در دیدگاه حقوقی منظور از مجنی علیه کسی است که از جرم و یا عمل خسارت بارغیر مجرمانه (شبه جرم) متضرر شده است. به هر حال مراد از قربانی در بحث مجنی علیه شناسی، قربانی مستقیم جرم است.[۱۱]
بند دوم: اقسام بزه دیدگی
بزه دیده اعم از بزه دیدگان مستقیم و نامستقیم به سخن دیگر. فزون برخود شخصی که به طور مستقیم از رخداد جرم آسیب و زیان دیده است. خانواده ی بی واسطه یا درجه یک و حتی خویشاوندان، کسان و بستگان و نیز اشخاصی که در جریان کمک به بزه دیدگان مصیبت دیده یا در جوریان پیش گیری از بزه دیدگی، دچار آسیب و زیان شده اند. علاوه بر بزه دیده ی نخستین یا مستقیم از بزه دیدگان دومین و سومین نیز سخن می رود. در این میان در جرم هایی مانند رابطه جنسی نامشروع که ۲ یا چند نفر در رفتار مجرمانه درگیرند از آنجا که طرف ها در واقع کنش گران آن جرم به شمار میروند. بزه دیده اصلی ممکن است خانواده ی یکی از طرف ها باشد. در تعریف اقسام بزه دیده دسته بندی بزه دیدگان به سطوح نخستین، دومین، سومین و سرانجام بر پایه معیار نوعی انجام می شود. یعنی ملاک بزه دیده ی اصلی بردن یا بزه دیده دومین بودن آسیب و زیانی است که به طور مستقیم یا نامستقیم به شخص زیان دیده وارد می شود و نه فقط شخصیت مرتبط به آن رخداد مجرمانه.
مجرم باید مبادرت به فعل یا ترک فعل کند گاه مملوس و محسوس و عینی بوده و در قانون عنوان مجرمانه داشته باشد به عبارت دیگر رفتار مجرمانه کافی نیست که تنها توسط قانون تعیین شده باشد. بلکه وجود یک تظاهر خارجی عمل توسط فاعلی که جرم به وسیله ان آشکار می شود برای تحقق فعل مجرمانه لازم است[۱۲].
الف) تعریف بزهکاری در اصطلاح جرم شناسی
مسیحیت مجرم را گناهکاری میداند که باید در جستجو توبه او بود. لومبروز و بزهکار را از نظر ماهیت از سایر انسان ها میداند.[۱۳]
کینبرگ در این خصوص می نویسد: بشریت باید گروه خوبان که هرگز تمایل، بزهکاری ندارند و بدان که برعکس دارای چنین میلی هستند و اعمال ضد اجتماعی را مرتکب خواهند شد که به وسیله قانون جزا مجرمانه تلقی میگردد. البته این اشتباه بزرگی است که فکر میکنیم افرادی گهگاه یا غالبا مرتکب اعمال ضد اجتماعی یا مجرمانه میشوند لزوماً با افرادی که مرتکب چنین اعمالی نمی شوند فرق دارند. از نظر جرم شناسان مرتکب نشدن جرایم بزهکاری گفته می شود. بزهکار یک مفهوم کاملا جرم شناختی است که در حقوق کیفری جایی ندارد. بزهکار اصطلاحی است که ۲ تعریف مختلف دارد یکی به معنای جمع جرایم است که یک معنای کلی است و در معنای جامعه شناسی جنایی، بزهکاری مجموعه جرایمی است که در زمان و مکان معین ارتکاب یافته است و در آمار جنایی به کار می رود و معنای دیگر آن مجرمیت است که معمولا در آرای دادگاه ها به کار می رود.
گفتار دوم: بزهکاری زنان
از گذشته های دور تا چند دهه گذشته جرایم افعالی مردانه به می آمدند. و در آن دوره زنان مجرم در جوامع بسیار نزدیک بسیار اندک بوده اند. ولی امروزه جرایم زنان در حوزه تأمل است و از آنجا که زنان مادران آینده هستن و مجرم بودن آنان تاثیر بسزایی در تربیت صحیح نسل آینده ساز جامعه دارد و چون زنان همیشه در کانون مهر و محبت و استحکام خانواده بوده اند بزهکاری آنان ضربه سنگینی به جامعه می زند و موجب نگرانی فرهنگی و تربیتی نسل آینده می شود. متاسفانه در زمان حاضر شمار چشمگیری از زندانیان زنانی هستند که به علت ارتکاب جرایم گوناگون از کانون خانواده به دور اند. باید اذعان داشت که رابطه بین مادر و کودک معمولا در طی مراحل نخستین زندگی کودک، اهمیتی بسیار دارد. تحقیقات نشان میدهد که اثر این رابطه به هر طریقی آسیب ببیند. ممکن است نتایج وخیمی به بار آورد. وقتی زن یعنی ریشه و اساس و بنیان خانواده به بزهکاری متمایل شود از سایر اعضا خانواده به ویژه فرزندان نمی توان انتظار داشت که در راه درست و صحیح قدم بگذارند. زیرا از تربیتی صحیح و درست محروم مانده اند در صورتی که اگر مرد یک خانواده به بزهکاری روی آورد، دور از ذهن نیست که مادری فداکار و متعهد به حفظ و بقای کانون خانواده همت گمارد و فرزندان را از قدم گذاشتن در راه های ناثواب بازدارد. زیرا تربیت فرزندان اساس از دامان مادران شکل میگیرد.
بنابرین پرداختن به علل روی آوردن زنان به بزهکاری و شناخت این عوامل از موضوعاتی است که نیاز مهم جوامع در هر عصر به شمار می رود.
بند اول: عوامل مؤثر بر بزهکاری زنان
از زمانهای قدیم علما و محققین به دنبال یافتن علل وقوع جرم بوده اند. به طوری که افلاطون در تشریح علل وقوع جرم، هم عوامل اجتماعی و هم عوامل اقتصادی را دخیل می دامد. ارسطو هم وضع جسمانی و روانی افراد در تحقق این پدیده بی تاثیر نمی داند.
از جمله عوامل مؤثر در بزهکاری الف: عوامل درونی از مجموعه ای از عوامل داخلی مانند اختلالات روانی، عوامل ژنتیکی، ارثی، ضعف قوه عاقله و …
عوامل بیرونی شامل عوامل مربوط به محیط اجتماعی و محل زندگی خرد می شود. تعلیم و تربیت، روابط اخلاقی و خانواده در این این تحقیق به علل مؤثر در بزهکاری زنان می پردازیم. در مورد علل مؤثر بزهکاری زنان میتوانیم عواملی چون اعتیاد، ضعف اعتقادهای مذهبی، تجربیات تلخ دوران کودکی (طلاق والدین، زندگی بدون یکی یا بدون هردو آنان، کتک خوردن در کودکی، بی توجهی والدین، مشاهده کتک خوردن مادر یا خواهر به دست پدر یا برادر، احساس تبعیض فرزندان، تجاوز جنسی، اخراج از مدرسه و شکست در زندگی (احساس ناخشنودی در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد همسر، نداشتن احساس خوشبختی، اهمیت ندادن به همسر، رابطه قوی با بزهکاری زنان دارد. در بررسی علل بزهکاری زنان، شکست های عاطفی نقش زیادی دارند. اصولا زنانی که به گونه ای در کودکی یا در جوانی بزه دیده بوده اند وقتی حمایتی را از طرف خانواده و از طرف جامعه نبینند. برای جبران حس انتقام خود دست به بزهکاری میزنند. مهمترین آن ها زنانی مطلقه ای که درآمد کمی دارند و درعین حال مجبورند از فرزندان خود حمایت کنند و مشکلات شدید مالی مواجه میشوند که این موضوع خود پیامدهای ناگواری راه به همراه دارد.[۱۴] هرچه جوامع به سمت پیشرفته شدن میروند بر علل بزهکاری زنان افزوده می شود و این مسئله نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد بزهکاری این قشر از جامعه است.
بند دوم: پیشگیری از بزهکاری زنان
هر رفتاری که از سوی انسان سر می زند از یک سری عوامل فردی یا محیطی سرچشمه میگیرد. بدین شکل که فرد در اثر تاثیر پذیری از این عوامل از خود واکنش نشان میدهد.[۱۵]
بزهکاری به عنوان پدیده ای فردی – محیطی از جمله رفتارهای انسان است که تحت تاثیر عوامل فردی و محیطی پدید میآید. به دلیل نقش مهم زن در خانواده و اجتماع باید به چگونگی پیشگیری از بزهکاری زنان توجه شایانی کنیم.