بند اول: مالیت داشتن پول کنون
باید گفت پولهای امروزی اعم از پول تحریری یا اسکناس جزء اموال میباشند زیرا پول ماهیتی جز ارزش مبادلهای عام ندارد و حاکی از مال نیست بلکه خودش عین مالیت است و مقیاس و معیار مالیت دیگر اشیاء نیز هست زیرا مالیت عبارت از ارزش مبادلهای اشیاء که با پول معین اندازه گیری میشود. شهید مطهری قابلیت پول را برای این که به وسیله آن اموال مصرفی یا غیرمصرفی دیگر به دست آید عامل مالیت داشتن پول میداند و میگوید این قابلیت باعث شده است تنها پول ارزش داشته باشد. البته روشن است که ارزش واقعی و اولیه را کالاهای مصرفی دارند که به وسیله پول آن ها را تهیه میکنیم اما وجود همین قابلیت و استعداد در تبدیل شدن به کالاهای مصرفی و مورد نیاز بشر باعث ارزشمند شدن آن نزد عرف و در نتیجه مالیت داشتن آن شده است.[۹۸]
نظریه عدم مالیت پولهای اعتباری کنونی برخی گفتهاند پول یک سند اعتباری یا رسیدی است مبنی بر بدهی دولت به دارنده آن و برخی آن را حواله عمومی میدانند اما این معانی نمیتواند صحیح باشد به ویژه که روشن گردیده پول عین مالیت و مال بودن است و کسانی که پول را مال نمیدانند مشخص نیست از چه جهت به پول می نگرند.
از دیدگاه کلان اگر به کلیت پول رایج نظر نمائیم شاید بتوان گفت پول سند و رسیدی است برای اثبات به همکاری دولت زیرا انتشار دهندهی آن دولت میباشد و روشن است که باید ارزش و اعتبار آن را تضمین نماید اما نگاه افراد که عرف جامعه را تشکیل میدهند نگاه کلی نیست عرف از منظر خرد هر اسکناس و پول را مال میداند و رسید بودن آن از این منظر اشتباه است به علاوه کسانی که پول را چیزی جز یک سند و رسید نمیدانند تنها درباره پول کاغذی سخن گفتهاند و از پول تحریری که بیشترین حجم گردش را در مبادلات دارد غافل می ماند و دلیل آن هم ظاهراًً این است که تصور اصل و مالیت پول تحریری برای آن ها مشکل است.
بند دوم: مثلی یا قیمی بودن پول کنونی
اکثر فقها که درباره پول بحث کردهاند در مال بودن آن تردید نداشتهاند همچنین تردیدی نیست که پولهای کنونی مالیتی اعتباری و ارزش اسمی و قراردادی دارند اما یک نوع دستهبندی در مورد اموال وجود دارد که شامل پول نیز میشود و آن اینکه هر مالی معمولاً یا مثلی است یا قیمی.
۱)تعریف مثلی یا قیمی: اصطلاح مثلی یا قیمی در اصطلاح انتزاعی و عرفی هستند یعنی اینکه میتوان از نوع برخورد و رفتار و عرف عقلا با اشیای خارجی در مبادلات و معاملاتشان کشف نمودند که چه اشیایی را وبا چه ضابطهای مثلی میدانند و چه اشیایی را قیمی. بنابرین به تناسب بیشتر عرف جوامع در گستره زمان و مکان مصادیق مثلی و قیمی ممکن است تغییر کند.
در تعریف مال مثلی میتوان این گونه بیان نمود: مال مثلی مالی است که افراد آن در نظر عرف عقلا مثل هم باشند به طوری که آن ها حاضر باشند افراد آن را به جای هم قبول کنند و این امر نیز در صورتی محقق میشود که خصوصیات هر یک از آن افراد باعث تفاوت در مطلوبیت و رغبت نسبت به آن و در نتیجه تفاوت در مالیت و ارزش آن ها نگردد به عبارت دیگر مال مثلی مالی است که افراد آن از حیث ویژگیهای مؤثر در مطلوبیت و مالیت مساوی میباشند[۹۹] و مال قیمی مالی است که این خصوصیات را نداشته باشد.
۲) تحقیق در مسأله: با توجه به تعریفی که از مثلی و قیمی شد میتوان نتیجه گرفت که پولهای کنونی جزء اموال مثلی میباشند. نظر مشهور فقها نیز در مورد پولهای اعتباری کنونی که مالیت و قدرت خرید آن در طول زمان ثابت میماند این است که این پولها جزء اموال مثلی هستند ولی در مورد پولهایی که ارزش و قدرت خرید آن در طول زمان بر اثر تورم و یا دیگر عوامل اقتصادی دچار کاهش شدید میگردد اختلاف نظر وجود دارد اما به طور کلی مشهور فقها پول را مثلی میدانند و البته عدهای نیز پول را قیمی میدانند.
با وجود این توضیحات یک نگاه تاریخی به پول این مسأله را روشنتر میکند در دوران مبادلات به دلیل ناهمگونی شدید کالاها از لحاظ ارزش اقتصادی مبادله کنندگان تصمیم گرفتند تا برخی کالاها مانند ماهی خشک شده را به عنوان معیار سنجش ارزش اقتصادی دیگر کالاها قرار دهند تا مبادلات با سهولت بیشتری انجام شود و به این ترتیب مالیت سایر کالاها با این کالاها معیار که پول کالاها نامیده میشوند تعیین شود و مبادلات بر اساس آن انجام می شد.
اما این اقدام در صورتی میتوانست مشکل مبادلات پایاپای را حل نماید که واحدهای مختلف پول عرفا مثل هم باشند در غیر این صورت اگر یک کالای قیمی به عنوان پول کالایی تعیین میشد امکان ارزش گذاری بر روی سایر کالاها به واسطه آن وجود نداشت و در نتیجه معیار سنجش ارزش کالاها از بین میرفت. زیرا کالاهای قیمی به دلیل تفاوت اوصاف مؤثر در نیت هر فرد آن با فرد دیگر خود نیازمند این است که به واسطه یک کالای مثلی بود در دوره پول فلزی نیز اگر تمام سکههای رایج مثل هم نبود برای خرید یک کالا معلوم نبود از کدام سکهها و به چه میزان باید می پرداخت.
همچنین در زمان پول کاغذی که اسکناس باارزش اعتباری اش متولد شد این پول غیر از این که مالیت و قدرت خرید آن صرفاً اعتباری و قراردادی است از جهات دیگر مانند پولهای رایج در گذشته است بویژه که ارزش این پول اسمی میباشد و بر روی آن درج شده است بنابرین باید گفت پول در تمام زمانها از صفت مثلی بودن برخوردار بوده است.[۱۰۰] به طور مثال امام خمینی درهم و دینار را که مصداقی از پول است صریحاً مثلی میداند.[۱۰۱] علاوه بر این بر همگان واضح است که قدرت خرید معادل هزار تومان تفاوتی نمیکند که به صورت سکه، اسکناس یا به صورت الکترونیکی در کارت اعتباری ذخیره شده باشد و یا به صورت اسکناس های پانصد تومانی یا غیر آن باشد و تبدیل پول درشت به پول دیگر یا اصطلاحاً خرد کردن پول در عرف جامعه خود بهترین دلیل بر این است که عرف پول را در شمار اموال مثلی میداند حال باید دید آنچه باعث شده پول از مثلیات باشد چیست؟
با توجه به اینکه درباره منشأ و چگونگی مثلی بودن پول در میان فقها و اقتصاد دانان اختلاف آرای وجود دارد ضروری است تا این امر مورد بررسی قرار گیرد تا واقعیت آن آشکار گردد. برخی فقها مثلی بودن پول و اسکناس را ناشی از ارزش اسمی آن میدانند که به صورت ارقامی بر آن نوشته شده است و تنها عامل مثلی بودن پول را مبلغی که بر روی آن درج شده میدانند و لذا حتی با کاهش ارزش و قدرت خرید آن بدهکار فقط ضامن همان مبلغ اسمی که بر ذمه او قرار گرفته بوده و از نظر این عده کاهش ارزش پول نیز ضمان ندارد. امام خمینی (ره) در این باره میگوید: «المال المقترض ان کان مثلیاً کالدراهم و الدنانیر…کان وفا باعطاء لایماثله فی الصفات من جنبه سواء علی سعده الذی کان له وقت الاتعراض او ترقی او تنزل».[۱۰۲]