناسان قرار گرفت، زیرا نظریه­​هایی که متکی بر تصمیم ­گیری­های فردی در پاسخ به تغییرات اقتصادی و اجتماعی بودند، نتوانستند به­ طور کامل انتقال باروری را در بسیاری از مناطق جهان تبیین کنند (حسینی، ۱۳۸۶: ۱۰۴). نظریه­ اشاعه نوآوری از گسترش تکنولوژی­های جدید رفتار در جامعه بحث می​کند و برعکس نظریه­ های انتخاب عقلانی و تبیین ساختاری که بیشتر مبتنی بر تجربه­ کاهش باروری در جوامع توسعه­یافته صنعتی هستند، نظریه­ اشاعه بیش از همه مبتنی بر تجربه­ آسیاست، و از آنجایی که این نظریه با گسترش ایده­های نو سر و کار دارد، بعضی وقت­ها در اشاره به آن از واژه ایده­سازانه استفاده می​کنند (لوکاس و میر، ۱۳۸۷: ۱۰۰).
برای مثال، می­دانیم که بسیاری از رفتارهای افراد را موج­ها و مدها هدایت می­ کند. بعضی از افراد لباسهای مدل سال پیش را، حتّی اگر هنوز نو باشد، نمی­پوشند؛ زیرا دیگر مد نیست و “«مردم”» آن را نمی­پوشند. این “«مردم”» عوامل مهمّ تغییر در جامعه هستند. کسانی که بنا به دلایلی، گاه نیز بی­ربط به پول یا عوامل اقتصادی، مد­ساز هستند، ممکن است آن را جاذبه­ی جادویی بخوانید یا آن را تنها نفوذی ساده بدانید، امّا واقعیّت این است که بعضی­ها می­توانند پیشگام مد باشند و برخی نمی ­توانند. بنابراین، عوامل تغییر اغلب از طبقات اجتماعی بالاتر هستند. آنان ممکن است خالق نوآوری نباشند؛ امّا زمانی که آن را می­پذیرند، بقیه نیز از آن پیروی می­ کنند. امّا این نوآوریها می ­تواند فناورانه باشد، مثل تلفن همراه یا نگرش و رفتاری مانند تصمیم به داشتن یک یا دو فرزند و استفاده از روش­ها و وسایل جلوگیری از بارداری برای رسیدن به آن هدف هستند. برای پذیرش نوآوری و تغییر رفتار بر اساس آن فرد باید توانمند باشد، به عبارت بهتر باور داشته باشد که تغییر رفتار در اختیار خود اوست نه کسی دیگر. همه افراد جامعه چنین احساسی ندارند. در بسیاری از جوامع سُنّتی و پیشامدرن، مردم معتقدند که اختیار رفتارشان در دست خداوند یا خدایگانی، یا به طور کلی سرنوشت، یا به گونه ­ای ملموس­تر اعضای مسن­تر خانواده (زنده یا مرده) است (ویکس، ۱۳۸۵: ۲۲۷). از مجموع این یافته­ ها، چنین استنباط می­ شود که حتّی در نبود تغییرات ساختاری عمده، مانند رشد اقتصادی، در صورتی که نوآوری به­ طور متناسب بسته­بندی شود و عوامل تغییر با نفوذ آن را بپذیرند، کاهش باروری در جامعه امکان پذیر خواهد بود. البتّه، فرهنگ نیز در این مسأله نقش دارد؛ زیرا بعضی از جوامع بیش از بقیه مستعد پذیرش نوآوری هستند (پولاک و واتکینز[۳۱]، ۱۹۹۳).
بر اساس این دیدگاه کاهش باروری در دو مرحله صورت می­گیرد. در مرحله اوّل، برای آغاز کاهش باروری نیروهای اشاعه و نه عوامل ساختاری تعیین ­کننده­اند. صاحب­نظران اشاعه برنامه­­ی سازمان یافته تنظیم خانواده و منطبق بر واقعیّت­های اجتماعی فرهنگی و تاریخی یک کشور یا منطقه را شرط ضروری و نه کافی برای آغاز کاهش باروری می­دانند. مرحله­ دوّم، استمرار کاهش باروری به مجموعه­ پیچیده­ای از تغییرات ساختاری اقتصادی اجتماعی بستگی دارد. این رویکرد به تعیین­کننده­ های باروری نه تنها برنامه­ی سازمان­یافته تنظیم خانواده، بلکه چند سال تحصیلات زنان وآموزش همگانی را به­عنوان عناصر فرضیه­ اندیشه­سازانه و نه تبیین ساختاری در نظر می­گیرند. کله­لند و ویلسون (۱۹۸۷) بر این باورند که رابطه­ معنی­داری بین باروری و چند سال تحصیلات، به ویژه تحصیلات زنان، را باید به­عنوان یک تفسیر شناختی و نه ساختاری در نظر گرفت. این تغییرات در آگاهی، ایده­ ها ایستارها و انتظارات است تا تغییرات در واقعیّت­های عینی اقتصاد خُرد.
در چارچوب این نظریه، بر نوآوری رفتاری تغییر ایده­ ها و دینامیک اجتماعی اشاعه رفتارها و اطّلاعات جدید تأکید می­ شود. در قالب نوآوری رفتاری، نوآوری­ها در اعمال آگاهانه کنترل باروری مورد توجّه قرار می­گیرد و این چارچوب، کاهش باروری را نتیجه گسترش و اشاعه تکنیک­ها و تکنولوژی­های جدید کنترل موالید می­داند. چارچوب تغییر ایده­ ها بیش​تر بر ماهیت نوآوری تأکید می­ شود تا اشاعه و بالاخره اینکه چارچوب دینامیک اجتماعی اشاعه بر کانال­های گسترش اطّلاعات و رفتارهای جدید تأکید می​کند.
این چارچوب همچنین بر وابستگی متقابل افراد و تعامل اجتماعی آن​ها تأکید دارد و اینکه تغییرات در آگاهی و رفتارهای برخی افراد، دیگران را تحت تأثیر قرار می­دهد. به­ طور کلی نظریه­ اشاعه به تبیین چگونگی گسترش مفهوم کنترل موالید در جهان می ­پردازد. بر پایه این نظریه، در کشورهایی که باروری کاهش یافته است، ایستارها و اعمالی که به محدودیت باروری منجر می شود، ابتدا توسّط گروه­هایی از جمعیت­شهری که موافق­تر، ثروتمندتر و تحصیل­کرده­تراند اقتباس می­ شود و در طول زمان به گروه ­های میانی با منزلت پایین​تر و مناطق روستایی گسترش می­یابد. در این نظریه بر نقش رهبران فکری شبکه ­های اجتماعی و ارتباطات بین همسران در اشاعه­ی ایده­های جدید نیز تأکید می­­شود (کله لند و ویلسون[۳۲]، ۱۹۸۷: ۲۳).
طرفداران این نظریه نقش فرهنگ را در پذیرش نوآوری مهم ارزیابی کرده و می­گویند بعضی از جوامع بیش​تر از بقیّه مستعدّ پذیرش نوآوری هستند. و هنگامی که افراد اهمیّت خانواده­های کوچک را درک کنند، استفاده از وسایل پیش­گیری از حاملگی را بپذیرند و باور کنند که اختیار زندگی­­شان تا اندازه­ای دست­ خودشان است، کاهش باروری می ­تواند تحت شرایط مختلف اقتصادی اجتماعی اتّفاق بیافتد. رسانه­های ارتباطی در این زمینه نقش مهمّی ایفا می­ کنند (حسینی، ۱۳۹۰).

۳-۱-۸) فرضیه­ تأثیر قومی فرهنگی

در رویکرد تاثیر قومی فرهنگی، در قالب ارزش­ها و هنجارهای خُرده فرهنگی رفتارهای باروری گروه ­های قومی تبیین می­ شود و معتقدند هر گروه قومی به خاطر ارزش­های فرهنگی خاص خود، رفتارهای باروری متفاوتی را تجربه می­ کند. در فرهنگ بعضی گروه ­های قومی ممکن است خانواده­های بزرگ و پُر حجم ارزش والایی داشته باشند، یا اینکه روش­های معیّنی از کنترل موالید در میان آن­ها ممنوع شده باشد، گرایش زیادی به ترجیح فرزند پسر بر دختر وجود داشته باشد، زنان درتصمیم­گیری­های باروری استقلال کمتری داشته باشند و یا در رفتارهای باروری­شان به شدّت تقدیرگرا باشند. بنابراین، انتظار می­رود افراد متعلّق به یک گروه قومی، علی­رغم ویژگی­های اقتصادی اجتماعی متفاوت رفتارها، ایده­آل­ها و تمایلات فرزندآوری یکسانی را تجربه کنند. در این فرضیه که از آن با عنوان فرضیه­ خُرده فرهنگی یا تأثیرات هنجاری نیز یاد می­ کنند بر تأثیرات خُرده فرهنگ­ها در رفتارهای باروری گروه ­های قومی تأکید می­ شود. در واقع مطابق این فرضیه رفتارهای باروری گروه ­های قومی بازتاب اهمیّت و نفوذ میراث فرهنگی مشترک آن­هاست (حسینی و بگی، ۱۳۹۱).

۳-۱-۹) نظریه­ سرمایه­­ی فرهنگی بوردیو

سرمایه فرهنگی[۳۳] نیز یکی دیگر از متغیّرهای است که باروری زنان را تحت تأثیر قرار می­دهد. بوردیو[۳۴] فرهنگ را نوعی اقتصاد یا بازار می­داند. در این بازار مردم سرمایه فرهنگی را به جای سرمایه اقتصادی به کار می­برند. این سرمایه عمدتاً نتیجه­ خاستگاه طبقاتی اجتماعی مردم و تجربه­ تحصیلی آن​هاست. در این بازار، سرمایه­ای کم و بیش عاید مردم می­ شود و آن​ها یا آن را گسترش می­ دهند تا منصب خود را بهبود بخشند یا آن را از دست می­ دهند و به این ترتیب باعث تنزّل منصب خود درون نظام اقتصادی می­شوند (ریتزر، ۱۳۸۹).
سرمایه فرهنگی بر مبنای نظر بوردیو دو منبع مهم دارد: نخست عادات­واره­ها[۳۵] در زندگی خانوادگی و دوم تحصیلات. از دیدگاه بوردیو تحصیلات از جمله متغیّرهای بسیار مهمّی است که می ­تواند حتّی جانشین عادت­واره­ی خانوادگی شود؛ زیرا می ­تواند به فرد سلیقه، ادب و شیوه­ هایی را بیاموزد که فرد را به منزلت خاص نزدیک می­ کند (ممتاز، ۱۳۸۳). عادت­واره نمایشگر سلیقه، نحوه­ سخن گفتن، آرایش خود و شیوه ­های رفتاری است (دراینجا انتخاب عقلانی ابزار به کار گرفته شده وجود ندارد، امّا عمل­کننده در چارچوب محدودیت­های ساختی به شکل بی­نهایت عمل می­ کند و ممکن است استراتژی­ های جدیدی را نیز به کار گیرد. به­عبارت دیگر، گرایش­های خاصّی در وجود عامل از طریق تجربیات گذشته هست که او را قادر می­سازد آن گونه که باید و شایسته است عمل کند و این بُعد به­ طور مستقیم مربوط به تربیّت طبقاتی او می­ شود). بوردیو به شکل تجربی نشان داد که رابطه­ای میان سلیقه در انتخاب غذا و سلیقه نسبت به آثار هنری، نحوه­ لباس پوشیدن، نحوه سخن گفتن و سلیقه نسبت به موسیقی وجود دارد. بنابراین، سلسله مراتب طبقاتی و اشیای فرهنگی، ارجحیّت­ها و رفتار کسانی که در موقعیّت خاص طبقاتی هستند به هم مربوط می­شوند (ترنر، ۱۹۹۸). لذا، همان­طور که در نظریه­­های اقتصادی (نظریه­ لیبنشتاین) اشاره شد، تنوّع در سلیقه، قیمت و درآمد خانواده­ها می ­تواند علّت تفاوت در تقاضا برای فرزندان درمیان خانواده­ها در یک زمان معیّن و یا در طول زمان باشد.

۳-۱-۱۰) ترجیح جنسی

مورد دیگری که می ­تواند بر تمایلات باروری زنان تأثیر داشته باشد ترجیح جنسی می­باشد. اگرچه در بسیاری از کشورها موقعیّت زنان پیوسته رو به بهبود بوده، واقعیّت آن است که در بسیاری از جوامع، هدف­های اجتماعی تنها به وسیله فرزند پسر جامه عمل می­پوشد. در واقع، اکثر جوامع شناخته شده در طول تاریخ بشر زیر سلطه مردها بوده است. از آنجا که در بیش​تر جوامع، به مردان بیش از زنان بها داده می­ شود، به راحتی می­توان درک کرد که چرا بسیاری از خانواده­ها آنقدر به بچّه­دار شدن ادامه می­ دهند تا دست کم صاحب یک فرزند پسر بشوند. افزون بر این، اگر احتمال مرگ کودک برود، خانواده ممکن است دست کم صاحب دو پسر بشود تا احتمال بقای حداقل یکی از آنان افزایش یابد (ویکس، ۱۳۸۵: ۱۳۵). به​عنوان مثال، با توجّه به نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۳۵، میزان باروری کل در ایران ۲/۷ بچّه به ازای هر زن بود که به­ طور متوسّط دو پسر به ازای هر زن به بزرگسالی می­رسیدند.
بنابراین، نابرابری­های عمیقی که از نظر جنسی در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، سبب می​شود که زن و شوهر در محاسبه​ای که از هزینه و سود در طرح­ریزی خانواده می​کنند، فرزندان پسر را به فرزندان دختر ترجیح دهند. در این جوامع خانواده­ها می​کوشند هدف معینی را از لحاظ داشتن فرزندان پسر به دست آورند، از این رو هرچه خانواده زودتر به این هدف دست یابد امکان دارد سریع­تر در مورد کنترل موالید اقدام نماید و چنین به نظر می­رسد که بین میل برای فرزند بیش​تر و ترکیب جنسی فرزندان موجود باید ارتباط معنی­داری وجود داشته باشد. گرایش به برتری جنسی مذکر سبب می​شود زنانی که چند دختر به دنیا آورند به واسطه اعتقاد به ارزش بیش​تر پسر، حاملگی​های جدید را تجربه کنند تا شاید دست کم یک پسر به دنیا بیاورند، در نتیجه شمار فرزندان آن​ها به­ طور ناخواسته به حدود ۷ تا ۸ فرزند می​رسد، در حالی که شاید شمار فرزندان مطلوب آن​ها بیش از سه فرزند نباشد. این ترجیح پسر بر دختر به هیچ وجه جنبه تمایل به باروری ندارد امّا خود منشاء شتاب گرفتن باروری است (حسینی، ۱۳۸۶: ۱۳۰).

۳-۱-۱۱) کم‌فرزندی به مثابه خود حمایتی:

محمودیان و رضائی (۱۳۹۱) معتقدند که آنچه که در کلیت پدیده‌ی کم‌فرزندآوری زنان مشاهده می‌شود مفهومی به نام خود حمایتی است. این مفهوم نظری گویای این امر است که زنان در کم‌فرزندآوری خود بیش از هر چیزی حمایت از خود به عنوان یک زن را مدّ نظر دارند، یعنی در کنش تولید مثل که اصولاً فرایند پیشگیری از بارداری را نیز شامل می‌شود هدف آنها حمایت از شرایط فیزیکی، اجتماعی و روانی و در نهایت توانمندسازی خودشان است.

۳-۱-۱۱-۱) اهمیّت مدیریت بدن:

مقوله مدیریت بدن اشاره به معانی و مفاهیمی دارد که در مورد جسم زنان بیان می‌شود و آن را در پیوند با فرزندآوری زنان مطرح می‌کنند و خود شامل دو خرده مقوله‌ی حفظ تناسب اندام و سلامت جسمانی است. این مقوله بیانگر یک وضعیت فکری و معنایی در میان زنان است که طبق آن فرزند‌آوری متعدد منجر به از بین رفتن تعادل جسمانی آنها خواهد شد. به همین دلیل در کم‌فرزندآوری نه تنها از نعمت فرزند بهره‌مند شده اند بلکه به لحاظ جسمانی نیز تناسب بدن خود را حفظ کرده‌اند. در واقع این تفکر در میان زنان رایج است که سلامت جسمانی و تعادل اندام خود را برای داشتن فرزندانی بیشتر ترجیح دهند. در حقیقت امروزه نه تنها تفکر کم‌فرزندی به این امر کمک کرده، بلکه برخی امکانات موجود در حوزه‌ی پزشکی، بهداشت و نهادهای ورزشی نیز نیل به این هدف نوین را برای آنها آسان‌تر کرده است. امروزه زنان در نتیجه‌ی نیروها و شرایط گوناگون با دغدغه‌هایی جدید از جمله اهمیت یافتن بدن به عنوان یک کل، سلامت و ساختار آن، رو به رو هستند که می‌تواند در فرزندآوری آنها دخیل و حتی در تصمیم‌گیریشان تعیین کننده باشد.

۳-۱-۱۱-۲) خود حفاظتی روانی- عاطفی

این مقوله اشاره به درک و تفسیر زنان از بار روانی و عاطفی تربیت و بزرگ کردن فرزندان دارد که خود شامل خرده مقولات آرامش طلبی و فشارهای روانی است. زنان به دلیل مشکلاتی که در پرورش فرزندان در سال های اولیه زندگی دارند نیز از فرزند‌آوری بیشتر اجتناب می‌کنند. در حقیقت در اینجا هزینه‌های روانی و فکری مطرح است که یک زن برای پرورش و بزرگ کردن فرزندش متحمل می‌شود. این امر برای زنانی که شاغل‌اند بسیار بیشتر است. دغدغه‌ی زنان برای داشتن نوعی آرامش روانی و عاطفی در زندگی روزمره و نیز اگاهی از مشکلات عاطفی بالقوه‌ای که فرزندان ممکن است در آینده برایشان داشته باشند باعث شده در مورد تعداد اندک فرزندانشان به نوعی قناعت برسند.

۳-۱-۱۱-۳) توانمندی اجتماعی

این مقوله به لحاظ معنایی بیانگر آن دسته از فرصت‌هایی است که پیش‌روی زنان است. فرصت‌هایی در فضای عمومی جامعه برای آنها مهیاست که تصور دستیابی به آنها در میان زنان بر کنش فرزندآوریشان تاثیر گذار است. توانمندی اجتماعی شامل سه مقوله‌ی حضور اجتماعی، ارتقاء کیفیت و خودبازنمایی مثبت است. این خرده مقولات همگی به ابعاد روانی اجتماعی کنش کم‌فرزندآوری زنان اشاره دارند و در آن هر دو بعد تمایلات روانی و اجتماعی برای حضور در جامعه و بازنمایی خود به عنوان زنانی امروزی را در بر می‌گیرند. برای زنان شاغل-دولتی و خصوصی بیش از هر چیز حمایت از موقعیت خود و تداوم ان مهم است و بدین لحاظ سعی دارند که با کم‌فرزندآوری از احتمال آن حمایت کنند. برای زنان تحصیل کرده‌ی بیکار یا خانه‌دار فکر “احتمال” دستیابی به یک شغل و یا “امکان” ادامه‌ی تحصیل، آنها را بر آن می‌دارد که کم‌فرزندی را به عنوان یک گزینه‌ی تاکتیکی انتخاب کنند و برای زنان خانه‌دار بیش از هر چیز به دلیل تمایل به حضور در اماکن عمومی و البته توجهشان به امر وجاهت اجتماعی- در تقابل با زنان شاغل و یا زنان متعلق به طبقات بالاتر اجتماعی- است که کم‌فرزندی را پیشه می‌کنند. همچنین زنان بخشی از دغدغه‌هایشان نیز متوجه فرزندانشان است. آنها بر رسیدگی به فرزندانشان بسیار تاکید دارند. معتقدند که در حد توان باید امکانات برایشان تهیه نمود و سعی کرد استعدادهایشان را شکوفا کرد. چرا که اگر فرزندان از این امکانات بهره‌مند باشند خود آنها نیز سربلند هستند. هدف آنها از کم‌فرزندآوری آن است که با تعداد کمتر فرزند می‌توانند امکانات بهتر و بیشتری را برای فرزندانشان فراهم کنند و معتقدند که فرزندان باید در رفاه به سر برده و حداقل محرومیت‌ها را تجربه کنند. به همین دلیل تعداد کم فرزندان امکان رسیدن به این هدف را برای آنها فراهم می‌آورد. با این توضیحات این نکته مشخص می‌شود که حتی زمانی که زنان بخشی از انرژی خود را صرف بهبود کیفیت یا ترقی فرزندشان می‌کنند، پایگاه اجتماعی و خانوادگی خودشان را نیز مد نظر دارند، به عبارتی دیگر بخشی از توانمندی خودشان را در گرو توانمندی فرزندانشان می‌بینند.

۳-۱-۱۱-۴) کم‌فرزندی بازاندیشانه

در مدل محمودیان و رضائی این مفهوم بیانگر یک وضعیت ذهنی و کنشی است که در آن کنشگران با نظر به تفاسیرشان از شرایط زندگی فردی و اجتماعی خود و البته نیازها و خواسته هایشان به‌طور بازاندیشانه کنش خود را تنظیم می‌کنند. زنان سعی دارند همه‌ی جوانب را در نظر بگیرند و سپس اقدام به فرزندآوری – به ویژه پس از فرزند اول و دوم- کنند.
در حقیقت تمامی مقولاتی هم که در این مدل بیان می‌شود خودبه‌خود حامل بار معنایی همین بازاندیشی هستند؛ یعنی مدیریت بدن، توانمندی اجتماعی خود و حفاظت از آرامش روانی و عاطفی خودشان و در واقع نشان‌دهنده‌ی اندیشیدن به اوضاع و احوال خودشان است، اما در کنار همه‌ی اینها هم نشانه‌هایی از بیان بازاندیشی وجود دارد. بازاندیشی در تولید مثل گویای شکل‌گیری یک وضعیت ذهنی و عینی جدید در زندگی زنان این جامعه است که به نظر خودشان شرایط را ارزیابی کرده و سپس به تولید مثل و فرزندآوری اقدام می‌کنند و این نکته‌ی مهمی است. زنانی هم هستند که به ناچار کم‌فرزندی را پیشه کرده‌اند، یعنی به واقع دوست دارند تعداد بیشتری بچه به دنیا بیاورند اما شرایط اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی آنها را وادار به کم‌فرزندآوری می‌کنند.
در هردو حالت ما با نوعی بازاندیشی در شرایط برای انجام دادن کنش مورد نظر روبه‌رو هستیم. در میان زنان آنچه در کلیت پدیده‌ی کم‌فرزندآوری زنان مشاهده می‌شود مفهومی به نام خود حمایتی است. این مفهوم نظری گویای این امر است که زنان در کم‌فرزندآوری خود بیش از هر چیزی حمایت از خود را به‌عنوان یک زن مدّ نظر دارند، یعنی در کنش تولید مثل که اصولاً فرایند پیشگیری از بارداری را نیز شامل می‌شود هدف توانمندسازی خودشان است. حتی هنگامی که سخن از توانمندی فرزندان است به این بُعد از حمایت یعنی حمایت از وجود اجتماعی و روانی و فیزیکی خود توجه دارند و توانمندی فرزندانشان را نیز بُعدی از توانمندی خود تلقی می‌کنند.
به عبارتی دیگر کیفیت و توانمندی فرزندان را شاخصی از توانمندی خود می‌دانند و با داشتن فرزندی توانمند، پایگاه اجتماعی بالاتری برای خود متصوّرند. معنا و مفهوم خودحمایتی با موضوع توانمندی نیز در ارتباط است. زنان وضعیت و شرایط خود در فضای اجتماعی و فرهنگی موجود، به همراه ارزش‌ها و هنجارهای سنّتی و مدرن را مشاهده می‌کنند و بر اساس آن دست به کنش می‌زنند. به نظر می‌رسد در زندگی اجتماعی زنان، فرزندآوری عرصه‌ای است که آنان بیش از هر عرصه‌ی دیگری می‌توانند تصمیم‌گیری کنند و در این راستا سعی دارند که تصمیم در این حیطه را با سایر اهداف زندگی خود پیوند دهند.
شکل ۳-۴) مدل پارادایمیک: کم‌فرزندآوری به مثابه خود حمایتی

۳-۲) چارچوب نظری تحقیق

در یک دهه اخیر جامعه­ ایران تحوّلات اقتصادی و اجتماعی چشمگیری را تجربه کرده است. شهر سنندج نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از مهم­ترین ابعاد این تحوّلات که متضمّن پ‍ی‍‍‍امدهای مهمّی برای روابط خانوادگی و بُعد خانوار بوده، توسعه آموزش همگانی به­ ویژه برای زنان بوده است. توسعه آموزش از یک سو می ­تواند شرایط ساختاری زندگی خانوادگی و روابط میان اعضای خانواده را دگرگون کند و با سوق دادن افراد در جهت تحرّک اجتماعی صعودی و ثروت­اندوزی، انگیزه­ داشتن خانواده­های بزرگ و فرزندان زیاد را کاهش دهد. آموزش همچنین ممکن است هزینه­ های فرصت و مالی پرورش فرزندان را افزایش دهد و در عین حال فواید اقتصادی آنان را کاهش دهد (عباسی­شوازی و عسکری­ندوشن، ۱۳۸۴: ۳۸)، موضوعی که در قالب نظریه­ هزینه­ها و منافع فرزندان مطرح شد. بنابراین، در بستر این تحوّلات، رفتار، ایده­آل­ها و تمایلات فرزندآوری زنان نیز تغییر کرده است. از این رو، بر اساس تحقیقات صورت گرفته که در قسمت پیشینه­ی تحقیق به آن​ها اشاره شد، عوامل مختلفی می­توانند سطوح و روندهای باروری را در یک جامعه تغییر دهند که یک پژوهشگر نمی­تواند همه آن​ها را در یک بررسی مورد تحلیل قرار دهد.
بر این اساس، با نگاهی به این مطالعات که تاکنون صورت گرفته است مشخّص می­ شود که قریب به اتّفاق آنان بر مطالعه و شناسایی اثرات متغیّرهای اقتصادی – اجتماعی و جمعیّتی بر باروری تأکید کرده ­اند. به­نظر می­رسد آنچه که در همه این مطالعات مورد غفلت قرار گرفته، زمینه ­های قومی فرهنگی شکل­ گیری تمایلات باروری زنان است.
بنابراین، تأثیر نیروهای نوسازی بر رفتار، نگرش، تمایلات فرزندآوری و ایده­آل­های باروری زنان می ­تواند از مجرا و مسیر عوامل قومی – فرهنگی یا همراه با آن ظاهر شود. الگوهای قومی متفاوت باروری، عمدتاً ناشی از تأثیر هنجارها و ارزش­های قومی فرهنگی و بازتاب نفوذ میراث قومی هستند. ارزش­ها و هنجارهای منحصر به فرد قومی مربوط به باروری، ایده­آل­های باروری و تشکیل خانواده بازتاب تاریخ و باورهای مشترک اعضای گروه قومی بدون توجّه به موقعیّت اقتصادی – اجتماعی آن­هاست. همچنین، تفاوت در مشخّصه­هایی چون میزان باسوادی، میزان مشارکت زنان در نیروی کار، میزان شهرنشینی و … جملگی نشان از روندها و الگوهای ناموزون توسعه و تأثیرپذیری متفاوت گروه ­های قومی فرهنگی از آن دارد. گروه ­های قومی به خاطر ارزش­های فرهنگی متفاوت رفتار و نگرش متفاوتی از باروری را تجربه می­ کنند.
در فرهنگ بعضی از گروه ­های قومی ممکن است فرزندان دارای ارزش بیش­تری باشند، افراد در رفتارهای باروری به شدّت تقدیرگرا باشند و به عادت­واره آن­ها تبدیل شده باشد و منجر به پایبندی افراد به ارزش­های خانواده بزرگ شود. سوزان گرینهال[۳۶] در قالب چارچوب تحلیل نهادی باروری معتقد است به منظور فهم علل و ویژگی­های کاهش باروری، نیازمند رویکرد نهادی خاصّ هر جامعه هستیم. رویکردی که تمرکز آن بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی­ای باشد که تصمیم­ها و رفتارهای جمعیّتی در درون آن اتفاق می­اُفتد.
در این رویکرد بیش از آن­که چرایی تغییر باروری مورد بررسی واقع شود، چگونگی فرایند تغییر باروری مورد بررسی است و پرسش اساسی این است که چگونه تبیین­های سطوح خُرد و کلان به هم مرتبط می­شوند و این­که تا چه حد رفتارهای فردی به وسیله­ انتظارات جمعی مشترک تعیین می­شوند. در این رویکرد بر خلاف نظریه­ کلاسیک انتقال جمعیّتی به­جای فرض تنها یک شکل واحد از انتقال باروری، اشکال متعدّدی از انتقال باروری فرض می­ شود که هر کدام ریشه در ترکیبی از تعامل نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با مقتضیات متمایز فرهنگی و عناصر تاریخی منحصر به فرد هر جامعه دارد. به عبارتی، تعامل میان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی با نیروی تحوّلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که خاستگاه­های انتقال جمعیّتی و فرایند انتقال آن را در هر جامعه مشخّص می­ کند. در نتیجه، منحصر به فرد بودن بافت نهادی هر جامعه باعث می­ شود تا واکنش جمعیّت­شناختی آن جامعه به تغییرات حاصله در شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن منحصر به ­فرد باشد.
هم‌‌چنین محمودیان و رضائی با ارائه مدلی به مقوله‌ی هسته به‌نام خودحمایتی اشاره دارند که بیانگر تم یا موضوع بنیادین جاری در درون معانی است که زنان در درون کنش کم‌‌فرزندآوری خود در نظر دارند که همانا حمایت از خودشان به‌‌عنوان یک زن است. این امر گویای این موضوع است که زنان حمایت از شرایط و وضعیت‌‌‌های جسمانی، روانی و اجتماعی خود را به‌‌عنوان استدلالی برای تمایل به کم‌‌فرزندآوری در نظر دارند. رؤیای دستیابی به شغل، بهرمندی بیشتر از فرصت‌‌های اجتماعی محدود در سطح جامعه، آرامش روانی، مدیریت بدن و حفظ وجاهت اجتماعی از جمله ابعاد این خودحمایتی مذکور است. تصمیم‌‌گیری برای کم‌‌‌فرزندی ممکن است زمینه‌‌‌‌‌ی ظهور در میدان‌‌‌های دیگر و بهره‌‌‌مندی بیشتر از شرایط و امکانات بیشتر را برای آنها فراهم سازد.
همان­طور که دیدیم، در رابطه با تغییرات و تمایل به باروری نظریه­ های گوناگونی مطرح شده است که هر کدام تغییرات باروری را تحت تأثیر عوامل ویژه­ای می­دانند. نظریه­ های مطرح شده هر کدام قادر به تبیین بخشی از تفاوتهای باروری هستند. انتقادی که بر نظریه­ های اقتصادی وارد می­ شود این است که آنها چنین نتیجه می­گیرند که تصمیم ­گیری در مورد باروری، همانند دیگر تصمیمات اقتصادی، یک بار صورت می­گیرد. بنابراین، نقش بازخورد تجارب و هزینه­ های غیر اقتصادی را بر تصمیم ­گیری نادیده می­گیرند. عواملی از قبیل مرگ و تولّد فرزندان و ترکیب جنسی بازمانده­ی بچّه­ها می ­تواند تأثیر عمیقی بر باروری و ایده­آل فرزندآوری زوجین داشته باشد. همچنین، در تبیین­های هنجاری فرهنگی به­ ویژه در نظریه­ اشاعه به ارتباط قوی­تر باروری با فرهنگ و تحصیلات تأکید می­ شود و از جمله نقدهایی که بر آن وارد می­باشد این است که فرهنگ را به مثابه­ی عنصری جدا از بستر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه در نظر می­گیرد و تصویری محدود از علل کاهش باروری ترسیم می­ کند و آن را صرفاً یک مسأله­ تکنولوژیکی مربوط به تغییر رفتارهای پیش­گیری می­داند. بنابراین، تأثیر عوامل اقتصادی – اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و محیطی متفاوت است و به طور مستقیم باروری زنان را تحت تأثیر قرار نمی­دهند بلکه بر این باوریم که نگرش نسبت به رفتار باروری تحت تأثیر شبکه­ ای از عوامل است که خود مستقل از یکدیگر نیستند. از آنجا که هر نظریه مبیّن بخشی از واقعیّت است، استفاده از رویکردهای نظری گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر این امکان را فراهم می­سازد تا ابعاد بیش­تری از مسأله مورد بررسی قرار گیرد. از این رو، مدل تعیین کنندههای باروری زیرحد جایگزین زنان ۱۵-۴۹ ساله کُردِ شهر سنندج بر اساس تلفیقی از تبیین‌‌های هنجاری فرهنگی و نظریه­ های انتخاب عقلانی ترسیم شده است. در این شکل، مدیریت بدن، خودحفاظتی روانی-عاطفی، توانمندی اجتماعی، ترجیح جنسی، برابری جنسیتی، تقدیرگرایی در رفتار باروری، نگرش نسبت به اهمیت فرزندان در زندگی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و سرمایه‌‌‌ی فرهنگی هم به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تاثیر بر کم‌فرزندآوری بازاندیشانه، باروری و ایده‌‌‌آلهای باروری زنان را تحت تاثیر قرار می‌‌دهند.
شکل ۳-۵) مدل نظری تبیین باروری و ایده‌آلهای باروری زنان

۳-۳)فرضیات تحقیق

با توجّه به زمینه ­های نظری­ و تجربی مورد بررسی، مدل نظری تحقیق جهت تبیین ایده­آل­های باروری زنان تهیّه و فرضیّات تحقیق بر این اساس انتخاب شدند. بنابراین فرضیاتی که قرار است مورد آزمون قرار گیرند به شرح زیر خواهد بود:
بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین ترجیح جنسی با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین برابری جنسیتی در خانواده با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین تقدیر گرایی در رفتار باروری با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین اهمیّت مدیریت بدن با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین خود حفاظتی روانی-عاطفی با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین توانمندی اجتماعی با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین کم‌فرزندآوری بازاندیشانه با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.
بین نگرش نسبت به اهمیت فرزند با باروری و ایده‌آل‌های باروری زنان رابطه وجود دارد.

نظر دهید »
تحقیقات انجام شده در رابطه با بررسی نقش سرمایه اجتماعی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

در اندیشه دورکیم[۵۲] اخلاق فردی در پرتو اخلاقی جمعی و اجتماعی معنی پیدا می کند . دورکیم بی هنجاری را معنای فقدان وفاق و اجماع نسبت به مؤلفه اصلی اهداف اجتماعی ، انتظار اجتماعی و الگوهای رفتار می داند . مرتون با بهره گیری از نظریه دورکیم چگونگی سازگاری فرد با نظام اجتماعی و فرهنگی را در قالب گزاره های زیر مورد بررسی قرار می دهد .
ü میزان تأثیر پذیری از هدف و هنجارهایی که رفتارها را در جهت هدف تنظیم می کند .
ü میزان پذیرش هدف و هنجارها به عنوان دستورات اخلاقی و ارزشهای درونی شده .
ü میزان نسبی توانایی دستیابی به هدف ، شالن های زندگی در ساختار امکانات .
ü میزان تضاد یا تفاوت بین هدف پذیرفته شده و توانایی دستیابی به آن .
در نظریه نابسامانی در محیط هایی که مردم فاقد نظم اخلاقی قوی هستند ، رفتارهای خودخواهانه و بهره کشی از دیگران قوت گرفته که منجر به کاهش اعتماد و در عین حال افزایش جرم می شود . ویبال[۵۳] و ویلا [۵۴]( ۲۰۰۵ ) به تأثیر بازدارنده هنجارهای اجتماعی از ارتکاب به جرم باور دارند ، زیرا نقض این هنجارها موجب شرمساری و احساس تقصیر در نزد فرد می شود . نظریه های جامعه شناختی احتمال جرم بیشتر را به دلیل پایین بودن اعتماد عمومی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی سرمایه اجتماعی تبیین می کنند . این نظریه ها به نوعی بر پایین بودن آستانه اخلاقی در جامعه هستند (دورکیم،۵۰،۱۳۸۱) .
در این سالهای پس از جنگ همه همت سیاسیت گذاران معطوف به افزایش سرمایه اقتصادی بود . اما در همین دوره سرمایه اجتماعی و انسانی به حدی کاهش یافته است که نمی تواند از سرمایه های اقتصادی حمایت کند . بنابراین تزریق سرمایه اقتصادی به جامعه و اقتصاد ثمر چشمگیری ندارد . شاهد این مدعا روند آمار خودکشی ، فساد و فحشاء ، افزایش مهاجرت به خارج ، افزایش اعتیاد ، جرائم اجتماعی ، طلاق ، مشکلات روانی ، ناهنجاریهای اجتماعی ، سکته های ناگهانی ، پرخاش جویی ، ورشکستگی های مالی ، چک های برگشتی ، تصادف رانندگی و افزایش بی تفاوتی نسبت به قانون شکنی هاست . (شایگان ،۱۳۸۸ :۳۲۸ ) برم وارن[۵۵] (۱۹۹۷) افزایش سرمایه اجتماعی را باعث رفاه جامعه ، توسعه اقتصادی ، نهادهای سیاسی کارآمد ، کاهش نرخ جنایت و بزهکاری و دیگر انحرافات اجتماعی می دانند . شرط اساسی برای یک جامعه سالم اعتماد اجتماعی متقابل بین اعضاء و مردم و مسئولین جامعه است . در صورتیکه میزان اعتماد کاهش یابد میزان دزدی ، انحرافات و دزدی متقابل افزایش می یابد . (رفیع پور ۱۳۷۸ :۴۲-۳) وقتی آنومی ، آشفتگی و عدم رعایت هنجارها در جامعه رواج یابد اعتماد و اعتقاد مردم نسبت به اجرای همه یا اکثریت قوانین سست می شود (رفیع پور، ۱۳۷۸ :۸۶( .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱۲-۹-نظریه فشار – محرومیت و سرمایه اجتماعی
نظریه فشار – محرومیت : در این نظریه فقدان سرمایه اجتماعی برمبنای عدم دسترسی به منابع کمیاب چون اشتغال و آموزش مورد بررسی قرار می گیرد . نظریه فشار مدعی است که وقایع استرس آور در خانواده و یا محیط زندگی موجب عواقب منفی شده و حاصل آن بزهکاری است . بخصوص زمانی که تحقق این وقایع همراه با فقدان منابع هنجاری چون عدم حمایت والدین و همسالان باشد (کاتز[۵۶]، ۲۰۰۲ :۳۱) نظریه فشار بر این ایده تأکید دارد که افراد در مواجهه با فشارهای اجتماعی در صورت عدم دسترسی به منابع لازم ، دچار نوعی احساس محرومیت و سرخوردگی شده و آماده نقض و شکستن هنجارها و ورود به عرصه رفتارهای پرخطر ، بزهکارانه و اعمال مجرمانه می شوند . این افراد در صورت برخورداری از منابع ارتباطی و هنجارهای مناسب میتوانند در مواجهه با فشارهای اجتماعی خود را بازتعریف کرده و از ورود به عرصه های مجرمانه پرهیز و اجتناب کنند .
از آنجائیکه سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی دارایی شناخته می شود پس می توان بسان دیگر دارائیها در زمان نیاز و احتیاج آن را مورد استفاده قرار داد و به کم و کاستیها و تنگناها پرداخت و یا خلاء هایی را جبران و یا ترمیم کرد که در مقیاس جامعه ای به آنها تحت عنوان شکافهای ساختاری اشاره می شود .
طبق تبیین نظریه های فشار افراد ، ارتکاب به جرم در جایی احتمال ارتکاب به جرم بیشتر می شود که فرد از منافع جایگزین منابع مالی مانند سرمایه انسانی و اجتماعی برای نیل به اهداف خود برخوردار نیست .
۲-۱۲-۱۰-نظریه انگ زنی و نظریه سرمایه اجتماعی
این نظریه برای اولین بار توسط ادوین لمرت[۵۷](۲۰۰۰) جامعه شناس آمریکایی مطرح شد . در قالب این
نظریه به جامعه شناسان انحراف اولیه و انحراف ثانویه را از یکدیگر تفکیک می کنند . انحراف اجتماعی از
طریق انگ زنی در طی یک فرایند چهار مرحله ای صورت می گیرد . این چهار مرحله عبارتند از:
ü انحراف اولیه ( ارتکاب به عمل انحرافی (
ü زدن انگ منحرف به فرد از طرف جامعه ( سازمانهای رسمی و غیررسمی (
ü تأثیر انگ بر فرد ( تعریف تازه از خود (
ü انحراف ثانویه ( حرفه ای شدن فرد در زمینه رفتار انحرافی (
این نظریه فرایند انگ زنی را نوعی سرمایه ستانی می داند که باعث می شود فرد از جامعه بزرگتر جدا و ترد شود و به جمع های محدودی پناه ببرد که از سرمایه اجتماعی درون گروهی برخوردار هستند . این پناه بردن جهت باز تعریف خود و کسب هویت تازه است(ریتزر،۳۹،۱۳۷۷) .
۲-۱۲-۱۱-نظریه امنیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی گیدنز
از نظر وی درحالی که مدرنیته احتمال خطر را در برخی از حوزه ها و سبک های زندگی مانند: فناوری بهداشتی، پیشرفت علم پژشکی و بیماری های عفونی واگیردار کاهش داده است، ولی با این حال، پارامترهای خطرآفرین نوین و کاملا ناشناخته ای مانند: بیماری های مزمن و غیرواگیردار، بیماری های روانی گوناگون، سکته، اضطرابو همچنین کاهش احساس امنیت وجودی را نیز به همان حوزه ها وارد کرده است.
گیدنز(۱۹۹۰) ناامنی های دوران گذشته مثل نرخ های مرگ و میر کودکان و زنان در هنگام زایمان، امید به زندگی پایین افراد، بیماری های مزمن و…را بیشتر ناشی از زندگی طبیعی می داند، اما در اواخر قرن نوزدهم به دنبال فراگرفتن دانش و کاربرد دانش های نوین در زندگی منجر به اختراعات و کشف بسیاری از مجهولات شد، امنیت وجودی افراد به خطر افتاد. وی در رابطه با مخاطره و رهایی از آن اصلاح امنیت وجودی را که یکی از صور احساس امنیت است به کار می برد. این اصلاح به اطمینان بر می گردد که بیشتر اشخاص برای تداوم هویت خود و هویت های اجتماعی و مادی و کنش اطراف خود به آن نیاز دارند. از این نظر امنیت پدیده ای عاطفی و روان شناختی است و زمینه ناخودآگاه دارد(گیدنز،۴۱،۱۳۷۳).
احساس امنیت متاثر از این واقعیت می باشد که در جهان مدرن امروز، پیامدهای پیش بینی نشده ای در نتیجه فعالیت ها با تصمیم های انسانی پیش آمده است. وی در این راستا صور عمده سیمای مخاطره آمیز مدرنیته را به دو دسته تقسیم می کند: یکی آنهایی که توزیع عینی مخاطرات را تغییر می دهند که از آن جمله می توان جهانی شدن مخاطره آمیز: شماره فزاینده رخدادهای احتمالی و نفوذ دانش انسانی در محیط مادی را نام برد. دیگری آنهایی که مانند آگاهی از مخاطره به عنوان صرف مخاطره، آگاهی توزیع شده درباره مخاطره و تجربه مخاطره یا ادراک مخاطرات را تغییر می دهند. گیدنز در رابطه با احساس امنیت و یا مخاطره در جهان مدرن: با بهره گرفتن از مفهوم«ساختاربندی» نوعی رابطه دو وجهی بین ساختار و عامل می بیند، یعنی عناصر خرد و کلان در یک پروژه تکمیلی به سر می برند. ساختارها قواعد و منابع هستند که کنشگران اجتماعی در بسته تعامل به کار می برند و این بستر در زمان و مکان گسترده شده است. به بیان دیگر، در همان که کنشگران عمل می کنند، از وضعیت و منابع موجود که می تواند انواع گوناگون سرمایه های فرهنگی و اجتماعی و.. نیز باشد، استفاده کرده و وضعیت بعدی را می سازند. قواعد فرآیندهای تعمیم یافته ای هستند که کنشگران آنها را در شرایط گوناگون درک می کنند و به کار می برند. قواعد هنجاری با ایجاد حقوق و وظایف در یک زمینه یا مکان به ابزار مشروعیت تبدیل می شوند. مانند حجاب، اما قواعد تفسیری برای ایجاد معناداری یا نظام های نمادین معنادار استفاده می شوند. مانند: آموزه های دینی، زیرا آنها به مردم راه های رسیدن و تفسیر وقایع را ارائه می دهند(کاظمی پور،۹۹،۱۳۷۸).
دومین جزء ساختار در تئوری ساختاربندی، منابع هستند که می توانند هم منابع مادی مانند: وسایل ارتباط جمعی و هم منابع اقتداری مانند سرمایه اجتماعی باشند. افراد در جریان کنش های خود با توسل به قواعد و منابع به احساس امنیت یا عدم احساس امنیت دست می یابند. برای مثال فناوری های داده ها امروزه نقش بزرگ و ویژه در زندگی انسان ها برعهده دارند تا جایی که شاهد شکل گیری سبک زندگی مجازی و محوریت این رسانه ها در زندگی بسیاری از افراد گوناگون هستیم. این رسانه ها شامل فناوری های رایانه ای، نظام پایگاه داده ها، داده های کاربردی متفاوت، ارتباطات و دیگر نظام های جمع آوری داده ها، ساخت و کاربرد آنها می باشند که باعث جدایی زمان و مکان شکل گیری تجارب با واسطه در افراد شده اند. در نتیجه این امر، تعاملات رودررو در سبک های زندگی گوناگون افراد به کمترین حد رسیده است و شرایطی پیش آمده است که در آن مردم درک محدود و تسلط اندکی بر شرایط و فرآیندهای موثر بر زندگی خود دارند. از این رو در سبک های زندگی مدرن مبتنی بر وسایل ارتباطی نوین، ترس و بی اعتمادی، شک، اضطراب، استرس و عدم احساس امنیت اجتماعی در تعاملات اجتماعی بسیار روند روبه فزونی است. این احساس اضطراب و تنش دایم ناشی از حوزه فرهنگ خطرپذیر سبز فایل است. که به طور کلی همراه با بی قراری است. این احساس اضطراب ممکن است بویژه در جریان رویدادهایی که کیفیتی سرنوشت ساز دارند آشکار گردد. گیدنز با تاکید بر خطرپذیری فزاینده زندگی اجتماعی در دنیای مدرن، بر این باور است که اضطراب همبسته طبیعی هر نوع خطر است (مرتون،۷۱،۱۳۸۰).
دنیای مدرن که مبتنی بر باورهای سکولار و مادی گرایی می باشد، موجب ایجاد سبک های نوین از زندگی شده است که در آن توجه به معنویات و باورهای دینی کاهش می یابد. در زندگی دنیای قدیم و سنتی، بخت، سرنوشت و تقدیر آینده رقم زده شده را برای افراد ترسیم کرده بود. بر این اساس، در گذشته مردم به واسطه پایبندی به باورهای دینی و از سوی دیگر، بواسطه باور به وجود کسی که اعمال و رفتارهای انسان را می بیند و در مواقع رنج و مشکلات به یاریش می شتابد، یعنی داشتن یک تکیه گاه برای رفع مشکلات و سردرگمی ها، احساس امنیت بالایی داشته و نگرانی در آنها کمتر وجود داشت. ولی سبک های جدید زندگی شاهد کنار گذاشتن نگرش تقدیر گرایانه و انقباض روز افزون مذهب و باورهای دینی هستیم که منجر به بی اعتمادی و احساس ترس دایمی می گردد.(ریتزر،۱۶۷،۱۳۷۷).
۲-۱۳-چهارچوب نظری تحقیق
آنچه اساس یک مطالعه اجتماعی را تعیین می کند چهارچوب نظری است بر پایه چهارچوب نظری، پژوهشگر در واقع یک زاویه نگرش برای خود انتخاب می کند. با توجه به مجموعه نظریات و پژوهش های مرور شده، به نظر می رسد که نظریه ای که برای چهارچوب نظری تحقیق انتخاب شده است می تواند رابطه سرمایه اجتماعی با امنیت را به خوبی تبیین کند و به همین جهت سوالاتی که برای پرسشنامه تحقیق( از قبیل مشارکت عمومی و مشارکت های داوطلبانه، امنیت محله محور، اعتماد اجتماعی، آموزش ، آگاهی و اطلاع رسانی ها به مردم و…) تنظیم شده است از دل همین نظریه بیرون کشیده شده است.
نظریه «پنجره شکسته»: این نظریه توسط جیمز ویلسون و جرج کلینگ (۱۹۸۹) مطرح شد. در این نظریه پیشنهاد شد سیاست گذاری در محله های شهری باید بر پایه درک ارتباط نظم محله و پیشگیری از جرم باشد که در این میان خود مردم نقش و تاثیر بسزایی دارند. در دید آنها بهترین روش برای مقابله با جرائم از بین بردن و پیشگیری از به هم ریختگی و برقراری امنیت است. آنها از مثال پنجره شکسته استفاده کردند تا نشان دهند که چگونه یک محله در صورت عدم رسیدگی و نظارت و نبود مشارکت عمومی در آن دچار انحطاط می شود. در محلی که عدم اعتماد نسبت به یکدیگر، عدم همکاری با مسئولین محلی و بی نظمی حاکم باشد، مجرمان و کجرفتاران احساس می کنند که در آن محل نظارت اجتماعی چندانی وجود ندارد و هیچ کس به اوضاع و احوال پیرامون خود اهمیت زیادی نمی دهد، لذا محیط را برای اعمال خلاف قانون مناسب می یابد. ایده اساسی نهفته در این نظریه بسیار ساده است: هر چه مشارکت عمومی و نظارت اجتماعی کمتر باشد، آشفتگی شهری بیشتر خواهد بود. ویلسون در کتاب «جلوگیری از جرایم شهری با طراحی محیطی» اصول و موارد زیر را برای برقراری امنیت محلات مطرح کرده است:

    • کاهش پتانسیل طبیعی جرم خیزی مناطق شهری
    • شهروندان باید ببینند و دیده شوند و مشارکت نمایند(نظارت عمومی و غیر رسمی)
    • شفافیت و در معرض دید قرار گرفتن فضاهای عمومی
    • آموزش و اطلاع رسانی و آگاهی به مردم نسبت به مسئولیت ها و تکالیف انسانی، اجتماعی
    • اشتیاق مردم به گزارش و برخورد با تخلفات و جرایم.
    • ارائه راهنمایی و آگاهی از رازش ها و قوانین و مقررات محلی به مردم و همچنین متوجه ساختن آنها به احترام به این ارزش ها
    • پیشگیری از هر گونه فعالیت غیر قانونی و غیر اخلاقی در سطح محلات
    • نظارت دقیق و حضور پلیس در سطح محلات

و مطرح می کند که برای تقویت انگیزه های اجتماعی جامعه برای مشارکت داوطلبانه و ارتقاء نظارت عمومی در کنار افزایش شفافیت فضاهای عمومی و عناصر مستقر در محیط های شهری و رفع نابسامانی های کالبدی و منظربخشی ساز و کارهای ایجاد محیط های امن شهری اصول زیر را مدنظر قرار داده است:

    • نیاز به خیابان های امن در شهر
    • جداسازی و تشخیص مکان های عمومی و خصوصی
    • تنوع کاربری و اختلاط آنها در سطح شهر(ریتزر،۱۴۶،۱۳۷۷)
نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 288
  • 289
  • 290
  • ...
  • 291
  • ...
  • 292
  • 293
  • 294
  • ...
  • 295
  • ...
  • 296
  • 297
  • 298
  • ...
  • 405
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

آموزش مهارت های کاربردی

 جذب عشق پایدار
 احیای رابطه عاشقانه
 تربیت توله سگ (1 ماهه تا 1 ساله)
 کسب درآمد از کسب‌وکارهای کوچک اینترنتی
 کلیکر سگ و کاربردهای آموزشی
 نشانه‌های عشق واقعی مردان
 داروهای ضد استفراغ گربه
 درآمد از برنامه‌نویسی
 علل و پیامدهای خیانت مردان متأهل
 درمان سرفه دانی در سگ‌ها
 تحلیل کلمات کلیدی رقبا
 افزایش فروش فروشگاه اینترنتی
 گذر از مشکلات رابطه
 درآمدزایی از محصولات بومی
 تجربیات زنان پس از خیانت
 وفاداری به خود در رابطه
 مدیریت مشتریان فروشگاه
 پیشگیری از FIP در گربه‌ها
 همکاری در فروش حرفه‌ای
 اعتماد به نفس در رابطه
 تفاوت غذای رفلکس گربه
 علل لرزش سگ‌ها
 تشخیص سن عروس هلندی
 درآمد از کپشن‌نویسی هوش مصنوعی
 انتخاب خاک گربه مناسب
 آموزش پارس کردن سگ
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • پایان نامه ارشد : دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با طراحی سیستم دسته‌بند ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه – ۳-۵-۱- مقیاس رضایتمندی زناشویی (انریچ) : – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • پایان نامه ارائه چارچوبی برای امکان پذیری استخراج نیازمندی‌ها ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • فایل پایان نامه کارشناسی ارشد : منابع کارشناسی ارشد با موضوع : ارتباط سنجی سطح … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه اثر … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • منابع کارشناسی ارشد با موضوع دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی- … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد بررسی تنوع آللی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • تحقیقات انجام شده در رابطه با اندازه گیری … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • برهمکنش پلاسمون-مولکول در نانوذره و نانومیله های فلزی- فایل ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • پایان نامه -تحقیق-مقاله | بخش مربوط به ارزیابی وگرم شدن کره زمین – 1
  • دانلود پایان نامه با فرمت word : پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد بررسی رابطه بین کیفیت … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی تاثیر فشارهای شغلی برعملکرد معلمان … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود پروژه و پایان نامه | ۲-۵-۴- توزیع سبز – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • فایل های دانشگاهی| ۳ ) بهبود در به کارگیری رهاوردهای فناورانه. – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • بررسی پایان نامه های انجام شده درباره : آنالیز بیوانفورماتیکی، ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • راهنمای نگارش پایان نامه و مقاله درباره : ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • فایل های مقالات و پروژه ها | جدول ۱-۲ مقایسه ساختارهای وظیفه ای، پروژه ای و ماتریسی(علی احمدی، ۱۳۷۷،ص۱۵۴). – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • دانلود منابع پژوهشی : دانلود فایل ها در رابطه با حقوق و تکالیف دریافت ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود پایان نامه و مقاله | ۲-۷-۳- نظریه – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – – اگر بازده واحد اقتصادی کمتر ازهزینه سرمایه سهام ممتاز باشد سود هرسهم عادی کاهش می یابد – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • منابع کارشناسی ارشد با موضوع بررسی عوامل موثر … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان