آموزش مهارت های کاربردی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
پایان نامه با فرمت word : منابع کارشناسی ارشد در مورد بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

استراتژی ذخیره‌ی استعداد

چگونه می‌توان استراتژی‌های ذخیره‌ی استعداد را در سرتاسر سازمان اجرایی نمود؟

  • بهبود قابلیت‌ها و شایستگی‌ها
  • سیستم‌های سرمایه‌گذاری گسترده

سیستم‌های مدیریت استعداد

کدام شیوه‌های عمل می‌توانند به شکل گسترده اهداف استعدادی ما را تحقق بخشیده و سیستم ما را تسخیر کنند؟

  • گزینش
  • استخدام
  • مدیریت عملکرد
  • مدیریت قابلیت‌ها

شیوه‌ی عمل (رویه) استعداد

۲-۹-۴) مدل کالینز و ملاهی
این مدل، نوعی مدل تئوریک با رویکرد مدیریت استعداد استراتژیک است که توسط کالینز و ملاهی ارائه‌شده است. به گفته‌ی کالینز و ملاهی مدیریت استعداد استراتژیک، دربرگیرنده‌ی اقدامات و فرایندهایی است که مستلزم تعریف متناوب مشاغل کلیدی و استراتژیک، تدوین مخزن استعداد متشکل از شاغلینی با توانمندی و عملکرد بالا جهت پر کردن مشاغل مذکور و طراحی نوعی معماری منابع انسانی متمایز جهت تسهیل فرایند پر کردن مشاغل کلیدی با شاغلین کلیدی است.
کالینز و ملاهی علاوه بر ارائه‌ تعریفی خاص از مدیریت استعداد اقدام به تدوین مدل نظری از مدیریت استعداد نموده‌اند که از دو بخش کلی همراه با فرایندهای زیر تشکیل‌شده است.

    • شناسایی مشاغل کلیدی و استراتژیک: اولین مرحله در مدیریت استعداد استراتژیک شناسایی مشاغل اصلی و کلیدی است. این مشاغل صرفاً محدود به مشاغل مدیریتی نمی‌شوند بلکه در کلیه‌ی سطوح سازمان می‌توانند حضورداشته باشند. همچنین این امکان وجود دارد که مشاغل کلیدی و استراتژیک در دوره‌های مختلف زمانی، متفاوت باشند؛ به‌عبارت‌دیگر ممکن است یک شغل خاص در یک‌زمان برای سازمان کلیدی و درزمانی دیگر غیرکلیدی باشد.
    • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نکته‌ی کلیدی در این رابطه متمایزسازی مشاغل استراتژیک از مشاغل غیراستراتژیک است. باوجوداین، یکی از نقاط ضعف این رویکرد این است که مشخص نیست چرا مشاغل خاصی ازلحاظ استراتژیک مهم تلقی شده و چه عواملی آن‌ها را از دیگر مشاغل متمایز می‌سازد؟ بنابراین نوعی تغییرات بنیادی و اساسی در تفکر و نگاه سازمان‌ها در رابطه با میزان ارزشمندی مشاغل و نقش‌ها لازم است (Collings & Mellahi, 2009). به‌طور سنتی، مشاغل از طریق شاخص‌های ورودی (دروندادها) مانند مهارت‌ها، تلاش‌ها، توانایی‌ها و شرایط کاری از یکدیگر متمایز شده و ارزشیابی می‌شوند (Huselid, Beatty & Becker, 2005). رویکرد معرفی‌شده در این مدل بر ارزشیابی مشاغل از طریق شاخص‌های ستاده‌های بالقوه یا قابلیت نقش‌ها در سهیم شدن و مشارکت در مقاصد استراتژیک سازمانی تأکید می‌کند.

  • ایجاد مخزن استعداد: مخزن استعداد به معنای منبعی از شاغلین باقابلیت‌های بالا و عملکرد بالا است که سازمان می‌تواند از طریق آن‌ها مشاغل کلیدی را پر کند (Collings & Mellahi, 2009). در این رویکرد به‌جای خالی‌شدن مشاغل و سپس پر‌کردن آن‌ها (جذب استعدادها)، جذب استعدادها و سپس پر‌کردن مشاغل خالی موردتوجه قرار می‌گیرد (Sparrow, 2007).

ایجاد مخزن استعداد به‌طورکلی تحت ۲ روش امکان‌پذیر است: ۱- بازار نیروی کار خارجی (مسیرهای شغلی بدون مرز) و ۲- بازار نیروی کار داخلی (مسیرهای شغلی سازمانی). مسیرهای شغلی بدون مرز که امروزه به دلیل مسطح شدن سازمان‌ها و ایجاد ساختارهای شبکه‌ای رواج گسترده‌ای یافته در جهت مخالف مسیرهای شغلی سازمان است، به‌عبارت‌دیگر فرد روند اشتغال و مسیر شغلی خود را در سازمان‌های متعدد گذرانده و در هر دوره بنا به مهارت‌ها و قابلیت‌ها به سازمانی دیگر انتقال می‌یابد. درحالی‌که در مسیرهای شغلی سازمانی فرد طول دوره‌ی فعالیت خود را در یک سازمان خاص گذرانده و در همان سازمان ارتقا می‌یابد. به‌هرحال، می‌توان مخازن استعداد را هم از طریق مسیرهای شغلی سازمانی یعنی توسعه و بهسازی استعدادهای موجود و هم از طریق مسیرهای شغلی بدون مرز یعنی جذب استعدادها از سازمان‌های دیگر ایجاد نمود (Collings & Mellahi, 2009). مناسب‌ترین اقدام، تلفیق توسعه و بهسازی استعدادهای داخلی و جذب استعدادهای خارجی است (Cappelli, 2008).

  • طراحی معماری منابع انسانی خاص استعدادها: طی دو دهه گذشته ارتباط میان اقدامات مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی یک موضوع مهم در ادبیات مدیریت استراتژیک منابع انسانی محسوب شده است. صاحب‌نظران منابع انسانی امروزه تأکید می‌کنند که سازمان‌ها می‌باید استراتژی‌های منابع انسانی خود را با استراتژی‌های شرکت همسو نمایند. درواقع، سازمان‌ها می‌باید به سمت به‌کارگیری همزمان سیستم‌های چندگانه‌ی منابع انسانی حرکت نمایند (Lepak & Shaw, 2008). به‌عنوان‌مثال سیستم منابع انسانی خاص مدیران و غیر مدیران (Jackson, Schuler & Rivero, 1989) یا سیستم منابع انسانی خاص کارکنان استثنایی و دیگر کارکنان (Huselid, 1995).
  • ستاده‌ها: هدف اصلی از به‌کارگیری سیستم مدیریت استعداد، رسیدن به ستاده‌های سازمانی و فردی مطلوب است. یک سیستم مناسب مدیریت استعداد رابطه‌ی غیرمستقیمی با عملکرد سازمانی دارد؛ به‌عبارت‌دیگر سیستم مدیریت استعداد با اثرگذاری بر انگیزش کاری، تعهد سازمانی و رفتارهای فرا نقشی کارکنان موجب ارتقای عملکرد سازمانی می‌شود (Collings & Mellahi, 2009).

معماری منابع انسانی متمایز
ستاده‌ها
بازار داخلی نیروی کار
بازار خارجی نیروی کار
انگیزش در کار
تعهد سازمانی

نظر دهید »
دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با بررسی علل مهاجرت افغان ها به ایران- فایل ۲۰ – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

کل

۳۳۳۳۴۸

۰۰/۱۰۰

مأخد: علاءالدینی و یحیی امامی. (۱۳۸۴: ۱۸۲). بر اساس جدول ارائه شده توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد از پایگاه داده های آمایش و بازگشت پناهندگان.
در جدولهای شماره ۵، ۶، ۷ و ۸ طی سالهای ۱۳۸۱، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳، مشاغلی که کارگران افغانی در ایران اشغال نموده اند بررسی گردیده است. این جداول، نشان می دهند که درصد بالایی کارگران افغانی، کارهای ساده خدماتی و کارهای شاقه ساختمان، چاه کنی و… را اشغال نموده اند. در حالی که تعداد قابل توجه آنها باسواد و دارای تحصیلات عالی هستند، ولی از نگاه شغلی به راحتی نمی توانند به جز مشاغل شاقه و پستی که از طرف دولت میزبان برای مهاجرین تعیین گردیده، سایر شغل های مناسب با توجه به درجه ی تحصیلات خود انتخاب کنند. مگر اینکه دولت در زمینه تخصص این افراد نیاز به نیروی کار اضافی داشته باشد.

۲-۹- پیامدهای چند دهه جنگ و ناامنی در افغانستان
اشاره به بحث پیامدهای ناشی از چند دهه جنگ در افغانستان، به این خاطر ضروری به نظر می رسد که این عوامل، از ابتدا تا به امروز در مهاجرت مردم افغانستان تأثیرگذار بوده اند.
قرار گرفتن افغانستان در میان قطبین جهانی، ابتدا انگلیس ـ شوروی و پس از آن آمریکا ـ شوروی، چندین دهه جنگ و ناامنی داخلی و سپس اشغال آن توسط گروه طالبان، پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ـ اجتماعی زیادی را در کشور بوجود آورده اند، که در واقع، منشأ اصلی مهاجرت افغان ها بودند. اگر همه ی این پیامدها را مورد بررسی قرار دهیم، هر کدام یک موضوع تحقیق جداگانه را تشکیل می دهند که در این دوره ی کوتاه تحصیلی، فرصت برای بررسی همه ی آنها نیست. لذا در اینجا، به پیامدهای جنگ و ناامنی در طول تاریخ افغانستان، بصورت خلاصه و فهرست وار اشاره نموده و برخی از اثرات و پیامدهای را که به روند مهاجرت افراد جامعه بیشتر تأثیرگذار بوده اند، مورد بررسی قرار می دهیم. از جمله پیامدهای اجتماعی ـ اقتصادی چند دهه جنگ و ناامنی در افغانستان عبارتند از: فروپاشی شیرازه اقتصادی و اجتماعی جامعه نورمال گذشته، تخریب و انهدام وسیع زیربناهای اقتصادی، مواصلاتی و تأسیسات عمرانی، پایین آمدن بیش از حد سطح تولیدات ملی و از بین رفتن خودکفایی طبیعی و عنعنوی جامعه، وابستگی زیاد کشور به کمک های خارجی، تسلط میکانیزم جنگی و غیر نورمال در وطن، ازدیاد ناامنی، ترور و انتحاری های نابهنگام، توسعه بحران اقتصادی، تخریب زراعت و مالداری و عمده شدن مشکلات غذایی افراد جامعه، افزایش روز افزون قیمت ها، تسلط قوتهای مسلح متخاصم و متخالف در سراسر مملکت، ایجاد اختلافات ایدئولوژیکی، سیاسی، سلیقه ای، وجود تعداد زیادی معلول، بی خانمان، بیوه، یتیم و بی سرپرست، آواره شدن ملت و مهاجرت تعداد زیادی در ممالک خارجی، تفاوت فاحش در سطح ترقی و پیشرفت در بین مراکز شهری و روستایی، شکاف کسترده ای طبقاتی، دور ماندن از تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و بدین ترتیب ضعف آنان در گذار از حالت جنگ به جامعه نورمال از یکطرف و عدم درک در جلب و جذب پدیده های جدید و سازگاری با اوضاع نوین داخلی در سطح ملی، منطقوی و بین المللی، دامنه دارشدن مرض مزمن بی سوادی و محروم ماندن درصد بالایی جوانان از تحصیلات، فرار سرمایه های مادی و معنوی کشور، کمبود شدید نیروهای متخصص و فنی و… این پیامدهای ناشی از چند دهه جنگ و ناامنی در کشور، هرکدام با اندازه های مختلف به روند مهاجرت مردم افغانستان تأثیرگذار بوده اند.
۲-۱۰- نقش عوامل سیاسی و موقعیت ژئوپلتیکی در مهاجرت
در سطح جهان، کشورهای بسیاری وجود دارند که از موقعیت برّی برخوردار بوده و از هیچ سمتی به آبهای آزاد راه ندارند. کشورهای برّی، دارای جنبه‌های مثب و منفی می‌باشند، که جنبه منفی همواره بر جنبه مثبت آن برتری دارد. کشورهای دارنده اینگونه موقعیت همواره از نوعی احساس خفگی برخوردار بوده و از لحاظ ارتباطات جهانی در تنگنا قرار دارند، که این شرایط، بر امنیت اقتصاد چنین کشورها تأثیر گذار است. کشوری که از چنین موقعیت برخوردار است، یعنی از چهار طرف توسط کشورهای دیگر محصور شده باشد، اگر مکمل ژئواستراتژی همسایگانش باشد، هیچ گاه ثبات سیاسی و امنیت واقعی هم نخواهد داشت و برعکس چنانچه مکمل همسایگانش نباشد از یک امنیت نسبی برخوردار خواهد بود. افغانستان مثال خوبی برای حالت اول و کشورهای کوهستانی سویس نمونه برای حالت دوم است (عزتی، ۱۳۸۰: ۸۵). منظور از بیان این مثال این است که ببینیم، موقعیت ژئوپلتیکی افغانستان در مهاجرت افراد آن چه نقشی داشته است.
افغانستان کشوری است که در منطقه جنوب غرب آسیا واقع شده و از حیث توپوگرافی، بخش شرقی فلات ایران را تشکیل داده است. این کشور از لحاظ موقعیت ژئوپلتیکی، دارای موقعیت برّی بوده و از دسترسی به آبهای آزاد جهان محروم است و همچنین کوهستان‌های افغانستان سپر راهبردی استواری میان آسیای شمالی و آسیای جنوبی بوده که از این جهت شدیداً دچار آسیب های اجتماعی – اقتصادی می باشد. اگرچه تا پیش از کشف راه های آبی در سده‌های اخیر و سپس گسترش راه های هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق به غرب، و گذرگاه کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموماً از راه قندهار به هند و از راه بلخ به چین می‌رفت، افغانستان در آن زمان به عنوان یک کشور ترانزیت بازرگانی نقش عمده را در معادلات بازرگانی جهان داشت و روزگاری، شهر بلخ به نام ام البلاد در جهان معروف بود. اما پس از کشف راه های آبی و سپس توسعه راه های هوایی، افغانستان تبدیل به منطقه‌ای بن‌بست شد و دیگر، گذر کاروان ها و بازرگانان جهانی از آنجا قطع شد. این مسئله از همان زمان تا به امروز، در اقتصاد دولت و افراد جامعه تأثیرگذار بوده است.
از لحاظ سیاسی نیز، افغانستان در منطقه حساس و استراتژیک آسیای مرکزی قرار گرفته است. زیرا از یک سو به شبه قاره هند و از سوی دیگر به کشورهای معروف به آسیای میانه و جمهوری خلق چین و نیز از سمت دیگر به آسیای غربی و خاور میانه مرتبط است که در واقع نقش یک پل ارتباطی را بین این مناطق دارد. از این جهت است که شکاف های قومیتی متکثر، الگوهای تاریخی و اقتدار متفاوت در کشور، به همراه حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در ایفای نقش در حاکمیت افغانستان طی دو قرن اخیر، باعث گردیده افغانستان علاوه بر آن که از جنگ داخلی میان گروه های مختلف آسیب ببیند، به دلیل ویژگی های “ژئواستراتژیکی” و “ژئوپلتیکی” خود، همواره مورد نگاه بازیگران خارجی نیز قرار داشته باشد. این موقعیت ژئوپلیتیکی در دوران جنگ سرد، افغانستان را در سیکل رقابت قدرت های جهانی وارد کرد. مستعمره شدن شبه قاره هند توسط بریتانیا از اواخر قرن ۱۸ در جنوب افغانستان، همچنین کشورگشایی روسیه به سوی جنوب در حوزه دریای خزر و آسیای مرکزی و قفقاز، کشورهایی مانند افغانستان را به عنوان منطقه حایلی در میان دو قدرت جهانی قرار داد. این رقابت ها در قرون هجده و نوزده میان روسیه تزاری و انگلستان نمود آشکار داشت که در اثر آن، افغانستان علاوه بر اینکه دچار بحران سیاسی گردیده بود، بحرانهای اجتماعی – اقتصادی نیز دامن گیر مردم آن گردید. در آن زمان نیز، مهاجرت های گروهی و فردی افغانها به کشورهای ایران، هندوستان، پاکستان امروزی، کشورهای آسیای میانه و… صورت گرفته بود که دوباره به افغانستان برنگشته و در کشورهای میزبان ادغام شدند[۲۸]. حضور سیستم دوقطبی بعد از جنگ دوم جهانی، افغانستان را نیز صحنه ی رقابت میان آمریکا و شوروی قرار داد، که هر یک از آن دو قدرت جهانی، خواهان تضعیف نقش رقیب خود، در میان کشورهای منقطه بودند. در اثر این رقابت، بالاخره شوروی از رقیب خود سبقت گرفته، در سال ۱۹۷۹ افغانستان را اشغال نمود که در اثر آن چندین میلیون افغانی آواره گردیده و به کشورهای دور و نزدیک بخصوص ایران و پاکستان مهاجرت کردند. بنابر آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، «در زمان حمله شوروی به افغانستان، حدود ۵/۲ میلیون افغانی به ایران مهاجرت کردند»( کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل۲۰۰۴: ۹؛ محمودیان و دیگران، ۲۰۰۸: ۴). از طرف دیگر، حمله شوری به افغانستان، واکنش های متقابل آمریکا و برخی از کشورهای منطقه را نیز به دنبال داشت. پس از خروج نیروهای شوری از افغانستان و پیروزی مجاهدین، تعداد زیادی از مهاجرین دوباه به کشور خود برگشتند. اما وقتی که مجاهدین افغانستان به دلایل مختلف نتوانستند یک حکومت مرکزی قوی تشکیل بدهند، دوباره ناامنی و اختلافات داخلی در کشور اوج گرفت، که در اثر آن اقشار مختلف جامعه در معرض آسیب های سیاسی و اجتماعی- اقتصادی قرار گرفته و علاوه بر توقف روند عودت مهاجرینی که در زمان اشغال کشور توسط شوروی آواره گردیده بودند و پس از خروج نیروهای شوروی قصد بر گشتن به کشور خود را داشتند، موج جدیدی از مهاجرت نیز آغاز گردیده و به کشورهای دیگر پناهنده شدند.
۲-۱۰-۱- آخرین موج مهاجرت گروهی مردم افغانستان
بی ثباتی و هرج و مرج داخلی افغانستان در سال های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷، به سرعت زمینه را برای گروهی به نام القاعده و طالبان، مساعد ساخت. تا اینکه طالبان در مدت کوتاه، به جز استان (ولایت) پنجشیر در قسمت های مرکزی، و شهرستان (ولسوالی) بلخاب در شمال کشور، سایر مناطق افغانستان را به تصرف خود در آورده و حکومت خود را تحت عنوان امارت اسلامی افغانستان ایجاد کردند. گروه طالبان با سیاستی که در پیش گرفته بودند، شرایط زندگی را برای برخی از اقوام افغانستان بخصوص فارسی زبان ها تلخ و دشوار ساخته بودند. به طور مثال: وقتی هر یکی از شهرها و مناطق کشور را تصرف می کردند، تا چند روز، مردم آن شهر(مخصوصاً فارسی زبان ها) را قتل عام می کردند. بر این اساس، سومین موج مهاجرت گروهی مردم افغانستان به کشورهای دور و نزدیک، بویژه به ایران، در همین دوره رخ داد. این موج مهاجرت گروهی مردم افغانستان، از جمله مهاجرت های بی سابقه در جهان بود که سازمان ملل در آن زمان کشور افغانستان را به عنوان بزرگترین منبع مهاجرت گروهی ثبت نمود. در طی این دوره چندین میلیون آواره ی افغانستانی به ناچار دست به مهاجرت زدند. در مورد انتخاب مقصد این مهاجرت گروهی باید این نکته را بیان نمود که: درصد بالایی از این مهاجرین میلیونی، به کشور ایران پناهنده شدند، به خاطر اینکه اکثریت این مهاجرین فارسی زبان بودند و اگر در کشور پاکستان هم که مهاجرت می کردند، ولی در آنجا نیز از دست گروه طالبان در امان نبودند. از طرف دیگر در ایران احساس امنیت می کردند، و بر این اساس اکثراً به سوی ایران هجوم آوردند.
۲-۱۱- مهاجرت های زنجیره ای نیروی کار در دوران جدید
در اثر چندین دهه جنگ و ناامنی در افغانستان، ستون فقرات اقتصاد کشور در هم شکسته شد و اوضاع اقتصادی و زندگی مردم از هم پاشید، فقر و بیکاری در جامعه گسترش یافت. تا اینکه پس از سقوط نظام طالبان، بر اساس تصمیمات اتخاذ شده در کنفرانس “بن”، نظام جدید در کشور به وجود آمد. با وجود آن هم، طالبان به کلی نابود نشدند، بلکه پس از عقب نشینی به مناطق دوردست و مرزهای کشور پاکستان، دوباره برای ناامن ساختن افغانستان، از هر وسیله ای (انتحاری، انفجار، ترور شخصیت ها و…) استفاده می کردند.
دنباله دار شدن بحران اقتصادی ناشی از چند دهه جنگ، و ناآرامی های پس از نظام طالبان تا کنون، باعث گردیده اند که با وجود سرمایه گذاری های سنگین مالی جهانی در گستره آن کشور در دوره نظام جدید، افغانستان هنوز هم یکی از پرتنش ترین و فقیرترین کشورهای جهان باقی مانده و به آنصورت تغییرات قابل توجهی به شرایط اجتماعی – اقتصادی مردم آن کشور بوجود نیامده است. میزان بیکاری، فقر و مهاجرتهای داخلی و خارجی جوانان و نیروی کار به آن صورت کاهش نیافته اند. علل مهاجرت های دوره ای جوانان و نیروی کار را می توان چنین بیان نمود: اکثر افرادی که دوران چندین دهه جنگ و ناامنی را سپری نموده اند، از آنجایی که در آن زمان شرایط تحصیل برایشان مساعد نبود، اکنون بی سواد باقی مانده اند و امروزه نیز با وجود روی کار آمدن نظام جدید، برای این افراد بی سواد و غیر ماهر، در کشور زمینه کار فراهم نیست، و اکثراً شغل کشاورزی را که به شکل سنتی دارند، در شرایط فعلی، جوابگوی نیازمندی های زندگی خانواده هایشان نمی باشد. از طرف دیگر، عوامل جاذبه در ایران، از قبیل زمینه های کاری مناسب و… برای افراد بی سواد و کم توقع افغانستان، بیشتر فراهم بوده که با انجام آن چند برابر مزد یک کارگر در کشور خود را به دست می آورند. بر همین اساس، خانواده های که نسبتاً طبقه ی فقیر جامعه افغانستان را شامل می شوند، برای تأمین معیشت زندگی خود، یکی از افراد کاریگر خود را به صورت دوره ای به ایران فرستاده و از این طریق معیشت زندگی می نمایند.
یکی از عوامل مؤثر در این گونه مهاجرت ها، وجود شبکه های اجتماعی افغان ها در جوامع مبدأ و مقصد است، این شبکه های اجتماعی مهاجرتی، در زمینه مهاجرت، از کسانی که تازه به مهاجرت اقدام می نمایند حمایت می کنند و برای یک تعداد جوانان و نیروی کار به صورت شبکه ای در جامعه ی مبدأ انگیزه مهاجرت را داده و برای آنها از وضعیت کاری در جامعه مقصد اطلاع رسانی می نمایند و حتی برای آنها کمک مالی می نمایند تا به مقصد مهاجرت برسند. اینگونه شبکه های اجتماعی، زمینه مهاجرت را برای افراد تازه وارد و کسانی که بار اول مهاجرتشان است فراهم می سازد. و جوانانی که حتی یادشان از مهاجرت نیست، تشویق به مهاجرت می نماید.
از جمله برنامه های دولت افغانستان پس از سقوط طالبان، فراهم ساختن زمینه عودت مهاجرین به وطن خودشان بود که در مورد زمینه بازگشت داوطلبانه مهاجرین با هماهنگی ها و توافقات به وجود آمده بین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، دولت افغانستان و دولتهای میزبان (ایران و پاکستان) تا اندازه ای تلاش ها صورت گرفت، و تعداد زیادی از مهاجرین به کشور بازگشت نمودند. اما بخاطر مشکلات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و… بسیاری از مهاجران برگشتی به افغانستان، بنا به دلایل گوناگون، دوباره به مهاجرت خانوادگی و اکثراً فردی دست زدند. در طول سال های گذشته با وجود بازگشت شماری از مهاجران و پناهندگان، همچنان افغانستان در شمار مهمترین کشورهای مهاجر فرست قرار دارد.
۲-۱۲- مهاجرت غیر قانونی جوانان و نیروی کار افغانستان به ایران
مهاجرت افراد چه قانونی و چه غیر قانونی، غالباً برای بقا، فرار از فشارهای اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی و یافتن فرصت های شغلی بهتر برای معیشت زندگی صورت می گیرد.
اقتصاد ناپایدار در کشور افغانستان و وابستگی آن به کمک های جامعه ی جهانی، فقدان فرصتهای آموزشی و شغلی، گسترش فقر و بیکاری در طی چندین دهه گذشته، حاکی از آن است که تعداد زیادی از افراد جامعه، با انگیزه کسب منافع مالی و معیشت زندگی، تمایل به ترک وطن و یافتن زندگی بهتر داشته و چه به صورت قانونی و چه غیر قانونی دست به مهاجرت زده اند. مهاجرت غیر قانونی می تواند به مفهوم عبور از مرز بین دو کشور بدون رعایت شرایط و قوانین لازم جهت ورود به کشور مورد نظر باشد. طبق آمارهای که از مهاجرین افغانی در طول سال های گذشته، در ایران گرفته شده، اکثر اوقات بخصوص در سالهای اخیر، تعداد مهاجرین غیر قانونی بیشتر از مهاجرین قانونی تخمین گردیده است. در مهاجرت غیر قانونی افغان ها به ایران و سایر کشورها، بیشتر عوامل اقتصادی ـ اجتماعی، نسبت به عوامل سیاسی تأثیرگذار بوده است. اختلافات طبقاتی در افغانستان که بیشتر محصول اقتصاد نامتوازن کشور می باشد، میزان فقر و بیکاری را افزایش داده که باعث مهاجرت جوانان و نیروی کار، به کشورهای دیگر گردیده است. این افراد به مهاجرت به عنوان ابزاری برای امرار معاش نگاه می کنند. مهاجرت غیر قانونی افغان ها به کشور ایران را می توان به عنوان مهاجرت فصلی به حساب آورد، زیرا جوانان و نیروی کار که راه های ورود قانونی به کشور ایران برایشان دشوار و گاهی غیر ممکن است، به صورت فردی به مهاجرت غیر قانونی اقدام نموده و پس از چند مدت(۱ الی ۵ سال) در کشور مقصد که مبلغ مورد نیاز خود و خانواده خودرا تهیه نمودند، دوباره به کشور خود بر می گردند. منظور از بحث در این مورد، بررسی تفاوت مهاجرت غیر قانونی افغان ها، با قاچاق انسان که اکثراً به هدف بهرکشی جنسی و… مورد سوء استفاده قاچاق چیان قرار می گیرد می باشد. برخی از پژوهشگران، بدون اینکه از جامعه آماری خود، مطالعه ی دقیق داشته باشند، به تحقیق در مورد آن می پردازند، که این گونه تحقیقات اکثراً نه تنها واقعیت های آن جامعه را نمی تواند بیان کند، بلکه گاهی خلاف واقعیت هارا بیان می کند، که از لحاظ قانون جامعه ی مدنی، خلاف اخلاق پژوهشگری است. تحقیقی را که توسط دو تن از پژوهشگران ایرانی، تحت عنوان “مهاجرت متعارف یا قاچاق انسان” انجام و در فصلنامه جمعیت، شماره ۶۹ و ۷۰ به چاپ رسیده بود، مطالعه نمودم، در آن تحقیق، کشور افغانستان را هم به عنوان یک کشور منبع و هم به عنوان کشور ترانزیت برای تجارت جنسی زنان به حساب آورده بودند، که بنا بر نوشته آنها زنان و کودکان افغان، با رضایت خانواده هایشان، به بهانه ی آموزش و تحصیلات بهتر در خارج، معمولاً به کشورهای پاکستان، ایران و عربستان سعودی به خاطر تکدی گری، کارگری، و یا بهره برداری جنسی قاچاق می شوند(بیابانی و محمودی،۱۳۸۸ :۹۱). در اینجا در مورد ادعای این پژوهشگران که بر این باور هستند و یا اینکه از دیگر منابع غیر معتبر نقل قول نموده اند، به این واقعیت اشاره نمایم: مردم افغانستان، ۹۹ درصد مسلمان و مذهبی بوده و اکثراً به شکل سنتی زندگی می کنند، در برخی مناطق و روستاهای آن کشور، هنوزهم زنان و دختران اجازه بیرون رفتن از خانه را بدون اجازه سرپرست خود ندارند، و حتی بسیاری از افراد سنتی حاضر نیستند دخترانشان را برای آموزش و تحصیل علم، به مدارس آموزشی در منطقه و شهر خود بفرستند، چگونه این افراد حاضر می شوند زنان و دختران خود را برای تکدی گری و بهره برداری جنسی به دست قاچاق چیان بسپارند؟ بنابراین چنین ادعاها در زمینه قاچاق کودکان و زنان بی سرپرست افغانستان آن هم با اجازه خانواده هایشان، به خارج، واقعیت ندارد. درست است که امروزه قاچاق انسان، بخصوص قاچاق زنان و کودکان در جهان، در حال افزایش است. بخصوص قاچاق کودکان، که به نام آدم ربایی یاد می شود و بدون رضایت خانواده ها صورت می گیرد که در تمام کشورهای جهان رواج دارد. اما مهاجرت غیر قانونی مردم افغانستان را هیچ وقت، زنان و کودکان بی سرپرست تشکیل نداده اند؛ بلکه جوانان و نوجوانان که توانایی کارکردن را دارند(نیروی کار) به پاکستان، ایران و سایر کشورهای جهان مهاجرت می کنند و این مهاجرین در ردیف قربانیان قاچاق انسان به حساب نمی روند، زیرا این افراد تنها بخاطر عبور از مرز کشورهای مقصد که بدون قاچاقچی امکان وارد شدن به آن کشور را ندارند، بر اساس یک قرارداد، مقداری حق الزحمه برای قاچاقبر می دهند و در آنصورت قاچاقچی آنها را به کشور مقصد می رساند. وقتی به کشور مقصد رسیدند، با پرداخت حق الزحمه قاچاقبر، از چنگ او رهایی یافته و به دنبال کارگری می روند. اگرچه اکثر اوقات، این مهاجرین مورد سوء استفاده قاچاقچیان و یا برخی از کارفرمایان در کشور مقصد قرار می گیرند. به خصوص در این اواخر که زمینه عبور و مرور مهاجرین غیر قانونی افغانستان به ایران، با بسته شدن مرز بین این دو کشور به وسیله سیم خاردار، قاچاقچیان، جوانان افغان را از طریق خاک پاکستان به ایران وارد می کنند که در این صورت، افراد مهاجر بیشتر در معرض خطرها و سوء استفاده دزدان و… قرار گرفته اند. برخی از قاچاقچیان جوانان مهاجر را که در اختیار دارند، تحت عنوان دزدان، به جاهای نامعلوم انتقال داده و از اقارب این جوانان در عوض رهایی آنها خواستار پول های هنگفتی شده اند. (این نویسنده) در طی این تحقیق، چند مورد از این قبیل مسایل را، از زبان خود جوانانی که در معرض این حوادث قرار گرفته بودند شندیم، که با پرداخت بیش از ده میلیون تومان برای هر نفر، از دست قاچاقبران رهایی یافته بودند.
۲-۱۲-۱ تمایز بین قاچاق انسان و قاچاق مهاجر
امروزه مهمترین انواع قاچاق در سطح بین المللی را قاچاق مواد مخدر، مواد هسته ای، قاچاق انسان، قاچاق اسلحه و قاچاق اعضای بدن تشکیل می دهند، که در اینجا تنها به قاچاق انسان اشاره گردیده و تمایز آن را با قاچاق مهاجر مورد بررسی قرار می دهیم. قاچاق انسان یک پدیده گسترده در سطح جهانی است که به قاچاق زنان، زنان و کودکان، یا قاچاق به منظور بهره کشی جنسی، فروش اعضای بدن، قاچاق بخاطر دریافت پول و… تقسیم گردیده است. تعریفی که در ماده سوم پروتکل پیشگیری، سرکوب و مجازات قاچاق اشخاص، بویژه زنان و کودکان مصوب ۲۰۰۰ الحاقی به کنوانسیون ملل متحد، علیه جنایات سازمان یافته فراملی ارائه شده است، در زمره کامل ترین تعاریف در این خصوص بیان گردیده که عبارت است از: «قاچاق اشخاص، به معنی استخدام کردن، اعزام، انتقال، پناه دادن یا پذیرفتن اشخاص به وسیله تهدید یا توسل به زور یا اشکال دیگر اجبار، ربودن، تقلب یا فریب، اغفال، سوء استفاده از وضعیت آسیب پذیری، یا با دادن و گرفتن مبالغی، یا منافعی برای تحصیل رضایت شخصی که روی دیگری کنترل دارد، که این اقدامات به منظور بهره برداری صورت می گیرد است. بهره برداری از فحشای دیگران و یا اشکال دیگر بهره برداری جنسی، کار یا خدمت اجباری، به بردگی گرفتن و اعمال مشابه به بردگی، استثمار یا استخراج اعضا است» (خسروی ۱۳۹۱: ۵۹). ولی منظور از قاچاق مهاجران، فراهم نمودن زمینه ی ورود غیر قانونی یک شخص به داخل کشوری که شخص مربوطه تابع یا ساکن دائمی آن کشور نیست؛ بلکه قاچاق چیان، به منظور تحصیل منفعت مالی یا نفع مادی، افراد مهاجر را به صورت غیر قانونی، وارد کشور مقصد می کنند. مهاجر با قاچاقچی خود همکاری می کند، حتی به دنبال او گشته و به او حق الزحمه پرداخت می کند. بین قاچاق انسان و قاچاق مهاجر شباهت های نیز وجود دارد، که گاهی این دو مفهوم باهم اشتباه گرفته می شوند. اما باید توجه نمود که عوامل جریان های مهاجرتی و قاچاق با یکدیگر متفاوت اند. عواملی چون کاهش محدودیت بر آزادی رفت و آمد در مرزها، فرصت های سفر ارزان تر و سریع تر، توسعه و پیشرفت فناوری اطلاعات در جهان رسانه ای، دسترسی آسان تر به انترنت، حضور فعال کارجویان و متقاضیان شغل و وعده های دستمزد بالاتر، سطح زندگی بهتر، همچنین سیاست های ناظر بر کاهش فرصت ها برای مهاجرت قانونمند، بر ترانزیت افراد به شکل غیر قانونی از مرزها بر گستردگی پدیده قاچاق افزوده است. به طور مثال: یک جوان افغانی که بخواهد به صورت قانونی به ایران مهاجرت نماید، به راحتی نمی تواند برای خود گذرنامه و ویزا بگیرد، زیرا در افغانستان، متقاضی گذرنامه و ویزا به ایران، به اندازه ای زیاد است که شاید بعضی ها چندین ماه در صف منتظر نشسته اند ولی برایشان نوبت نرسیده است. اگرچه افرادی که بخواهند توسط کمیشن کاران در این زمینه گذرنامه و ویزا تهیه نمایند، هزینه آن به مراتب بیشتر از چند برابر هزینه قاچاقبری می شود. بر این اساس، اکثر جوانان، مهاجرت به صورت غیر قانونی را با وجود خطرات آن، نسبت به مهاجرت قانونی ترجیح می دهند.
مهاجرت چه به صورت متعارف و چه غیر متعارف، در یک فضای مهاجرتی مشترک اتفاق می افتد، اما پیامدهای متفاوت استثمارگرانه و غیر استثمارگرانه دارد؛ در صورتی که قاچاق انسان همواره استثمارگونه بوده است. قاچاق و مهاجرت غیر قانونی در طی چند دهه اخیر، پیامدها و خطرات زیادی، از قبیل خطر تیراندازی توسط مرزبانان کشورها، پیاده روی راه های طولانی و سخت در کوه ها و بیابانها بخاطر فرار از دست مرزبانان، سوء استفاده توسط قاچاق چیان و برخی کارفرمایان کشورهای مقصد را در پی داشته است. مطالعات اخیر نشان داده است، میل کارگران مهاجر به اشتغال در کارهای سخت و طاقت فرسا، بیش تر از کارگران محلی می باشد، چرا که فقر اقتصادی و کمبود منافع مالی، حق انتخابی برای آنها باقی نمی گذارد. همین امر سبب سوء استفاده کارفرمایان شده و موجب می شود این کارگران را در کارهای سخت و با دستمزد بسیار پایین، همراه با سوء رفتار و برخوردهای نامناسب به کار بگمارند، در حالیکه هیچ گونه نظارتی بر آنها نسیت( جانی چانگ[۲۹] ۱۳۹۰: ۲۲۱). وقوع پدیده ی قاچاق انسان بخاطری تجارت غیر قانونی، ریشه در مزایای اقتصادی و اجتماعی، هم برای کارگران مهاجر و هم برای قاچاق چیان دارد. مزایایی که قاچاق چیان از این طریق کسب می کنند، دریافت پول زیاد از طرف افراد قاچاق شده است؛ مزایایی افراد قاچاق شده این است که در کشور مقصد زمینه کار برایشان فراهم است و اگر شانس برایشان یاری کند و توسط نیروهای امنیتی آن کشور دستگیر و اخراج نشوند، در مدت یک یا چند سال می توانند پول مورد نیاز خود و خانواده هایشان را کسب نمایند. از طرف دیگر، مهاجرین غیر قانونی، امنیت کشورهای مقصد را نیز گاهی به مخاطره کشانده اند. طی سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ حقوق بشر، از حق کارگران برای یافتن کسب و کار در قالب تجارت غیر قانونی دفاع می کرد، اما کم کم افزایش نیروی کار مهاجر و درگیری آن ها در قالب اتحادیه های ملی جنایی با دولت و برانگیختن جنبش های مردمی علیه دولت ها، موجب نگرانی دولت ها در خصوص امنیت ملی خود شد. امروزه یکی از فاکتورهای کنترل جرایم در جوامع، کنترل تجارت غیر قانونی انسان در مرزها می باشد و این امر سبب شده دولت ها در جهت حمایت از فرصت های شغلی داخلی و کاهش جرایم، به تشکیل پیمان های بین المللی اقدام نمایند(جانی چانگ ۱۳۹۰: ۲۲۲).
۲-۱۳- احساس ناامنی و نقش آن در مهاجرت
قبل از اینکه به مسئله احساس ناامنی در جامعه ی افغانستان بپردازیم، تعریف امنیت اجتماعی ضروری به نظر می رسد. «امنیت اجتماعی یعنی عدم تهدید نسبت به حقوق افراد، اعم از حقوق فردی و اجتماعی، که خود این حقوق، به حقوق طبیعی (حق حیات، خانواده، اشتغال، اقامت، مالکیت و…) ، وضعی (حقوق مدنی و سیاسی) و اجتماعی قابل تفکیک است. این تعریف، هر دو بعد عینی(عدم تهدید حقوق مذکور) و ذهنی (این احساس افراد که حقوقشان مورد تعرض قرار نمی گیرد) امنیت اجتماعی را در بر می گیرد»(افروغ، ۱۳۸۱، به نقل از عنایت و دیگران، ۱۳۹۱: ۸۶). «مفهوم امنیت بیشتر در برگیرنده ی احساس امنیت است تا کاهش عینی تهدیدات موجود در جامعه. لااقل آنچه رفتار و اعمال آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد، همان احساس امنیت یا احساس در امان بودن است»(کلاهچیان، ۱۳۸۴: ۱۵، به نقل از عنایت و دیگران، ۱۳۹۱: ۸۶) .
«الریش بک جامعه شناس آلمانی مفاهیمی از قبیل جامعه پربیم، بیم زده، پرمخاطره یا جامعه ریسکی را مورد توجه قرار داده و معتقد است که تمامی جوامع در دوران تاریخ بشر به لحاظ حیات و سلامت در معرض تهدید بوده اند و بنابر این، می توان آنها را جوامع بیم زده توصیف کرد. با این حال، او اصطلاح جامعه بیم زده را منحصراً برای توصیف روندهای دوران معاصر به کار می گیرد. از نظر او جامعه بیم زده یا خطرخیز، جامعه ای است که در مواجهه با چالش هایی که احتمالاً توسط خودش خلق شده و در ابتدا پنهان بوده است، باعث نوعی از خود بیگانگی در زندگی ساکنان زمین گردیده است»(یاری و هزار جریبی، ۱۳۹۱: ۴۳). اما در برخی از جوامع، احساس ناامنی بدتر از خود ناامنی است، بطور مثال، وقوع یک حادثه انتحاری، انفجار ماین، ترور افراد، حوادث ناگوار طبیعی و… در یک جامعه ممکن است یک یا چند قربانی در بر داشته باشد، ولی در عین حال، همین حادثه ممکن است برای هزاران نفر ترس و وحشت ایجاد نموده و شیوه زندگی و طرز تفکر آنها را نسبت به مسئله امنیت آن جامعه تغییر دهد. احساس ناامنی در جامعه یی مثل افغانستان که افراد آن همیشه از آن رنج می برند، می تواند عوارض و ضایعات روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی بر جا گذارد. به عقیده ی گرابوسکی: «احساس ناامنی ممکن است اثرات دراز مدتی بر کیفیت زندگی و بهروزی اقتصادی و اجتماعی داشته باشد»(نایبی و دیگران، ۱۳۹۲: ۳۷). از نظر لیسکا و همکاران، ترس از ناامنی می تواند تأثیرات روانشناختی گسترده ای، شامل اضطراب، بی اعتمادی، احساس بیگانگی، انزوا و عدم رضایت از زندگی ایجاد کند؛ ممکن است انسان هایی که دچار آن هستند برای مقابله با ترس خود، به مواد مخدر و الکل روی آورند، برای اجتناب از قربانی بزه واقع شدن، از مکان های معین و افراد غریبه و بیگانه دوری(مهاجرت) کنند و در نتیجه فعالیت های اجتماعی آنها محدود شود، و یا اینکه با تهیه سگ، اسلحه و سایر تجهیزات ایمنی حائلی امنیتی در روابط اجتماعی خود با دیگران را ایجاد کنند (نایبی و دیگران، ۱۳۹۲: ۳۷). یکی از عوامل مؤثر بر عدم عودت مهاجرین افغانی که در کشورهای همسایه بخصوص ایران پناهنده هستند، همین اضطراب، احساس ناامنی اجتماعی و عدم رضایت آنها از زندگی در افغانستان است. در یک تحقیقی که توسط “ممیکو سایتو” مدیر ارشد، واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان[۳۰]، در سال ۲۰۰۸، تحت عنوان “از ناامیدی تا امیدواری: تغییر دادن تجارب جوانان افغان که از پاکستان و ایران به وطن بازکشت نموده اند” انجام شده بود، بیشتر از ربع پاسخ دهندگان که به افغانستان برگشته بودند، هنوز امید یا توقع داشتند تا کشور را در دراز مدت یا کوتاه مدت دوباره ترک نموده و مهاجرت نمایند؛ آنها دلایل گسترده ای را که از جوابهای عاطفی، تا پروسه پیوستن مجدد به جامعه را در بر می گیرد بیان نموده بودند (سایتو،۱۳۸۷: ۳).
احساس ناامنی در افغانستان، تنها به خاطر مشکل مصئونیت جانی نیست، بلکه همچنان محرومیت و دسترسی محدود به خدمات صحی، تسهیلات آموزشی، حقوق قانونی و سیاسی، اختلالات ناگهانی و زیانبخش در الگوهای زندگی روزمره، فرهنگ های اجتماعی و… را نیز در بر می گیرد. تمرکز بحث در باره امنیت برای همه مردم افغانستان مستلزم این مفکوره اساسی است که امنیت بشری یک محموله عامه است که تمام افراد جامعه مساویانه در آن شریک هستند.
اگرچه در کشور افغانستان، علاوه بر اینکه، امنیت سیاسی و اجتماعی مردم به آنصورت، تأمین نیست و در بسیاری از نقاط کشور، اکثر اوقات حوادث ناگوار (ترور شخصیت ها، انتحار، انفجار ماین، و…. ) توسط گروه های تروریستی و… رخ می دهد، که گاهی باعث از بین رفتن یک یا چند نفر می شود؛ اما همین حوادث، در افکار و روان تمام مردم کشور، یک نوع وحشت و احساس ناامنی ایجاد نموده است. به طور نمونه: در شهرها و جاده های عمومی افغانستان، وقتی افراد رفت و آمد می کنند، اکثراً بخاطر احساس ناامنی از وقوع حوادث انفجار ماین، انتحاری و… سعی می کنند در مکانهای که تجمع افراد زیاد است نروند، حتی نیروهای امنیتی نیز بخاطر بیم از وقوع این حوادث ناگوار در شهرهای پرجمعیت، از تجمع گسترده ای افراد در یک مکان جلوگیری می نمایند. گذشته از مسئله احساس ناامنی سیاسی، احساس ناامنی های اقتصادی- اجتماعی و… نیز دامن گیر جامعه ی افغانستان، بوده است. مردم افغانستان، بخصوص مهاجرینی که در خارج به سر می برند، نسبت به وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی کشور هنوزهم نگران هستند.
۲-۱۴- شرایط اقتصادی – اجتماعی مهاجرت مردم افغانستان به ایران
مهاجرت معمولاً برای بهبود بخشیدن به وضعیت اجتماعی – اقتصادی مهاجران صورت می گیرد. اگر از سرگذشت تاریخی مهاجرت انسان بگذریم، موضوع مهاجرت بعد از انقلاب صنعتی در اروپا به دلیل تحولات شگرف اقتصادی، در جوامع آن دیار به عنوان یک مسئله مهم اجتماعی مطرح شد، که علاوه از حوزه مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی، اقتصاد دانان نیز به صورت فعالانه وارد حوزه بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت و شناخت فرایند آن برآمدند. بر این اساس می‌توان «عوامل مؤثر بر مهاجرت را به صورت کلی به دو دسته عوامل اقتصادی و عوامل غیراقتصادی دسته‌بندی نمود»(مارتین، ۱۳۸۶: ۶). اما از آنجایی که مهاجرت در اغلب موارد موضوعی انتخابی است که فرد با توجه به محدودیت‌های محیط پیرامون و پیش‌بینی‌های آینده بدان اقدام می‌کند و با خصوصیات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جمعیتی وی در ارتباط است، نقش و میزان نفوذ عوامل اقتصادی و غیراقتصادی و میزان اثرگذاری هر یک از آنها در نقاط مختلف متفاوت است. علل مهاجرت وابسته به ویژگی های مختلف شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی افراد متفاوت است. هدف عده ای از مهاجرت، اشتغال است، هدف برخی شاید فشارهای سیاسی باشد، قصد عده ای دیگر تحصیل، ازدواج و … که قطعاً نتایج متفاوتی دارد. مهاجرت نتیجه مجموعه پیچیده‌ای از عوامل اجتماعی، روان شناختی، اقتصادی و سیاسی است که از دیرباز به عنوان یک عامل مؤثر بر حجم نیروی کار، توزیع نیروی کار بر حسب مهارت، آموزش، تخصص و اشتغال، فرصت‌های شغلی، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و تولید بوده است. و همچنین عاملی است که پی‌آمدهای اجتماعی و روان شناختی را نیز بر مبدأ و مقصد مهاجرت داشته است. مهاجرت با تغییر پایگاه، شغل و موقعیت مکانی فرد نیز مرتبط است.
تئوری‌های سنتی مهاجرت بین موارد «عوامل رانده شدن» و «عوامل جذب و کشش» تفاوت و تمایز قائل می‌شوند که عوامل راندن و رانده شدن در وهله اول موجب تحریک و انگیزش افراد برای مهاجرت از مبدا می‌شود. در این موارد مانند مهاجرت اقتصادی یا کاری (معمولا مهاجرت نیروی کار)، تفاوت‌ در میزان و سطح دستمزدها از جمله عوامل مهم و تعیین‌کننده مهاجرت است. افراد فقیری که در مناطق کمتر توسعه یافته یا در حال رشد ساکن هستند، می‌توانند استانداردهای زندگی بالاتری را در مناطق توسعه یافته‌تر برای خود مهیا کنند، یا دست کم چنین تصویری در ذهن آنها وجود دارد. «به طور کلی، مهاجرت در کشورهای جهان سوم به صورت مهاجرت نیروی کار از مناطق کمتر توسعه یافته به مناطق توسعه‌ یافته‌تر صورت می‌گیرد. از آنجا که وجه غالب این جابجایی جمعیت اساساً مهاجرت نیروی انسانی است، بر اساس نظریه گزینشی مهاجرت، بیشتر نیروی انسانی کارآمد در مقوله مهاجرت در کشورهای در حال توسعه قرار می‌گیرد» (ارشاد، ۱۳۸۴: ۱۰۸). اکثر مهاجرت های فردی و خانوادگی مردم افغانستان به ایران و سایر کشورها، یکی از علل عمده اش شرایط ناگوار اجتماعی – اقتصادی مهاجرین بوده است. امروزه نیز اکثر مهاجرین افغانی که با وجود شرایط و قوانین سخت مهاجرتی، علاقه برگشتن به کشور خود را ندارند، علت آن بیشتر احساس ناامنی اجتماعی، شرایط نامساعد اقتصادی و فراهم نبودن زمینه کار برای مهاجرین در کشور افغانستان می باشد. اگرچه مهاجرت های گروهی که در چند دوره مشخص، ابتدا در اواخر قرن ۱۹ و همچنین در نیمه اخیر قرن۲۰، (دوران اشغال افغانستان توسط شوروی، جنگ های داخلی و دوره طالبان) عمدتاً در اثر جنگ و عوامل سیاسی صورت گرفته بود، و این عوامل در مهاجرت های گروهی مردم افغانستان نقش عمده را داشتند. امروزه نیز تداوم ناامنی بصورت کلی احساس ناامنی را در میان شهروندان افغانستان، بخصوص در بین مهاجرین خارج از کشور ایجاد کرده که در بازگشت آنها به کشور تأثیر منفی گذاشته است. ولی در مهاجرت های فردی و خانوادگی و همچنین مهاجرت های غیر قانونی که هنوز هم ادامه دارد، عوامل اجتماعی – اقتصادی نقش اصلی را دارند. بطور مثال مهاجرین افغانی که بصورت فردی و اکثراً غیر قانونی در ایران مشغول به کار هستند، خانواده های اینها به افغانستان زندگی می کنند، اگر این افراد از گیر جنگ و نا امنی فرار کرده باشند، خانواده خود را جا گذاشته به تنهایی به مهاجرت اقدام نمی کردند، از طرف دیگر، مهاجرت های فردی افغان ها به ایران طولانی مدت نبوده، بلکه کوتاه مدت (فصلی) است و پس از چند مدتی در عین حالی که امنیت کشور بهبود نیافته باشد، ولی بازهم به کشور خود بر می گردند. پس میتوان گفت: علل این گونه مهاجرت (مهاجرت های فردی) بیشتر اقتصادی است. در رابطه به مهاجرین افغانستان که ابتدا در اثر جنگ و نا امنی کشور خود را ترک نموده و به صورت دسته جمعی و گروهی به کشورهای دور و نزدیک از جمله ایران و پاکستان مهاجرت نموده اند، این نویسنده تا آنجایی که با اکثر مهاجرین ساکن در استان های ایران بخصوص مهاجرین تهران در ارتباط بوده، همچنین یافته های تحقیق نشان داده است، که اگرچه در آغاز این مهاجرت ها عوامل سیاسی(جنگ و ناامنی) دخیل بوده، اما برای فعلاً که چرا این مهاجرین به کشور خود بر نمی گردند؟ عوامل مختلف، بخصوص عوامل اقتصادی تأثیرگذار اند. چون هنگامی که این مهاجرین دست به مهاجرت زدند، خانه و کاشانه خود را رها نموده، مال و دارایی خود را از دست دادند. امروزه اکثراً خانه هایشان در افغانستان به ویرانه تبدیل شده است. از سوی دیگر، بسیاری از مهاجرین افغانستان در کشور ایران، از یک طرف به خاطر نداشتن مهارت کاری و از طرف دیگر محدودیت های کاری که از سوی دولت ایران برایشان ایجاد گردیده است، اکثراً در حاشیه شهرهای ایران به یک جامعه فقیر تبدیل شده اند. اگرچه در ابتدای مهاجرت افغانها به ایران، سیاست دولت ایران در مورد مهاجرین، سیاست درهای باز بود، و مهاجرین از یک شرایط مناسب برای زندگی از قبیل (دسترسی به امکانات درمانی، غذایی و….) برخوردار بودند. اما پس از گذشت چند سال، این سیاست درهای باز، به سیاست درهای بسته و سخت گیرانه تبدیل گردید که محدودیت های زیادی (از جمله نپذیرفتن و منع بسیاری از فرزندان مهاجرین از تحصیل در مدارس آموزشی و دانشگاه ها، محدودیت کاری، اقامتی و….) برای مهاجرین ایجاد گردید، و در این اواخر، اگرچه دروازه مدارس آموزشی و دانشگاه ها به روی فرزندان مهاجرین باز گذاشته شده است، ولی در مورد خروج یا تمدید اقامت مهاجرین یک سیاست مشخص وجود نداشته است، شاید هم بخاطر شرایط نابسامان کشور افغانستان باشد، که هنوز هم در اثر ناامنی اجتماعی، زمینه عودت مهاجرین در آن کشور مساعد نشده است. این سیاست مبهم و نامشخص دولت ایران در مورد مهاجرین افغانی، همچنین شرایط سخت اقتصادی، در مقابل درآمد کم و هزینه های زیادی که بخاطر تمدید اقامتشان به دولت ایران می پردازند، شرایط زندگی را برای آنها در ایران نیز دشوار ساخته است. اگر مهاجرین افغانی بخواهند به کشور خود عودت نمایند، علاوه بر احساس ناامنی در افغانستان، بسیاری از مهاجرین از لحاظ اقتصادی، توانایی برگشتن و بازسازی خانه های ویرانه ی خود را ندارند. گذشته از آن، زمینه کار در افغانستان برای مهاجرین فراهم نیست. همچنان، از لحاظ شرایط و امکانات زندگی(آب، برق، گاز و…)، افغانستان نسبت به ایران در سطح خیلی پایین قرار داشته و مردم آن از این ناحیه رنج می برند. بر این اساس، مهاجرینی که قبل از مهاجرت، در افغانستان از شرایط زندگی نسبتاً بهتر برخوردار نبودند و اکثراً در روستاها زندگی می کردند، بخصوص درصد بالایی از زنان مهاجر، ایران را (از لحاظ آسایش و رفاه زندگی، تسهیلات بهداشتی ـ درمانی و…) نسبت به افغانستان ترجیح داده و قصد برگشتن را ندارند. به صورت کلی، تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی در افغانستان، متغیرهای اصلی تأثیرگذار بر روند مهاجرت های گروهی و فردی هستند. همچنین، جامعه قوی و دولت ضعیف، تداوم شکاف های اجتماعی ماقبل مدرن، چندپارگی قومی، قبیله ای، مذهبی، جغراف

نظر دهید »
پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد رابطه یادگیری محوری ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع
  • یادگیری تک حلقه ای- این نوع یادگیری سعی درحل مشکلات موجودورفع عدم تطابق وهماهنگی کارهاونتایج آنهابه صورت ساده ازطریق تغییردرکارها دارد. ازمشکلات بنیادین چشم پوشی میکند واهداف، استراتژی هاوارزش ها را صحیح نموده و سعی درحفظ وضع موجودمی نماید. درنهایت افراد و سازمان ها یاد میگیرند که چگونه وضع موجود و استانداردهای پذیرفته شده را حفظ و با شرایط خود تطبیق دهند.
  • یادگیری دوحلقهای– دراین نوع یادگیری افراد علاوه بر کشف و اصلاح خطاها، هنجارها، فرایندها، سیاست ها و اهداف را نیز مورد سوال قرار داده و به اصلاح آن می پردازند. این نوع یادگیری نه تنها واقعیت های قابل مشاهده، بلکه علت آنها وحقایق درپس آنها را نیز مورد سوال قرارمی دهد.
    • یادگیری سه حلقه ای- این نوع یادگیری رامی توان یادگیری یادگرفتن نامید. درواقع این نوع یادگیری درارتباط با توسعه ظرفیت سازمان برای حل مشکلات، طراحی مجددسیاستها، ساختارها، سیستم ها و تکنیک هایی در مواجهه با تغییر مداوم فرض ها در مورد خود و محیط است. این نوع یادگیری زمانی اتفاق می افتد که سازمان ها به خوبی یادبگیرند که چگونه یادگیری یک حلقه ای ودوحلقه ای را اجرا کنند (جمالزاده و دیگران، ۱۳۸۸).
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۴-۳)ابعاد یادگیری محوری
ابعاد یادگیری محوری شامل تعهد به یادگیری، چشم انداز مشترک (بینش مشترک) و روشن فکری (آزاد اندیشی)می باشد.

  • تعهد به یادگیری[۲۵]

تعهد سازمان به یادگیری ،به معنای تلاش سازمان در جهت کسب دانش جدید از طریق کارکنان است. به عبارت دیگر این متغیر، به میزانی که یک سازمان برای یادگیری ارزش قائل است و ان را ارتقاء می بخشد، اشاره می کند. تعهد سازمان به یادگیری، احتمال ایجاد جو یادگیری را در سازمان تقویت می کند. سازمانهایی که به یادگیری متعهدند آن را به عنوان یک سرمایه گذاری مهم که برای بقای آنها حیاتی است، می دانند. اگر سازمان توسعه دانش را تشویق نکند، کارکنان نیز انگیزه ای برای دنبال کردن فعالیتهای مرتبط با یادگیری نخواهند داشت. بنابراین هر چه سازمان برای یادگیری ارزش بیشتری قائل باشد، یادگیری بیشتری صورت می گیرد.

  • چشم انداز مشترک یا بینش مشترک [۲۶]

بینش مشترک عامل مهمی در یادگیری می باشد چرا که رهنمودهایی را به منظور یادگیری فراهم می آورد. بینش مشترک به تمرکز همه افراد سازمان روی یادگیری اشاره دارد. بدون وجود بینش مشترک، یادگیری افراد سازمان بی معنی خواهد بود به عبارت دیگر حتی اگر همه افراد برای یادگیری برانگیخته شده باشند، لازم است معلوم شود که چه چیزی باید یادگرفته شود؟ این در حالی است که یکی از مسائل شایع سازمانها این است که آنها بینش مشترک ندارند به همین دلیل بسیاری از ایده های نو و خلاق در سازمانها هرگز اجرا نمی شوند و ایده های با ارزش نیز در هنگام عملی شدن، به جهت وجود علایق متمایز در سازمان، با شکست مواجه می شوند. بنابراین وجود رهنمود های روشن برای یادگیری، احتمالا ایجاد نقاط قوت و یا حتی مزیت هایی رقابتی را در سازمان به همراه خواهد داشت.

  • روشن فکری یا آزاد اندیشی [۲۷]:

آزاد اندیشی به ارزیابی نقادانه عملیات روزمره سازمان و پذیرش ایده های جدید اشاره دارد. به عبارت دیگر، این متغیر به تمایل و گرایش سازمان به عدم یادگیری روش های تفکر موجود و تغییر در مدل ذهنی از محیط دلالت می کند بنگاهها باید از عهده تغییرات سریع فناوری و بازارهایی متلاطم برآیند. که این امر نیازمند توانایی در مدیریت تغییر می باشد. در دنیای امروز، همچنین نرخ منسوخ شدن دانش در اکثر بخش ها بالاست، لذا اگر با آزاد اندیشی به آنها نگاه شود درس های به دست آمده از گذشته می تواند بسیار آموزنده باشد.تفکر بازهم به دلیل کنار گذاشتن روش های سنتی و گذشته، وهم به دلیل تجدید و به روز کردن پایه های دانش، موضوعی حائز اهمیت است.
۲-۳)بخش دوم:پیشینه تحقیق:
۲-۳-۱) تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
در داخل تحقیقی که به بررسی رابطه یادگیری محوری با ارزش مشتری بپردازد یافته نشد اما در مورد سایر متغیر های قابلیت سازمانی و ارتباط آن با ارزش مشتری می توان به تحقیقات ذیل اشاره کرد:
مصطفی کاظمی و سمیرا پور (۱۳۹۱) تحقیقی را تحت عنوان (بررسی تاثیرکارآفرینی و کسب و کار محوری بر نوآوری و ارزش مشتری) انجام دادند که دراین مطالعه با بهره گرفتن از روش تحقیق پیمایشی به بررسی اثرات بالقوه کارآفرینی وکسب و کار محوری “یادگیری محوری، بازارگرایی و شیوه های منابع انسانی” بر روی نوآوری و ارزش مشتری پرداخته شده است. جامعه آماری این مطالعه متشکل از شرکتهای فعال در صنایع غذایی شهر مشهد بودند که با استناد بر فرمول کوکران، ۸۳ مدیر ارشد از میان مدیران شرکتهای مورد مطالعه به عنوان نمونه تصادفی مطالعه در تحقیق مشارکت داشته اند. داده های به دست آمده به وسیله پرسشنامه های توزیع شده از طریق معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی به کمک نرم افزار پی. ال. اس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از پردازش داده ها نشان داد که کارآفرینی و مدیریت منابع انسانی مهمترین محرکهای معنادار بر نوآوری و ارزش مشتری هستند. همچنین، یافته های تحقیق بر این نکته تاکید دارد که بازارگرایی یکپارچه نیز میتواند به عنوان پیشبینی کننده نوآوری و ارزش مشتری در نظر گرفته شود. بنابراین، توفیق در اجرای صحیح این عوامل موجب ارتقای نوآوری و ارائه ارزش برتر به مشتریان خواهد شد (کاظمی و پور، ۱۳۹۱).
علی منش(۱۳۹۱) تحقیقی را تحت عنوان “بررسی رابطه بین بازارگرایی، گرایش به یادگیری و نوآوری با عملکرد بازار شرکت های تولیدی کوچک و متوسط استان اصفهان” انجام دادند در این پژوهش ارتباط بین بازارگرایی، گرایش به یادگیری و نوآوری با عملکرد بازار شرکت های تولیدی کوچک و متوسط استان اصفهان بررسی شده است .روش تحقیق همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. گردآوری داده ها به روش میدانی و توسط پرسشنامه از مدیران و کارشناسان شرکت های تولیدی کوچک و متوسط استان اصفهان صورت گرفته است. سرانجام بر اساس شاخص های آمار توصیفی و نیز آزمون فرضیه های تحقیق در قالب مدل یابی معادلات ساختاری، مشخص گردید که بازارگرایی می تواند عملکرد بازار شرکت ها را به صورت قابل قبول افزایش دهد، اما در مورد استراتژی نوآوری و گرایش به یادگیری بحث های جدی وجود خواهد داشت (منش، ۱۳۹۱).
حسینی و همکاران(۱۳۹۱) در تحقیقی با عنوان “طراحی الگوی ارتباط بازارمداری، یادگیری مداری، و نوآوری مداری و عملکرد شرکت های مواد غذایی در بورس” به بررسی، ارتباط بازارمداری، یادگیری مداری، و نوآوری مداری و عملکرد شرکت های مواد غذایی دربورس با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل پرداخته است این تحقیق در بین ۲۹۱ مدیر و کارشناس شرکت های مواد غذایی در بورس کشور انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که بازارمداری، یادگیری مداری و نوآوری مداری بر عملکرد شرکت ها تأثیر مثبت می گذارند. تأثیر بازارمداری بیشتر از سایر متغیرهاست که نشا ندهنده اهمیت بازارمداری برای شرکت هاست. همچنین مشخص شد که بازارمداری، از طریق متغیرهای میانجی یادگیری مداری و نوآوری مداری، بر عملکرد تأثیر می گذارد. در واقع، بخش عمده تأثیر بازارمداری بر عملکرد، به واسطه یادگیر یمداری و نوآوری مداری است. بازارمداری بر یادگیری مداری و یادگیری مداری بر نوآوری مداری و نوآوری مداری بر عملکرد تأثیر می گذارند (حسینی و همکاران، ۱۳۹۱).
نصرتی و دیگران(۱۳۹۱) در تحقیقی که در فدراسیون های منتخب انجام گردید مشخص گردید که بین انگیزه یادگیری، رضایت شغلی کارکنان و کیفیت خدمات داخلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد از این یافته چنین می توان استنتاج کرد که آگاهی مدیران از انگیزه ها و چرایی رفتار کارکنان و ایجاد شرایط مطلوب در جهت پاسخگویی به این انگیزه ها و ایجاد رضایت شغلی میتواند کارکنان را در راستای اهداف سازمان برانگیزاند (نصرتی و همکاران، ۱۳۹۱).
در پژوهشی که توسط عسگری و دیگران(۱۳۸۹) در دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران انجام گردید مشخص شد که بین یادگیری گروهی و سازمان یادگیرنده با کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی کارکنان رابطه وجود دارد و استقرار این مولفه ها موجب افزایش کیفیت زندگی کارکنان و افزایش رضایت شغلی و تعهد آنان به سازمان و بهبود در روحیه و انگیزه آنان می شود (عسگری و همکاران، ۱۳۸۹).
در مطالعه ای که توسط جواهری و کوثر نشان(۱۳۸۸) با عنوان بررسی رابطه بین رهبری، فرهنگ سازمانی، فعالیت سازمان یادگیرنده و رضایت شغلی انجام شد، مشخص گردید که فرهنگ یادگیری سازمانی که تاثیر قابل توجهی بر رضایت کارکنان و بالطبع مشتریان دارد (جواهری و کوثرنشان، ۱۳۸۸).
در تحقیقی که توسط بهنامی(۱۳۸۲) انجام گردید مشخص شد با یادگیری و تعهد مستمر به آن،سودسازمان افزایش یافته و افراد به جای نیروی کار تبدیل به سرمایه های سازمان می شوند و در صورت عدم یادگیری،سازمان هزینه های سنگین ندانستن یا دوباره کاری و عدم کارایی و به هدر دادن منابع و مهارتها را متحمل شده و شاهد از دست دادن اعتماد بنفس در افراد و کاهش درآمد و البته نارضایتی مشتریان به دلیل عدم نوآوری خواهد بود (بهنامی، ۱۳۸۲).
۲-۳-۲)تحقیقات انجام شده در خارج از کشور:
ناسوشن و ماوندا[۲۸] ( ۲۰۰۷) به بررسی تاثیر قابلیت‌های سازمانی بر ارزش مشتری پرداختند نتایج تحقیقات نشان داد در میان متغیرهای فرهنگی سازمان، کارافرینی و بازارگرایی به میزان قابل توجهی دارای ارتباط معناداری با ارزش مشتری هستند. وقابلیت های اجرایی، شیوه های منابع انسانی ونوآوری به میزان قابل توجهی دارای ارتباط معناداری با ارزش مشتری از دیدگاه مدیران است. این مطالعه نشان داد که مدیران باید چشم انداز مشتری را به عنوان یک راهنمای مفید برای بکارگیری منابع و یک منبع بالقوه برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار اتخاذ نمایند. این امر سازمان ها را به سرمایه گذاری در توانایی هایی که برای مشتریان با ارزش است قادر می سازد (ناسوشن و ماوندا، ۲۰۰۷).
وانگ و احمد در تحقیقی به عنوان یادگیری محوری و نوآوری به عنوان الگوهای آتی برای موفقیت سازمانی، نشان دادند که سازمان ها نیاز به پیاده سازی بالاترین سطوح یادگیری ترکیبی با کیفیت خلاق و نوآوری ارزش دارند. یادگیری محوری روابط میان مشتریان را افزایش میدهد همانطور که سازمانها را در ایجاد فرایندهای پردازش اطلاعات و قابلیت‌های مورد نیاز برای درک نیازهای مشتریان یاری می رساند (وانگ و احمد، ۲۰۰۲).
لایو و ویو[۲۹] (۲۰۱۰) ضمن بررسی بازار اقتصادی تایوان به رابطه مثبت بین یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی تأکید نموده اند (لایو و ویو، ۲۰۱۰).
لین و همکاران[۳۰] ( ۲۰۰۸) با بررسی ۳۳۳ شرکت خلاق و نوآور در تایوان به رابطه مثبت بین بازارمحوری و یادگیری محوری اشاره نموده اند (لین و همکاران، ۲۰۰۸).
اسلاتر و نارور (۱۹۹۴) استدلال نمودند که بدون داشتن توانایی لازم به منظور یادگیری، بازارگرایی اثر مثبتی بر روی عملکرد نخواهد داشت. بنابراین، بازارگرایی میتواند یادگیری محوری را پس از بهبود عملکرد سازمانی ترویج نماید. این مطالعه براهمیت کارآفرینی و کسب و کار محوری (یادگیری محوری، بازارگرایی یکپارچه و شیوه های منابع انسانی ) مرتبط با نوآوری و ارزش مشتری تاکید دارد. از این رو به بررسی تاثیر کارآفرینی و کسب وکار محوری بر نوآوری و ارزش مشتری می پردازد (اسلاتر و نارور، ۱۹۹۴).
الیگری و ریکاردو (۲۰۱۳) در مقاله ای تحت عنوان “ارتباط جهت گیری کارافرینی و عملکرد شرکت: نقش یادگیری سازمانی، قابلیت و عملکرد نواوری” باپیشنهاد یک تصویر وسیع تر که شامل دو مرحله واسطه قابلیت یادگیری سازمانی (OLC) و عملکرد نواوری می شود، در عملکرد و جهت گیری کارافرینی مشارکت می نماید. این مطالعه همچنین توضیح تفاوتهای عملکرد شرکت درون صنعت به وسیله EO را فراهم می کند. از مدلسازی معادله ساختاری برای ازمودن فرضیه ها در مورد مجموعه داده روش های کاشی و سرامیک ایتالیا و اسپانیا استفاده می نماید. نتایج از مدل مفهومی حمایت می کند و این سودمندی را در توضیح تفاوتها در عملکرد شرکت درون صنعت شرح می دهد. یافته ها پیشنهاد می کند که OLC و عملکرد نواوری باید به منظور بالا بردن ارتباط عملکرد مثبت EO ، بوسیله مدیران ارتقا داده شود (الیگری و ریکاردو، ۲۰۱۳).
مارتلو و همکارانش[۳۱] (۲۰۱۳) در مقاله ای تحت عنوان “استفاده از قابلیت‌های سازمانی برای افزایش ارزش مشتری” به بررسی روی جهت گیری بازار، مدیریت دانش و مدیریت روابط مشتری میپردازد اهمیت نقش مشتری در مدیریت شرکت طی بیست سال اخیر افزایش یافته است. قابلیت‌های سازمانی شرکت، هم داخلی و هم خارجی ، برای افزایش ارزش مشتری ضروری است و هدف از این مطالعه همچنین تعیین ترکیبات احتمالی این قابلیت‌های سازمانی و مطرح کردن و تحلیل یک توالی است که امکان ایجاد ارزش مشتری برتر را فراهم نماید. بنابراین، نویسندگان بررسی خواهند نمود که شرکت چگونه قابلیت‌های فعلی خود را زمانی که مشتریان ارزش مشتری را در صنعت بانکداری اسپانیا تقاضا می نمایند، ترکیب می نماید. نتایج نشان می دهد که ترکیب خاص قابلیت‌های سازمانی می توواند ارزش مشتری را افزایش دهد (مارتلو و همکاران، ۲۰۱۳).
چیوا و همکاران[۳۲] (۲۰۱۳) در مقاله ای تحت عنوان “یادگیری سازمانی، نواوری و بین المللی شدن: مدل سیستم پیچیده” به بررسی روشن ساختن این روابط و پیشنهاد یک مدل نظری پویا است که علیت دو جانبه ای را در هسته خود دارد و بر اساس ایده های سرچشمه گرفته شده در تئوری پیچیدگی است، می پردازد. تحقیق در مورد یادگیری سازمانی و بین الملی شدن بصورت سنتی از طریق علیت خطی با توجه به اینکه هریک از انها به عنوان دلیلی برای دیگری می باشد، رویکردی که می تواند ایستا و متناقض در نظر گرفته شود، این مفاهیم را بهم مرتبط ساخته است. مدل نهایی از مطالعات موردی ۲ شرکت بخش پوشاک حاصل شد. نویسندگان فرض می کنند که سه مفهوم تشکیل دهنده یک سیستم پیچیده را می توان اتخاذ و ترقی داد زیرا هر تغییری می تواند سیستم را به لبه هرج و مرج بکشاند. سازگاری بوسیله تمرکز، بهبود و بحث پرورش داده می شود. برتری یافتن بوسیله توجه، گفتگو و تحقیق پرورش داده می شود. گامهای مختلف دو شرکت مطالعه موردی سیستمهایشان را به این دو مدل مختلف هدایت نمود: مدل سیستم افزایشی پیچیده تطبیقی و مدل سیستم تولیدی پیچیده جهانی؛ مدل افزایشی بوسیله یادگیری تطبیقی، نواوری افزایشی و بین المللی شدن پایین و سیستم جهانی بوسیله یادگیری تولیدی، نواوری رادیکال و بین المللی شدن جهانی توصیف می شود. این مقاله با مشخص ساختن کاربردهای دانشگاهی و مدیریتی مدل پایان می یابد (چیوا و همکاران، ۲۰۱۳).
بریتل و روتنبرگر(۲۰۱۳) در مقاله ای تحت عنوان “بررسی رابطه بین جهت گیری کارافرینی و فرایندهای یادگیری در موسسات کوچک و متوسط” به بررسی چگونگی یادگیری و تعیین نقشی که جهت گیری کارافرینی (EO) در چگونگی یادگیری انها ایفا می کند، می پردازد. با اتخاذ چشم اندازی چند سطحی در مورد یادگیری و نقش منحصر به فرد تیم مدیریت در SEMs، این مطالعه بصورت تجربی فرایند یادگیری پیش خور آغاز شده با درک مستقیم و تفسیر مدیران را بررسی می نماید که بوسیله یکپارچه سازی سطح تیم مدیریت ترقی یافته است و بوسیله نهادینه کردن به سطح سازمانی اورده شده است. همچنین EO در سطح شرکت را به عنوان یک سابقه برای این فرایند در مورد هر سه سطح سازمانی نعیین کرده است که ارتباط نواوری، کنشگری، ریسک پذیری را با توجه به SEMs برجسته ساخته است (بریتل و روتنبرگر، ۲۰۱۳).
پساماو همکاران[۳۳] (۲۰۱۳) در مقاله ای تحت عنوان “چگونه جهت گیری یادگیری روی محرکهای نواوری و عملکرد در ارائه خدمات تاثیر می گذارد” به بررسی نقش جهت گیری یادگیری به عنوان یک تعدیل کننده در مدل یکپارچه نواوری سازمانی می پردازد. تکیه بر نواوری سازمانی برای رشد بلند مدت و سوددهی، می تواند دشوار، زمان بر و گران باشد. در زمینه ارائه خدمات واحدهای کسب و کار استراتژیک (SBU) در صنعت بهداشت و درمان رژیم صهیونیستی تعدیل تاثیرات ریسک پذیری، خلاقیت، جهت گیری محک رقبا و فرصتهای محیطی روی نواوری را مشخص شده است. بعلاوه، تاثیر روی عملکرد اعلام شده برای SBUs مبتنی بر یادگیری بالا را نیز بررسی شده است. این مقاله نشان می دهد که جهت گیری یادگیری باید برای نواوری موثر در ارائه خدمات رقابتی مورد توجه قرار گیرد (پساما و همکاران، ۲۰۱۳).
سولیانتو و راهاب[۳۴] (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “نقش جهت گیری بازار و جهت گیری یادگیری در بهبود نواوری و عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط” به بررسی شرح تناقض رابطه بین جهت گیری بازار نسبت به عملکرد سازمانی و فراهم کردن تحلیل کمی که در ان جهت گیری یادگیری، جهت گیری بازار، جهت گیری کارافرینی و نواوری به عنوان عوامل موفقیت اصلی در شرکتهای تکنولوژی فشرده عمل می کنند، می پردازد. نویسندگان مدل معادله ساختاری را فرمولبندی می نمایند تا رابطه بین این ساختها را بررسی کنند. برای ازمودن مدل، نویسندگان تحلیلهای ساختاری کوواریانس داده های جمع اوری شده از ۱۵۰ شرکت کوچک و متوسط را در بانیوماس انجام دادند. یافته مرکزی این است که جهت گیری یادگیری نقش تعدیل کننده ای را در رابطه بین جهت گیری بازار و نواوری ایفا می کند. نتایج نشان می دهد که نواوری روی عملکرد کاری تاثیر دارد. جهت گیری بازار می تواند جهت گیری یادگیری و نواوری را تقویت نماید. در موسسات معمولی کوچک اطلاعات بازار از مشتریان به دست می اید و رقبا به شرکتها کمک می نمایند تا بازار را تحت نظارت داشته باشند. برای مزایای رقابتی بهتر و عملکرد کاری، شرکتها باید قابلیت‌های یادگیری و هویت کارمندان با ماموریت سازمانی را داشته باشند. یافته ها نشان می دهند که شرکتها باید جهت گیری یادگیری و نواوریشان را برای عملکرد کاریشان بهبود بخشند (سولیانتو و رهاب، ۲۰۱۲).
فانگ و چو[۳۵] (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “افزایش نواوری از طریق یادگیری: نقش جهت گیری بازار و ذخایر دانش بین سازمانی” با تکیه بر نظریه یادگیریی سازمانی، به بررسی جهت گیری بازار را به عنوان یادگیری مبتنی بر بازار می پردازد و درصدد ارتقای بینشی در اینکه چگونه جهت گیری بازار و ذخایر دانش سازمانی به همراه هم روی انواع مختلف نواوری تاثیر می گذارد، می باشد. یافته های این مطالعه از یک نمونه شامل ۲۴۶ شرکت ساخت و تولید، شواهد حمایت کننده ای را برای تاثیرات مثبت جهت گیری بازار روی نواوری اکتشافی و استثمارگرایانه فراهم می کند. تاثیر جهت گیری بازار روی نواوری زمانی که شرکتها دانش بین سازمانی زیادی دارند، تقویت می شود، چیزی که اثر هم افزایی ایجاد شده بوسیله انواع مختلف یادگیری که کمتر شناخته شده است را شرح می دهد. از این رو، این مطالعه حوزه های تحت پژوهش مقالات تعامل بین فعالیتهای یادگیری مختلف و نقش دانش در منابع مختلف در مورد نواوری شرکت را روشن می سازد (فانگ و چو، ۲۰۱۲).
راهاب[۳۶] (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “مدل نواوری شرکتهای کوچک و متوسط بر اساس جهت گیری بازار و جهت گیری یادگیری: بررسی تاثیر تعدیل کننده حالت اجرایی کار” به بررسی تحلیل روابط داخلی بین جهت گیری بازار، جهت گیری یادگیری و نواوری می پردازد. شرکتها به هنگام تلاش برای تمرکز روی جهت گیری بازار با تاکید ویژه روی انعطاف پذیری و زمان پاسخگویی سریعتر، درصدد اجرای بهتر هستند. تاثیرات حالت اجرایی کار روی جهت گیری یادگیری و نواوری نیز مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه نظر سنجی مبتنی بر پرسشنامه صاحبان شرکتهای کوچک- متوسط در حال کار در بانوماس را شامل می شود. مجموع ۱۴۹ پرسشنامه از SMEs دریافت شد. مدل معادله ساختاری به منظور بررسی رابطه مورد استفاده قرار گرفته است. مدل بوسیله تحلیل حداقل مربعات جزیی ازمایش شده است. نتایج نشان داده که نواوری شرکت تاثیر مثبتی را روی عملکرد شرکت دارد. جهت گیری یادگیری شرکت تاثیر مثبتی را روی نواوری دارد. جهت گیری بازار شرکت اثرات مثبتی را روی جهت گیری یادگیری شرکت دارد. جهت گیری یادگیری شرکت رابطه میان جهت گیری بازار شرکت و نواوری شرکت را تعدیل می کند. این مطالعه مشخص ساخت که مشارکت، رابطه بین جهت گیری بازار و جهت گیری یادگیری روی نواوری را تعدیل می کند (راهب، ۲۰۱۲).
ژوان، جوز وهمکاران[۳۷] (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “از جهت گیری کارافرینی و یادگیری تا عملکرد کاری: تحلیل نقش واسطه یادگیری سازمانی و تاثیرات تعدیل کننده اندازه سازمانی” با پیگیری نظریه یادگیری سازمانی و رویکرد نظریه مبتنی بر دانش، مشارکت مطالعه تاثیر جهت گیری سازمانی و یادگیری روی یادگیری سازمانی است که مورد اخر را به عنوان متغیر واسطه در رابطه بین متغیرهای فرهنگی پیشین و عملکرد کاری در نظر گرفته اند. همچنین نقش تعدیل کننده اندازه سازمانی را روی روابط قبلی تحلیل کرده اند. فرضیه مطرح شده در مدل تحقیقی این مطالعه، روی یک نمونه از ۱۴۰ شرکت صنعتی اسپانیایی ازمایش شده است که از مدلسازی معادله ساختاری مبتنی بر واریانس استفاده نموده است: حداقل مربعات جزیی. به منظور ارزیابی تاثیرات تعدیل کننده اندازه سازمانی، رویکرد چند گروهی را با بهره گرفتن از دو زیر نمونه با شرکتهای بزرگ و موسسات کوچک و متوسط اتخاذ کرده است. یافته ها نشان می دهد که یادگیری سازمانی تا حدودی رابطه بین جهت گیری کارافرینی و عملکرد و بصورت کامل رابطه بین جهت گیری یادگیری و عملکرد را وساطت می کند. در غیر اینصورت، نتایج آشکار می سازد که روابط ایجاد شده بین جهت گیری کارافرینی و یادگیری سازمانی برای گروهی از شرکتهای بزرگ به نسبت گروه های SEMs شدیدتر است. بعلاوه، تاثیر جهت گیری یادگیری روی یادگیری سازمانی در SEMs نسبت به شرکتهای بزرگ، بیشتر است (ژوان، جوز وهمکاران، ۲۰۱۲).
یانوپلوس وهمکاران[۳۸] (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “دستیابی به برازش بین جهت گیری یادگیری و بازار: کاربردها برای عملکرد محصول جدید” با تکیه بر مقالات جهت گیری یادگیری و بازار، به بررسی چگونگی تعامل جهت گیریهای بازار کنشگر و پاسخگو را با یادگیری استثمارگرایانه و اکتشافی برای اثر گذاری روی عملکرد محصول پرداخته است. علیرغم پیشرفتها در درک تمایزات بین انواع مختلف جهت گیری های یادگیری و بازار، با توجه به اینکه کدام انواع جهت گیری بازار به منظور بهبود عملکرد محصول جدید با یادگیری استثمار گرایانه و اکتشافی کار می کند، مدارک کمی وجود دارد. با بهره گرفتن از یک نمونه شامل۲۱۶ شرکت کانادایی با تکنولوژی بالا، نویسندگان دریافتند که عملکرد محصول جدید تنها زمانی که یادگیری اکتشافی با جهت گیری بازار کنشگر در ارتباط است، بالا می رود. عملکرد محصول جدید زمانی که یادگیری اکتشافی با جهت گیری بازار پاسخگو انجام می شد و زمانی که یادگیری استثمارگرایانه با جهت گیری بازار کنشگر اجرا می شد، مجاز بود (یانوپلوس وهمکاران، ۲۰۱۲).
اندرسون و همکاران[۳۹] (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “درک رابطه بین جهت گیری کارافرینی و قابلیت یادگیری راهبردی: بررسی تجربی” به بررسی رابطه بین قابلیت یادگیری راهبردی – مهارت شرکت در تولید و انگاه عمل روی دانش راهبردی-و جهت گیری کارافرینی(EO) می پردازد. در حالیکه نظریه، ناگزیری ساخت قابلیت یادگیری راهبردی را بصورت کارافرینانه رفتار کردن ثابت می کند، تحقیقات تجربی معدودی برای معتبر ساختن این پیشنهاد و حتی درک کمتری در مورد چگونگی و چرایی مشارکت EO در قابلیت یادگیری راهبردی وجود دارد. نتایج تجربی از ۱۱۰ شرکت ساخت و تولید تاثیر مستقیم EO را روی قابلیت یادگیری راهبردی تصدیق می نماید و برای سه ساخت – organicity ساختاری، نواوری بازار و حالت تشکیل راهبرد- که بصورت کامل رابطه قابلیت یادگیری را وساطت می کند، حمایتی را یافته است (اندرسون و همکاران، ۲۰۱۲).
سالج و ویرا (۲۰۱۲) در مقاله ای تحت عنوان “بهره گیری از نواوری بخش دولتی: نقش تعدیل کننده جهت گیری مشتری و یادگیری” به بررسی اینکه آیا پرداخت منفعت از مشارکت در نواوری در سطح سازمانی جهت گیری یادگیری و مشتری محتمل است یا خیر، می پردازد. نویسندگان پیشنهاد می کنند که فعالیت نواوری زمانی که سطح جهت گیری مشتری و یادگیری در درون سازمان کانونی بالاست، با کیفیت خدمات دولتی بالاتر در ارتباط است. انها با تکیه بر مجموعه داده های پنل جدید که همه سازمانهای بیمارستانی غیر تخصصی دولتی را در انگلستان، پوشش می دهد، این فرضیه را آزمودند. با بهره گرفتن از روش های براورد داده های پنل پویا، نویسندگان حمایتی قوی را برای رابطه مستقیم بین فعالیت نواوری و کیفیت خدمات دولتی و برای نقش تعدیل کننده جهت گیری مشتری و یادگیری می یابند. این یافته ها چشم انداز احتمالی در مورد نواوری بخش دولتی را ایجاب می کند و در صورتی که سازمانهای خدمات دولتی از فعالیتهای نواوریشان بصورت کامل سود ببرند، برخی از شرایط کرانی که نیازمند کار گذاشته شدن هستند را تعیین می کند (سالج و ویرا، ۲۰۱۲).
لام و لی[۴۰] (۲۰۱۱) در مقاله ای تحت عنوان “رابطه بین TQM، جهت گیری یادگیری و عملکرد بازار در سازمانهای خدماتی: تحلیل تجربی” به بررسی رابطه سه بعدی بین مدیریت کیفیت کل (TQM)، جهت گیری یادگیری و عملکرد بازار شرکتهای خدمات مالزیایی می پردازد که در ان TQM به عنوان پلت فرمی برای افزایش جهت گیری یادگیری و عملکرد بازار شرکت فرضیه سازی شده است. بعلاوه، این مقاله تجربی بررسی می نماید که آیا جهت گیری یادگیری موثر می تواند بهبود عملکرد بازار را به ارمغان اورد یا خیر. داده های نمونه از ۱۴۶ شرکت خدمات در مالزی جمع اوری شده است. برای بررسی رابطه بین TQM، جهت گیری یادگیری و عملکرد بازار سازمانهای خدمات در مالزی، تحلیل مدلسازی معادله ساختاری اجرا شد. شواهد نظرسنجی تعیین نمود که اتخاذ اقدامات TQM در سازمانهای خدمات، رابطه مثبت و معناداری را با جهت گیری یادگیری و عملکرد بازار دارد. هرچند، جهت گیری یادگیری هیچ رابطه معناداری را با عملکرد بازار شرکت نشان نداد که حاکی از ان است که جهت گیری یادگیری فرصتهای گسترده ای را برای سازمان خدمات به منظور نایل شدن به عملکرد بازار بالاتر فراهم نمی کند. مدیران شرکتهای خدمات که قصد دارند تا از طریق اجرای اقدامات TQM که از جهت گیری یادگیری شرکتشان حمایت می کند به برتری دست یابند و عملکرد بازار شان را افزایش دهند، قادر خواهند بود تا از این مقاله تحقیقی سود ببرند (لام و لی، ۲۰۱۱).
هوانگ و همکاران[۴۱] (۲۰۱۱) درمقاله ای تحت عنوان “جهت گیری کارافرینی، جهت گیری یادگیری، و نواوری در شرکتهای کوچک و متوسط” به بررسی ارزیابی تاثیر جهت گیری یادگیری روی روابط بین جهت گیری کارافرینی، جهت گیری بازار و متغیر عملکرد وابسته به شغل در سطح فردی، رفتارهای نواورانه کارمندان می پردازد. از چشم انداز مبتنی بر منابع، جهت گیری کار افرینی و جهت گیری بازار راهبردی جدا اما مکمل هستند که روی فلسفه کار و رفتار در محیط صنعتی تشخیص کنشگر تاکید می نمایند، چیزی که شامل جهت گیری بازار و راهبرد رقبا به منظور نواوری و پاسخگویی به موقع به نیازهای مشتریان می شود. مطالعات تجربی بصورت جداگانه متغیرهای جهت گیری کارافرینی و بازار را در رابطه با عملکرد نواوری در سطح شرکت مورد بحث قرار می دهد. هرچند، تحقیقات محدودی وجود دارد که بصورت همزمان اثر مستقیم جهت گیری کارافرینی و بازار را روی عملکرد نواوری و به ویژه عملکرد نواوری در سطح شرکت بررسی نماید؛ محققان پیشنهاد می کنند که تحقیقات اتی شاید اقدامات منابع انسانی راهبردی را برای مشخص ساختن اینکه ایا عوامل سازمانی جهت گیری کارافرینی روی نواوری را کاهش یا افزایش می دهد، بررسی نماید. جهت گیری کارافرینی و بازار نیازمند اقدامات یادگیری جهت تسهیل یادگیری سطح بالاتر و نواوری هستند. گرچه، محققان علاقمند به پیکربندی این هستند که ایا متغیرهای تعدیل کننده دیگر هم بصورت همزمان روی جهت گیری بازار و کارافرینی روی عملکرد شرکت تاثیر می گذارند یا خیر، تحقیقات محدودی در این مورد وجود دارد. سازمانی با درجات بالای جهت گیری کارافرینی و بازار هنوز هم نیازمند مکانیزمی جهت گیری یادگیری برای ایجاد محیطی که روابط مفید دو جانبه بین کارمندان و سازمانشان برای تسهیل یادگیری و نواورری ایجاد کند، می باشد. از اینرو، جهت گیری یادگیری ممکن است سازمان را بصورت موثری نواور سازد (هوانگ و همکاران، ۲۰۱۱).
ناسوشن و همکاران[۴۲] (۲۰۱۱) در مقاله ای تحت عنوان “کارافرینی: رابطه آن با بازارمداری و یادگیری مداری و به عنوان مقدمه ای برای نواوری و ارزش مشتری” به بررسی دو مساله پرداختند: اول،ارزیابی تاثیر مستقیم کارافرینی و جهت گیری های کاری یعنی یادگیری مداری، بازارمداری یکپارچه، و اقدامات منابع انسانی پیرامون نواوری و ارزش مشتری و دوم: بررسی اثر متقابل کارافرینی و جهت گیریهای کسب و کار روی نواوری و ارزش مشتری. داده ها از هتلهای کوچک و متوسط اندونزی جمع اوری و با بهره گرفتن از مدل معادله ساختاری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که مدیریت منابع انسانی و کارافرینی مهمترین محرکهای نواوری و ارزش مشتری هستند. بعلاوه، این نتایج نشان داد که اثرمتقابل کارافرینی و بازارمداری یکپارچه به ترتیب تاثیر مهمی را روی ارزش مشتری و نواوری دارد (ناسوشن و همکاران، ۲۰۱۱).
پانتواکیز و بورانتا (۲۰۱۳) در تحقیقی که در بین پرسنل بخش خدماتی (بندر،سوپرمارکت و تعمیرگاه اتوموبیل) انجام شد، مشخص گردید که نقش واسطه رضایت شغلی بر فرهنگ یادگیری سازمانی و رضایت مشتریان مورد تایید می باشد.ضمنا اثر غیر مستقیم فرهنگ یادگیری سازمانی بر رضایت مشتریان از طریق رضایت شغلی کارکنان قوی تر خواهد شد (پانتواکیز و بورانتا، ۲۰۱۳).
لی و تسی[۴۳] در سال ۲۰۰۵ ضمن مطالعهی عملکرد شرکت های خدماتی در تایوان دریافتند که استراتژی های بازارمحوری و یادگیری محوری با عملکرد بازرگانی رابطه مستقیم دارند (لی و تسی، ۲۰۰۵).
جدول۲-۱ تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران داخلی و خارجی

نام محقق

نظر دهید »
دانلود منابع پژوهشی : تحقیقات انجام شده در رابطه با بررسی وظایف و ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

حاصل چنین تفکری منجر به شکل گیری معاونت اجتماعی در ناجا با اهداف زیر شد: [۵۲]
بررسی و شناخت علمی روندها و عرصه های تغییر وتحولات اجتماعی وتاثیر ان در امنیت عمومی.
بررسی و شناخت بسترها و زمینه های اجتماعی و فرهنگی آسیب ها و جرایم.
ایجاد بستر مساعد برای مشارکت عمومی در تولید و حفظ امنیت عمومی.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ارتقای سطح امنیت روانی و احساس امنیت در جامعه.
بستر سازی در راستای بازسازی اعتماد عمومی به پلیس و ارتقای مقبولیت آن.
ارتقای سطح اگاهی و شناخت عمومی در جهت تحکیم پایه های نظم و انضباط اجتماعی.
سنجش و ارزیابی عملکرد و میزان رضایت مندی عمومی از پلیس.
اطلاع رسانی صحیح و ارتباط با رسانه ها برای تسهیل درانجام ماموریت هاوکاهش بارانتظامی.
بسط و گسترش سازو کارهای پیشگیری اجتماعی.
ساختار و سازمان معاونت اجتماعی در جهت نیل به اهداف فوق ، در یک سامانه منطقی به نوعی سازماندهی شده است که فرایند انجام فعالیتها در حوزه های مختلف این مجموعه بتواند در جهت اجرایی ساختن رویکرد جدید ناجا درجامعه ،بسترسازسطح قابل قبولی از نظم وامنیت عمومی باشد.
گفتار پنجم: مرکز حفاظتی- مراقبتی انتظامی
با توجه به قانون پنج ساله چهارم توسعه کشور مبنی بر واگذاری بخش هایی از مسئولیتهای اجرایی به بخش مردمی وخصوصی، نیروی انتظامی در قالب طرح ها ، بخشی از مسئولیت خود را به بخش خصوصی واگذار کرد. یکی از این طرح ها طرح نگهبان محله است که در سال ۱۳۸۱ در قالب شرکتهای خدمات حفاظتی و مراقبتی در کشور اجرا گردید.در حال حاضر ۳۱۸ شرکت با ۱۶ هزارنیرو در بخش نگهبانی از محلات؛ سرایدارو شبگرد با مشارکت بخش خصوصی فعال هستند که با توجه به سازماندهی و آموزش آنها اثرات مثبتی در امنیت محله ها و شهر داشته اند.نکته جالب توجه در این مورد استفاده از زنان نگهبان محله است که کار نگهبانی محله و حفاظت از مراکز خاص چون خوابگاه های دانشجویی، پانسیون ها؛ مهد های کودک و مراکز آموزش خصوصی را برعهد دارند. [۵۳]
اهداف ایجاد نگهبان محله عبارتند:
سازماندهی شبگردها،سرایداران و افرادی که به صورت غیر اصولی به حفاظت از اماکن مسکونی، تجاری و… مشغولند.
گسترش امنیت عمومی در لایه های درونی جامعه (کوچه ها و خیابان های فرعی ،مراکز تجاری و…)با بهره گیری از مشارکت مردمی با به کارگیری نگهبان محله.
بر اساس آمارهای موجود گفته می شود در هر محلی که از نگهبان محله استفاده شده است، میزان جرم
تا ۷۰ درصد کاهش یافته و از سرقت های خرد ،جیب بری ، کیف قاپی و غیره کاسته شده است.
مرکزانتظام با ساماندهی وسازماندهی نگهبانان محله در عناوین شبگرد و سرایدار، آموزش دادن آنها، توانسته است بار سنگینی از وظایف قابل واگذاری نیروی انتظامی را کاهش دهد. [۵۴]
یکی دیگر از فعالیت های شرکت های حفاظتی ومراقبتی طرح پارکبانی است.طرح پارکبان طرح مشترک شهرداری ها وپلیس راهنمایی ورانندگی است.پارکبان ها نیروهایی هستند که به منظور روان سازی وکنترل ترافیک درسطح شهر فعالیت می کنند. ایشان در کنار راهنمایی ورانندگی نظم ترافیکی شهر راکنترل می کنند این افراد درکمبود نیروی پلیس جای آنها را درخیابان های شهر گرفته وباهدایت اتومبیل های درون شهری نظم در تردد اتومبیل ها را ایجاد می کنند.طرح پارکبانی که به نوعی جایگزین پارکومترهاشده ودر اجرا نیز باضعف هایی مواجه بوده است ، نوعی مشارکت در نظم وامنیت از طرف نهادی غیر دولتی است.اجرای این طرح به موسسات خصوصی واگذار شده است،امادر برخی از شهرها،شهرداری هانیز باتوجه به امکاناتی که در اختیار دارند نقش مهمی در اجرای طرح داشته اند. [۵۵]
بدون تردید طرح پارکبان اثرات مثبتی رادر نظم ترافیکی شهر به جای می گذارد،مهم ترین نتایج اجرای این طرح رامی توان این گونه برشمرد:
افزایش توانایی پلیس برای کنترل حمل ونقل درون شهری
نهادینه شدن قوانین ومقررات راهنمایی ورانندگی
ایجاد نظم در عبور و مرور خودروها
پاکسازی حریم خیابان ها از توقف های دوبله و سد معبر
افزایش سرعت در عبوردهی وتخلیه به موقع معابر وجلوگیری از اتلافات وقت رانندگان وپرهیز از افزایش بار ترافیکی
جلوگیری از تصرف غیرقانونی مالکین ومتصدیان اماکن تجاری در تسخیر فضای عمومی معابر
کنترل توقف های غیر مجاز در حاشیه معابرپیش بینی شده
توزیع عادلانه پارکینگ های معابر وممانعت از توقف های طولانی مدت
استفاده از ظرفیت های بخش غیر دولتی در همکاری پلیس برای تحقق هر چه بیشتر نظم وانظباط ترافیکی
فصل دوم:حقوق شهروندی
شهروندی ازجمله مفاهیم نوپدیدی است که به طور ویژه ای به برابری وعدالت توجه دارد ودر نظریات اجتماعی،سیاسی وحقوقی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است.مقوله ی ))شهروندی))وقتی تحقق می یابدکه همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی وسیاسی برخوردار باشدوهمچنین به فرصت های مورد نظر زندگی از حیثیت اقتصادی واجتماعی ودسترسی آسان داشته باشند،ضمن اینکه شهروندان به عنوان اعضای یک جامعه در حوزه های مختلف مشارکت دارند و در برابر حقوقی که دارند ، مسئولیت هایی را نیز در راستای اداره بهتر جامعه وایجاد نظم برعهده می گیرند ، وشناخت این حقوق وتکالیف نقش موثری در ارتقاء شهروندی وایجاد جامعه ای بر اساس نظم وعدالت دارد.
اسلام به عنوان یک دین فراگیرکه به همه ابعاد زندگی بشر توجه نموده است ، دستورات صریح وشفافی برای روابط اجتماعی انسان ها دارد ونه تنها به کمال معنوی انسان ها توجه نموده است بلکه به چگونگی ساختن جامعه ای نمونه نیز توجه دارد. از جمله مسائل مهم حقوق شهروندی در اسلام توجه به کرامت انسان ها به عنوان اشرف مخلوقات ، ارزش حیات و زندگی افراد،برابری بدون توجه به نژاد،رنگ،پوست و….هدفمند نمودن خلقت انسان ها وبیهوده نبودن زندگی انسان می باشد.
مفهوم شهروندی را که در سده نوزدهم رواج یافت باید مجموعه ای از حقوق و وظایف بدانیم که رابطه میان دولتهای ملی ویکایک شهروندانشان را معین ومشخص می کند.خاستگاه های این مفهوم بی گمان غربی اند،اما اصلش را بسیاری از جوامع دیگر هم اکنون پذیرفته اند.
حقوق مدنی،بنابر مدل معروف شهروندی ،نخست در سده هجدهم پیداشد.حقوقی که در آن روزگار مدنظر بودند عبارت بودند از آزادی بیان،آزادی محاکمات منصفانه ودسترسی برابر به نظام قضایی ، در همان ایام بسیاری از مردم به علت طبقه ، جنس ، نژاد وعوامل دیگر از این حقوق محروم بودند.[۵۶] طی سده نوزدهم،پیشرفت های عمده در زمینه حقوق سیاسی موجب دسترسی بخش بزرگتری از مردم به فرآیندانتخابات شد،واین خود یکی از نتایج مبارزات طبقات مختلف از جمله کارگران بود.درسده بیستم ، مفهوم «حقوق اجتماعی»پیداشد.
این حقوق عبارت بودند از حق دسترسی مردم به مجموعه فزاینده ای از منافع عمومی که دولت در اموری چون بهداشت،آموزش وپرورش، بیمه ومزایای بازنشستگی فراهم می ساخت.باپیدایش دولت رفاه پس از جنگ جهانی دوم ، شهروندان از حقوق تاّمین اجتماعی درایام بیکاری ، بیماری و درماندگی ((برخوردار)) شدند.
بنابر نظر مارشال ، گسترش شهروندی آثار تفرقه افکنانه تضاد طبقاتی در جامعه را مهار کرد ونابرابری های اجتماعی واقتصادی حاصل از سرمایه داری را محدود ساخت. [۵۷]
مبحث اول:مفهوم حقوق شهروندی و واژگان مشابه
ارائه یک تعریف صرف از حقوق شهروندی بدون توجه به سیر تحول تاریخی حقوق بشر امکان پذیر نمی باشدهمگان می دانند که از زمان جنگ جهانی دوم حقوق بین الملل بشری به سرعت در حال گسترش بوده است از این رو،اعلامیه حقوق بشر ملل متحد در «سال ۱۹۴۸م»بدون مخالف وبوسیله مجمع عمومی سازمان ملل پذیرفته شده که اساس قانون بشر است. از آن پس دیگر کنوانسیون ها در مورد موضوعاتی نظیر غیر قانونی نمودن شکنجه، تبعین علیه زنان و کودکان وافزایش حقوق مهاجرت ، حمایت بین الملی گسترده ای کسب کرده اند.
«درسال۱۹۹۳م»۱۷۱دولت در کنفرانس جهانی حقوق بشر وین از بیانیه ایی به این مضمون حمایت کردند که حقوق اقتصادی اجتماعی وفرهنگی جهان شمول جدایی ناپذیر بوده و دارای وابستگی متقابل وهمبسته هستند.حقوق شهروندی حقوقی است برای اتباع کشور در رابطه با مساعدت عمومی مانند حقوق اساسی ، حق استخدام ، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن ، حق گواهی دادن در مراجع رسمی ، حق داور ومصدق شدن ، بنابراین واژه مذکور اعم از حقوق سیاسی است.به طور مثال مسلمان بودن شرط برخورداری از حقوق شهروندی نیست در واقع حق شهروندی به اعتبار تابعیت برقرار می شود.البته مسلمان بودن موجب پاره ای از امتیازات است که شهروند غیر مسلمان از این امتیازات برخوردار نیست.
لفظ شهروند اعم از حقوق شهروندی است وبه مجموعه ای از حقوق ، وظایف و تعهدات هر فرد اطلاق می شود.زیرایکی از دلایل تعریف شهروند وضع حقوق شهروندی وحفظ آزادی های هر فرد ساکن در جامعه در صورتی که به آزادی دیگران لطمه ای وارد نسازد واین مستلزم وظایف وتعهدات در کنار حقوقی اعم از حقوق شهروندی است . [۵۸]
در واقع مجموعه حقوق وآزادی هایی را که در یک جامعه افراد از آن بهره مند هستند اصطلاحا حقوق یا آزادی های فردی ویا حقوق اساسی فرد یا حقوق عمومی شهروندان ویاحقوق بشر وشهروند ویا آزادی های عمومی ویاحقوق شهروندی می نامند. [۵۹]
حقوق شهروندی در جایی مطرح می گردد که حقوق بشر قرار است در درون یک جامعه مدنی با در نظر گرفتن اولویت های زندگی اجتماعی از جمله اخلاق عمومی ، مصالح عمومی، بهداشت عمومی ، منافع عمومی ذیل یک حکومت خاص ودر سر زمینی خاص در مورد مردمی خاص شکل قانونی واجرایی به خود می گیرد.
واژگان مشابه به این کلام را می توان در فارسی و زبان عربی اینطور بیان کرد:امت ملت-مردم ناس-آدمیزاده-بشر-اهالی-سکنه این کلمات به مردمی که پیرو کیش وآیین و دین وشریعت یکسان باشند ویادر خاک معینی زندگی کنند وتابع قدرت وحکومتی واحد باشند اطلاق می شود.
گفتار اول : مفاهیم حقوق شهروندی و شهروند – تابعیت – ملیت
شهروند ترجمه فارسیCitizen است و ریشه آن واژه لاتین است و به معنای شهر است که تنها مجتمعی از ساکنین نیست ، بلکه واحدی سیاسی و مستقل به شمار می آید .
سابقه این واژه در کشور ما چندان زیاد نیست به نحوی که در فرهنگ های عمومی مثل فرهنگ معین یا فرهنگ عمید کلمه شهروند تعریف نشده است . در فرهنگ لغت دهخدا شهروند اینگونه تعریف شده است : ( اهل یک شهر یا کشور و نیز آمده که (وند) موجود در این واژه در گذشته نیز بوده و در واقع این واژه (شهربند) بوده است ، به معنای کسی که به شهری بند است . در اثر گذشت زمان ، این (بند) تبدیل به (وند) شده است . (ی) موجود در شهروندی یعنی هر چیز مربوط به شهروند .)
در فرهنگ معاصر گفته شده که (شهروند کسی است که اهل یک شهر یا کشور به شمار آید و از حقوق متعلق به آن برخوردار شود.) [۶۰]
در یکی از فرهنگ های علوم سیاسی ، شهروند چنین تعریف شده است : [۶۱]
(کسی که از حقوق مدنی یا امتیازات مندرج در قانون اساسی یک کشور برخوردار است . واژه ستی زن که ریشه رومی دارد در فارسی ، شهروند ، تبعه ، همشهری ، هم وطن ، شارمند ، شهرتاش و انسان عضو اجتماع ترجمه شده است . در زبان فرانسه کلمه شهروند از شهر می آید )
بتدریج ، کشور جای دولت _ شهر را گرفت و مفهوم شهروند به مفهوم دولت _ کشور وابسته شد .[۶۲]
مفهوم شهروندی همراه مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است ، اساسا کسی شهروند تلقی می شود که تنها فرمانگذار دولت نباشد بلکه از حقوق فطری و طبیعی نیز برخوردار بوده و دولت این حقوق رارعایت و از آنها حمایت کند . نظریه هایی که منشا دولت را حقوق طبیعی افراد می دانند ، علت وجودی دولت را حمایت از حقوق طبیعی شهروندانش دانسته اند . چنانکه روسو در نظریه قرارداد اجتماعی شهروندی را کسی میداند که در تشکیل خواست همگانی شرکت دارد ، یعنی فرد آزاد و مختار و دارای حق است و شهروند را در برابر رعیت قرار می دهد که دارای هیچ گونه حقی نیست و تنها در لطف خداوند خود زندگی می کند . در دنباله همین اندیشه بود که در ایدئولوژی انقلاب فرانسه واژه شهروند مفهوم آزادی های فردی را در خود داشت ، بنا بر این در نظام حقوقی و سیاسی که حقوق و تکالیف شهروندی در آن به رسمیت شناخته شده ، حقوق و تکالیف با هم رابطه دو سویه دارند و هریک لازمه دیگری است . [۶۳]
تابعیت
برای شناسایی اشخاص در حقوق داخلی و بین المللی نوعا از دو اصطلاح تابعیت و شهروندی استفاده می شود . اصولا تابعیت بر روابط بین شخص و دولت خاصی استوار است . در حالی که شهروندی بر اساس وجود علقه و شرایط خاص بین شخص و سرزمین یا اقامتگاه ایجاد می گردد .
برای تشخیص اشخاص خودی از بیگانه ، حقوق برخی از کشورها از مفهوم تابعیت و برخی دیگر از عامل اقامتگاه استفاده می کنند . قانون حاکم بر احوال شخصیه در حقوق کشورهایی که از نوع نخست هستند ، قانون دولت متبوع (تبعه) و در حقوق کشورهای نوع دوم ، قانون (اقامتگاه) است . گرچه از نظر تاریخی تا چند قرن اخیر این دو مفهوم تفکیک نشده بود لیکن اقامتگاه ظاهرا مقدم بر تابعیت بوده ، اما امروزه کشورهای استفاده کننده از عامل تابعیت به نظر بیشتر هستند . [۶۴]
ملیت

نظر دهید »
دانلود فایل ها با موضوع : اولویت‎بندی تاثیر ابزارهای تبلیغات … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
ارسال شده در 16 تیر 1401 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

انعطاف پذیری
اختیار ایجاد تصویر به ذهن مشتری سپرده می‎شود.
محدودیت‎های رادیو به عنوان یک رسانه تبلیغاتی:
خلاقیت پایین
جدا جدا بودن و چند پارگی[۲۳]؛ وجود چند موج مختلف مانند AM و FM
توان پایین ارائه اطلاعات
محدودیت در جلب توجه شنوندگان
بهم ریختگی. (Verhoef & others, 2007)
۲-۲-۴-۳- تبلیغات چاپی
دستگاه چاپ یوهانس گوتنبرگ[۲۴] جامعه را به سوی ارتباط انبوه سوق داد. تبلیغات اکنون می‎توانست به صورت انبوه به جای تبلیغات دست نوشت تهیه شود. به خاطر این که تبلیغات به وسیله دستگاه چاپ می‎شد می‎توانست در دسترس افراد زیادی قرار گیرد و به این صورت کسب و کار‎ها به راحتی توانستند تبلیغ کنند.
به خاطر ساختار پیام‎های چاپی مردم اعتماد بیشتری نسبت به این پیام‎ها نسبت به دیگر انواع انتشار پیام دارند و توجه بیشتری به آن‎ها می‎کنند. رسانه‎های چاپی بیشتر مخاطبان انتخابی دارند. این تفاوت بین رسانه‎های چاپی و دیگر رسانه‎ها بسیار مهم است و در برنامه ریزی تبلیغات و رسانه از این ویژگی استفاده زیادی می‎شود.
عمده رسانه‎های چاپی عبارتند از روزنامه و مجله. پوستر و بروشور نیز دو رسانه دیگر هستند که از اهمیت کمتری برخوردارند. البته رسانه‎های دیگری نیز وجود دارند که به علت اهمیت کم آن‎ها نویسندگان کمتر از آن‎ها یاد کرده‎اند که ما هم از آن‎ها چشم پوشی می‎کنیم. در بخش بعد به بررسی کوتاه از انواع رسانه‎های چاپی می‎پردازیم. (Welles & Burnet, 2002)
۲-۲-۴-۴- روزنامه
روزنامه را می‎توان اولین وسیله مورد استفاده برای تبلیغات بازرگانی به شمار آورد. این وسیله چه در ایران چه در خارج از کشور هنوز قسمت عمده‎ای از بودجه تبلیغاتی را به خود اختصاص داده است. طرح و متن آگهی‎های چاپی در گذشته با شیوه‎های ابتدایی و غیر جالب تهیه می‎شد، نخستین آگهی از این نوع در سال ۱۶۲۵ به وسیله صادر‎کننده عمده درباره قهوه و به دنبال آن درو آگهی مربوط به شکلات و چای به ترتیب در سال‎های ۱۶۵۷ و ۱۶۵۸ در روزنامه چاپ و منتشر گردید.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

وظیفه سنتی روزنامه، خبر رسانی بود اما با توسعه این صنعت کم کم از همان سال‎های اول، تبلیغات وارد این رسانه عمومی شد. روزنامه دارای انواع مختلفی است. روزنامه‎های روزانه در تمام روز‎های هفته چاپ می‎شود و آن را می‎توان در شهر‎های بزرگ یا کوچک در هر کشوری به دست آورد. بیشتر مناطق بیش از یک روزنامه روزانه دارند. دومین نوع روزنامه، هفته نامه‎ها هستند. هفته نامه‎ها در اصل مربوط به شهر‎های کوچکی هستند که خبر‎ها و تبلیغات چاپ‎شده در آن‎ها به اندازه‎ای نیست که بتوان هر روز چند صفحه را پر کند. البته هفته نامه گاهی نیز به خاطر کمبود بودجه یا این که به خاطر فعالیت در صنعتی خاص، به صورت هفتگی چاپ می‎شود. روزنامه‎های ملی، سومین نوع از روزنامه‎ها هستند مانند USA Today که در آمریکا چاپ می‎شود. (facts about newspapers, 2002)
مزایا و محدودیت‎های روزنامه:
روزنامه به خاطر داشتن برخی از ویژگی‎ها به صورت یک رسانه همگانی در بازار‎های تبلیغات محلی و بین‎المللی در آمده است. این ویژگی‎ها عبارتند مشکل یادآوری دوباره تبلیغات در ذهن (به علت کیفیت پایین چاپ، کیفیت پایین کاغذ و گاهی سیاه سفید بودن تبلیغات، کمتر در ذهن افراد باقی می‎ماند)، عمر کوتاه آگهی، و عدم توانایی تفکیک بازار (با این که این رسانه می‎تواند تفکیک جغرافیایی را انجام دهد اما در تفکیک جمعیتی یا ویژگی دوره زندگی ناتوان است). (Belch & Belch, 2002)
۲-۲-۴-۵- مجله
دومین نوع رسانه‎های چاپی، مجله است، شباهت‎های زیادی بین روزنامه و مجله وجود دارد و حتی محل فروش و پخش آن‎ها نیز یکسان است اما در این بین تفاوت‎هایی نیز دیده می‎شود مثلا این که زمان انتشار آن‎ها با فاصله بوده و حداقل زمان چاپ بعدی یک هفته است. خصوصیت دیگر بعضی از مجلات (که البته در کشور ما وجود ندارد) این است که امکان دارد یک مجله خاص چندین چاپ داشته باشد (مثلا مجله Life آمریکا دارای ۲۶ چاپ در سراسر دنیا است).
بیش از ۸۰ درصد از خانواده‎های آمریکایی در مجلات اشتراک دارند یا آن‎ها را می‎خرند. بیش از نیمی از این افراد سالانه شش نوع مجله را خرید می‎کنند (The Magazine Handbook, 1999). مجله‎هایی مانند Elle و Cosmopolitan به وسیله صادرکنندگان اروپایی برای صادرات کالا استفاده می‎شود. استفاده جهانی از این رسانه صرفا به دلیل شیوه‎های استاندارد تبلیغات بر اساس حرکت به سوی دهکده جهانی[۲۵] است (Nelson & Paek, 2007).
مجلات را ممکن است از نظر ترتیب انتشار به هفتگی، دو هفته یکبار، ماهنامه، دو ماه یکبار، سه ماه یکبار یا فصلی و دو بار در سال طبقه‎بندی کرد. باید در نظر داشت که مجلات ماهانه و هفتگی از لحاظ تعداد به ترتیب مقام اول و دوم را داراست. (اربابی، ۱۳۵۰)
نقش مجلات و روزنامه در رسانه تبلیغاتی متفاوت از دیگر رسانه‎های جمعی است به خاطر این که این دو می‎توانند اطلاعات خود را در جایی که خواننده است ارائه کنند. روزنامه و مجله مانند رادیو و تلویزیون نیاز به تشکیلات زیربنایی جهت ارائه پیام خود ندارند. معمولا از این دو به عنوان رسانه‎های جمعی پر مخاطب یاد می‎شود (اربابی، ۱۳۵۰).
مزایا و محدودیت‎های مجله:
تعدادی از ویژگی‎های مجله باعث جالب شدن آن برای تبدیل به یک رسانه تبلیغاتی شده‎است. مهمترین ویژگی‎ها عبارتند از قابلیت تفکیک آن، کیفیت بالا، انعطاف پذیری، پرستیژ، تعداد بالای خوانندگان و خدمات بالایی ارائه‎شده بالای آنان به تبلیغ‎کننده. (Belch & Belch, 2002)
هر چند مجله دارای ویژگی‎های مثبت زیادی است اما دارای محدودیت‎هایی هم است که باید آن‎ها را مورد توجه قرار داد. این معایب عبارتند از رقابت بالای تبلیغات در مجله، و هزینه‎های بالای تبلیغات که به علت فاصله زمانی بین دو چاپ اتفاق می‎افتد، وقتی اطلاعات دیگری لازم است تا اطلاعات موجود در تبلیغ حاضر را کامل کند نمی‎توان از مجله استفاده کرد. (Belch & Belch, 2002)
۲-۲-۴-۶- بروشور
باید هدف اصلی و دقیق بروشور و چگونگی استفاده از آن تعریف و مشخص شود. تعیین هدف به تعیین اندازه، طرح و چارچوب بروشور کمک می‎کند.
بروشور نباید مطالب یا تصاویر بسیار زیادی داشته باشد. در بروشور باید اطلاعاتی نظیر نقشه‎ها، آدرس‎ها، دفتر‎ها و مراکز ذخیره جا، شماره‎های تلفن و فاکس نیز گنجانده شده باشد. بروشور‎ها باید جامع، حاوی مطالب وزین و در عین حال شیوا باشد و سیمای کلی مقصد را منعکس کند.
تعداد و انواع بروشور‎ها به مقصد بستگی دارد؛ به عنوان مثال، ممکن است بروشور کلی، ورزشی و یا در مورد جاذبه‎های فرهنگی باشد. بروشور‎های جدا ممکن است برای بخش‎های خاصی نظیر شنا و غواصی یا پیاده روی تهیه شده باشد. بروشور ویژه را ممکن است یک تورگردان با یک خط هوایی به طور مشترک به منظور حمایت از یک برنامه‎ای ویژه تولید کنند. (اکبری، ۱۳۸۱)
۲-۲-۴-۷- پوستر
پوستر‎ها ابزاری محبوب و موثر در عملیات تبلیغ و پیشبرد به شمار می‎روند. اگر پوستر‎ها مناسب باشند، نمایش داده خواهند شد. این پوستر‎ها باید سیمای عمومی مقصد را جذاب و جالب به تصویر درآورند. همچنین می‎توان به منظور جبران هزینه‎ها، پوستر‎ها را به عموم مردم فروخت. (اکبری، ۱۳۸۱)
۲-۲-۴-۸- تبلیغات محیطی[۲۶]
تبلیغات محیطی شامل تبلیغات بیرون از خانه، تبلیغات ترانزیت، نوشته‎های در فضا یا آسمان () و بسیاری از رسانه‎ها است. در سال ۲۰۰۱، کل هزینه‎های تبلیغات محیطی برابر با ۳/۵ میلیارد دلار بوده است و توزیع آن بدین ترتیب بوده است که بیلبورد‎ها ۶۰%، ترانزیت ۱۷%، خیابان ۱۷% و سایر تبلیغات بیرون از خانه ۶% از کل تبلیغات محیطی را به خود اختصاص داده بودند.
۲-۲-۴-۸-۱- تبلیغات فضای باز[۲۷]
تبلیغات فضای باز از دوران غارنشینی مورد استفاده قرار می‎گرفته است. در ۵۰۰۰ سال پیش مصریان و یونانیان از این نوع تبلیغات استفاده می‎کرده‎اند. این نوع تبلیغات یکی از پر استفاده ترین نوع تبلیغات است و افرادی که در شهر‎ها یا در خارج از شهر‎ها زندگی می‎کنند به طور مکرر با این نوع تبلیغات مواجه می‎شوند. تبلیغات فضای باز دارای مزایا و معایبی هستند که در ادامه می‎آوریم.
مزایای تبلیغات فضای باز:
پوشش بالای بازار‎های هدف
به طور مکرر در دید مشتریان قرار می‎گیرد
انعطاف پذیری جغرافیایی
خلاقیت
توانایی ایجاد آگاهی
بازده بالا
تاثیرگذاری بالا
تکنولوژی جدید این امکان را به ما می‎دهد که هر چند دقیقه یکبار آگهی را در دید مشتریان قرار دهیم (بیلبورد‎ها و تابلو‎های متحرک).
محدودیت‎های تبلیغات فضای باز:
توانایی محدود در پیام رسانی

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 374
  • 375
  • 376
  • ...
  • 377
  • ...
  • 378
  • 379
  • 380
  • ...
  • 381
  • ...
  • 382
  • 383
  • 384
  • ...
  • 405
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

آموزش مهارت های کاربردی

 جذب عشق پایدار
 احیای رابطه عاشقانه
 تربیت توله سگ (1 ماهه تا 1 ساله)
 کسب درآمد از کسب‌وکارهای کوچک اینترنتی
 کلیکر سگ و کاربردهای آموزشی
 نشانه‌های عشق واقعی مردان
 داروهای ضد استفراغ گربه
 درآمد از برنامه‌نویسی
 علل و پیامدهای خیانت مردان متأهل
 درمان سرفه دانی در سگ‌ها
 تحلیل کلمات کلیدی رقبا
 افزایش فروش فروشگاه اینترنتی
 گذر از مشکلات رابطه
 درآمدزایی از محصولات بومی
 تجربیات زنان پس از خیانت
 وفاداری به خود در رابطه
 مدیریت مشتریان فروشگاه
 پیشگیری از FIP در گربه‌ها
 همکاری در فروش حرفه‌ای
 اعتماد به نفس در رابطه
 تفاوت غذای رفلکس گربه
 علل لرزش سگ‌ها
 تشخیص سن عروس هلندی
 درآمد از کپشن‌نویسی هوش مصنوعی
 انتخاب خاک گربه مناسب
 آموزش پارس کردن سگ
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • پژوهش های پیشین با موضوع ارائه مدلی با استفاده از منطق ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • مقطع کارشناسی ارشد : بررسی پایان نامه های انجام شده درباره : ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • منابع کارشناسی ارشد درباره : … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود پژوهش های پیشین درباره بررسی آزمایشگاهی رفتار خزشی خاک‌ها ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۲-۱-۱-۴- کارت امتیازی متوازن نسل چهارم – 9
  • مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | قسمت 4 – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • فایل های مقالات و پروژه ها – ۲-۲-۲-۱۵ آموزش مهارتهای اجتماعی – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • منابع پایان نامه ها | پیشینه خارجی پژوهش – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • منابع پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود مطالب درباره مرور زمان در دعاوی تجاری- فایل ۱۵ - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره احتضار و حقیقت … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • بررسی مقایسه ای انتظارات وادراکات دانشجویان نسبت به … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • فایل های مقالات و پروژه ها | ۲-۲-۲ انواع سبک های تفکر – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۱-۳-اهمیت و ضرورت پژوهش – 8
  • منابع پایان نامه در مورد انعکاس اندیشه های ایران باستان بر ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | قسمت 31 – 2
  • منابع علمی پایان نامه : مطالب درباره تاثیر اقلیم بر صنعت گردشگری شهر یزد- فایل … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه بررسی امکان … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • پژوهش های پیشین در مورد تحلیل تطبیقی نقش تفرجگاههای ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • نگارش پایان نامه درباره بررسی تأثیر آموزش شبیه ساز ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین
  • دانلود منابع پایان نامه ها – ۳-۵جمع آوری وطبقه بندی داده ها – 5

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان