۲-۷ تفاوت بازاریابی با تبلیغات
تبلیغات، انتشار پیامهای ترغیبکننده است به منظور معرفی و ترویج محصولات و خدمات شرکت به مشتریان موجود و بالقوه در ازای پرداخت مبلغی معین. اما بازاریابی؛ برنامه ریزی، اجرا و هدایت هدفمند آمیختهای از فعالیتهای تجاری است، به قصد نزدیکسازی خریداران و فروشندگان به یکدیگر به منظور تبادل منافع یا انتقال محصول (جعفرپیشه، خلیل، ۱۳۹۰).
۲-۸ اهداف تبلیغات
عملیات اطلاعرسانی یا تبلیغات از مهمترین عملیات در طیف فعالیتهای بازاریابی است. اگر کالایی، بهترین صفات و ویژگیها را داشته باشد و قیمت آن نیز مناسب و قابل رؤیت باشد و توسط مطمئنترین و مناسبترین روشهای پخش نیز توزیع شود اما مصرف کننده از وجود آن مطلع نباشد، به طور قطع آن کالا از بازار خارج خواهد شد. تبلیغات، کاربردهای متفاوتی دارد؛ یکی از وظایف تبلیغات، ایجاد تغییرات در ترجیحات مصرف کننده است (خورشیدی، ۱۳۷۶). بنابرین تبلیغات می تواند اطلاعرسان، ترغیبکننده یا یادآورکننده باشد.
تبلیغات اطلاعرسان، عمدتاًً هنگام معرفی یک محصول جدید به کار گرفته می شود. در این مورد، هدف، ایجاد تقاضای اولیه است.
تبلیغات ترغیبی، هنگامی که رقابت افزایش مییابد، اهمیت بیشتری پیدا می کند. در این حالت، هدف شرکت، پدیدآوردن تقاضای گزینشی است.
تبلیغات یادآور، برای کالاهایی که در مرحلۀ بلوغ هستند از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا باعث می شود که مصرف کنندگان همچنان درباره محصول بیاندیشند و آن را در خاطر داشته باشند (رضایی، ۱۳۸۷).
اولین مرحله در توسعۀ یک برنامه تبلیغات، «تدوین هدفهای تبلیغات» است. این هدفها باید بر اساس تصمیمات مربوط به بازار هدف، موقعیتدهی و آمیخته بازاریابی تعیین شوند؛ در واقع بیانگر وظیفه ای باشند که تبلیغات در برنامه عمومی بازاریابی به عهده دارد. پیشنیاز تدوین هدفها، تحلیل موقعیت و پژوهش بازار است (فروزفر، ۱۳۸۸).
۲-۹ کارکرد
بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی میکند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازهگیری می نماید. به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آن ها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند.
۲-۱۰ ابعاد گوناگون بازاریابی
۲-۱۰-۱ بازارگرایی
گرایش به بازار و نیاز مشتریان، اولین ویژگی بازاریابی جدید است. مدیر کامیاب کسی است که سازمان را با شرایط روز همگام کند و این زمانی امکان پذیر است که کارکنان و مدیران گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۲ بازارشناسی
«شناخت»، لازمهی هر حرکت عاقلانه و هر تصمیم اصولی است. شناخت بازار تلاشی نظاممند است برای گردآوری، ضبط و ثبت اطلاعات مربوط به همه اجزای تشکیل دهنده نظام بازار و همه عواملی که بر نظام بازار تأثیر میگذارند (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۳ بازاریابی
بازاریابی یعنی جستجو برای یافتن مناسبترین بازار و بخشهایی که سازمان می تواند در آنجا به صورت مفیدتر و مؤثرتر حضور یابد و پاسخگوی نیاز و خواسته مردم باشد. بازاریابی یعنی بخشبندی یا تقسیم بازارها و تعیین محصولات شرکت برای مناسبترین بازارها (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۴ بازارسازی
بازارسازی یعنی نفوذ در بازار و معرفی و شناساندن سازمان و محصولات و خدمات آن با بهره گرفتن از عوامل قابل کنترل بازاریابی (محصول، قیمت، توزیع وترفیع فروش). بازاریابان با به کارگیری درست و اصولی این عوامل می توانند در شرایط مختلف جایگاهی در بازار برای خود به دست آورند و با سیاستها و برنامه های مناسب سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرند (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۵ بازارگردی
بازارگردی وظیفه ای است که بازاریاب را وادار میسازد تا بیش از دیگران با تحولات و تغییرات بازارها آشنا گردد. این آگاهی از طریق حضور در صحنه رقابت و مبادله و مشاهده بازارها امکان پذیر است. شرکت کردن در نمایشگاه ها، بازدید از بازارهای گوناگون و بودن در محیط بازار، دید مدیران را بازتر میسازد. به عبارتی، مهمترین نقش بازارگردی تقویت و گاهی تغییر “دید” است (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۶ بازارسنجی
بازارسنجی یعنی تحلیل موقعیت بازار با توجه به آنچه بودیم و داشتیم، آنچه هستیم و داریم و آنچه باید داشته باشیم. همه محصولات و خدمات و سازمانها دارای منحنی عمر خاصی هستند که این منحنی شامل مراحل معرفی، رشد، بلوغ، اشباع و افول است و هر مرحله شرایط ویژهای دارد که بازاریاب باید بر اساس این ویژگیها واکنشهای مناسبی نشان دهد. بازارسنجی یا ارزشیابی و سنجش فعالیتهای سازمان، نقاط قوت و ضعف را به خوبی نمایان میسازد (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۷ بازارداری
بازارداری یعنی حفظ مشتریان کنونی و تشویق و ترغیب آنان به خرید بیشتر و تداوم خرید از طریق ایجاد “رضایت” در آنان. آگاهی از رفتار مشتریان، ارتباط برقرار کردن با آنان، داشتن اطلاعات روانشناختی و جامعهشناختی و نیز اطلاع داشتن از حرکات و امکانات رقبا نقش ارزندهای در حفظ مشتری دارد (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۸ بازارگرمی
برای بازارداری لازم است بازارگرمی را از دست ندهیم. بازارگرمی یعنی تبلیغات و تشویقات به موقع جهت آگاه ساختن، متقاعد ساختن و ترغیب مشتریان برای ارتباط بیشتر با سازمان و خرید از آن و مقابله با حرکات رقیب. یکی از مهمترین ابزارهای بازارگرمی استفاده از خلاقیتها، نوآوریها و ابتکارات است (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۰-۹ بازارگردانی
بازارگردانی یعنی مدیریت بازار که شامل برنامه ریزی، اجرا و کنترل امور گوناگون بازار و ابعاد مختلف بازاریابی است. بازارگردانی شامل؛ تنظیم استراتژیها و برنامه ها، سازماندهی و اجرای همه امور مربوط به شناساندن و معرفی محصولات شرکت به بازارها، نظارت بر فعالیتها برای دستیابی به اهداف سازمان و ایجاد رضایت برای مشتریان و جامعه است.
با توجه به ابعاد گوناگون مارکتینگ میتوان گفت واژه مناسب برایMarketing ، “بازارگردانی” است که همان “مدیریت بازار” است و همۀ امور مربوط به برنامه ریزی، اجرا وکنترل فعالیتهای گوناگون را در بر میگیرد (کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری، ۱۳۸۳).
۲-۱۱ خدمات چیست؟
خدمت، کار و عملی است که به وسیلۀ یک طرف به طرف مقابل عرضه می شود. گرچه ممکن است در این روند با یک محصول فیزیکی در ارتباط تنگاتنگ باشد، اما این عمل لزوماًً نامحسوس است و معمولاً به مالکیت هیچ یک از عوامل تولید منجر نمی شود (کاتلر، ۱۳۸۲).