برای ارزشیابی مدرس اهداف زیادی را برشمرده اند که از مهمترین آن ها کمک در جهت اصلاح و بهبود روش و فعالیت های آموزشی خود ، کمک به مدیران و مسئولان در جهت تصمیم گیری های مناسب درباره استخدام، ترفیع، ارتقاء و مانند این ها است. در واقع ارزشیابی مدرس فرایندی است که از آن حداقل برای دو منظور ارتقاء و بهبود کیفیت تدریس و آموزش و تصمیم گیری های شغلی مانند انتخاب، گزینش، تداوم اشتغال و ارتقاء استفاده میگردد. بنابرین تردیدی نیست که این ارزشیابی اقدامی ضروری و سازنده است. متخصان ارزشیابی مدرس، برای مقاصد مختلف ارزشیابی روش های گوناگونی را ابداع کردهاند که عمده ترین آن ها مصاحبه برای گزینش، مشاهده از کلاس درس، نظرسنجی از دانشجویان، یادگیری دانشجویان، خود ارزیابی، ارزشیابی به وسیله همکاران و ارزشیابی توسط مسئولین دانشگاه میباشد. البته هر یک از این روش ها دارای معایب و مزایایی بوده و نظرات موافق و مخالف در مورد هرکدام وجود دارد. ارزشیابی مدرس یکی از انواع ارزشیابی های آموزشی و به عبارتی از پیچیده ترین انواع آن بوده و علت این پیچیدگی کم اعتباری و بی دقتی وسایل و روش های اندازه گیری و سنجش مورد استفاده در این نوع ارزیابی است، زیرا هیچ یک از منابع اطلاعاتی و روش های ذکر شده، اطلاعات دقیق و بی غرضانه ای را که برای یک ارزشیابی سالم ضروری هستند به دست نمی دهد و در عین حال نتایج حاصل از این نوع ارزشیابی دارای اهمیت است ( معزی و همکاران، ۱۳۸۸).
اگر این باور صحیح باشد که وظیفه تدریس در آموزش عالی از جمله وظایف خطیر و با اهمیت است، توجه به این وظیفه و چگونگی اجرای آن، عوامل مؤثر بر آن و نیز حیطه هایی که این وظیفه در آن ها صورت میگیرد، از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. بعلاوه، با توجه به اهمیت حیاتی تعلیم و تربیت دانشجویان در نظام آموزشی، توجه به امر آموزش و تدریس، روش های اجرایی و نیز عوامل مؤثر در بهبود و افزایش اثربخشی آن بیش از پیش جلوه گر می شود. با توجه به اهمیت تدریس و نقش زیربنایی آن در دستیابی به اهداف آموزشی در حیطه های نظری و عملی، تأکید بر تدریس مؤثر به صورتی که بتواند دستیابی به اهداف را فراهم نماید امری مسلم و بدیهی است (صالحی عمران و قنواتی، ۱۳۸۹).میلر و میلر حیطه های مهارتی که اثربخشی کار یک مدرس را تعیین میکنند را موارد زیر می دانند:
الف) صلاحیت و توانایی فنی (علم و مهارت در درس مورد آموزش)
ب) صلاحیت و توانایی حرفه ای (آگاهی از برنامه ریزی، ارائه و ارزیابی آموزشی)
ج) صلاحیت شخصی (ویژگی های شخصی و رفتاری مؤثر در فرایند تعلیم و تربیت) (نقل از عندلیب و احمدی، ۱۳۸۶).
روزنشاین و فورتس[۴۴] (به نقل از صالحی عمران؛ قنواتی، ۱۳۸۹)، نه ویژگی را برای معلمانی که نتایجشان بهتر از نتایج شاگردان معلمان دیگر است، ذکر کرداند:
۱- بیان روشن
۲- استفاده متنوع از مطالب و روش ها
۳- شور و شوق داشتن
۴- رفتار آموزشی مطابق با وظیفه و کار آموزشی
۵- پرهیز از عیبجویی و انتقادات تند و خشن
۶- سبک تدریس غیرمستقیم
۷- تأکید بر محتوای آموزشی مورد نظر در طرح آزمون معیاری پیشرفت تحصیلی
۸- استفاده از مطالب ساخت دهنده ای که به بررسی وقایع می پردازد که رخ داده یا قرار است رخ دهد
۹- طرح پرسش با توجه به سطوح چندگانه شناختی.
اچسون و گال[۴۵] معتقدند: معلم مؤثر کسی است که هر یک از وظایف تدریس را در سطحی رضایت بخش انجام دهد. این وظایف عبارتند از:
۱- فراهم ساختن آموزش برای دانش و مهارت های تحصیلی
۲- فراهم ساختن جو آموزشی برای ایجاد نگرش مثبت نسبت به محیط آموزشی و نسبت به خود در فراگیران
۳- تطبیق دادن آموزش با تفاوت های فردی، فرهنگی و خانوادگی
۴- فعال کردن فراگیران در جریان تدریس – یادگیری
۵- اخذ تصمیمات و طرح های درست
۶- اجرای تغییر مطلوب در طرح و برنامه درسی (اچسون و گال،۱۳۸۰).
به نظر روبین[۴۶] چهار عامل عمده در یک تدریس خوب مطرح است:
۱- احساس معلم در مورد اهداف۲- ادراک معلم در مورد دانشجو۳- دانش معلم در زمینه موضوع۴- به کارگیری روش ها توسط معلم (سرجیونی و استارات[۴۷] ، ۱۹۹۳).
به عبارت بهتر، در تدریس مؤثر، شاخص های زیر را باید در نظر داشت:
۱ـ نظریه و فعالیت شخصی معلم و محصل را با هم به کار گیرد. ۲ـ قانون های یادگیری را به کار برد. ۳ـ به دانش آموزان کمک کنیم هدفمند بیاموزد. ۴ـ از معلومات یا تجربه های دانش آموزان آغاز کند نه مجهولات. ۵ـ تفاوت های فردی را رعایت کند. ۶ـ قدرت های تفکر و استدلال را بر انگیزد. ۷ـ شاخص ها متناسب با پیشرفت های هر محصل در مهارت ها و توانمندی ها و عادت ها، معلومات و افکار باشد. ۸ـ دانش آموز را به فعالیت ها و تجربه های شخصی متعدد و متنوع وادار کند و موجب آمادگی همه جانبه آنان شود. ۹ـ فعالیت هایی را در بر دارد که مستلزم مقایسه و تشخیص و تحلیل و ترکیب اند. ۱۰ـ فرصت پرسش و پاسخ برای دانش آموزان ایجاد کند (شعاری نژاد،۱۳۸۰).
تایلور و فرانسیس[۴۸] (۲۰۱۰)، صلاحیت حرفه ای تدریس در آموزش عالی برای اعضای هیئت علمی را شامل: داشتن دانش پایه، آگاهی از فرایند تدریس و درک آن، داشتن مهارت در برقراری ارتباط، داشتن مهارت در سنجش و ارزشیابی ، همیاری و همفکری با دیگر همکاران و تدارک شرایطی برای حرفه ای تر شدن میداند و همچنین، کارآموزی را عامل مهمی در ارتقای شایستگی های حرفه ای تدریس در آموزش عالی معرفی می کند.
اثربخشی کلی تدریس یک مدرس دانشگاه، در پرتو تقابل میان معیارهای کلی شامل طراحی تدریس، اجرای آموزش، مدیریت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشیابی ویژگی های شخصیتی مطلوب، سنجیده و تعیین می شود. به عبارت دیگر مدرس اثربخش کسی است که با طرح درس از پیش تعیین شده در کلاس حضور یابد و به ارائه آموزش مؤثر مطابق با آن طرح درس بپردازد و در این راستا داشتن تسلط بر موضوع درس و متخصص بودن در آن زمینه، استفاده از روش های تدریس متنوع، شرکت دادن دانشجویان در جریان تدریس از طریق تعیین فرصت سخنرانی یا کنفرانس برای آنان، داشتن انتظارات بالا و معقول از فراگیران و مواردی این چنین را مد نظر قرار دهد. همچنین وی باید ضمن ایجاد محیطی شاد و جذاب در کلاس درس، در مقابل بروز بی نظمی های احتمالی برخورد مؤثر داشته باشد، روابط انسانی سازنده و متقابل خویش را با دانشجویان در فضای داخل و حتی خارج از کلاس حفظ نماید، با انجام ارزشیابی های صحیح و ارائه بازخورد به موقع، نواقص یادگیری فراگیران و حتی تدریس خود را رفع کند و در عین حال از شخصیت باثبات و صفات شایسته یک مدرس برخوردار باشد (عندلیب و احمدی، ۱۳۸۶).
کاشین (۱۹۹۹) هفت حیطه را برای ارزیابی تدریس شناسایی کرده که اطلاعات آن ها در ارزیابی تدریس مورد نیاز است: ۱- تسلط بر موضوع درسی ۲- برنامه درسی ۳- طرح درس ۴- شرایط سازمانی ایجاد شده توسط مدیریت ۵- ارائه آموزش ۶- ارزیابی یادگیری ۷- در دسترس بودن استادان .