در دهه ۸۰ میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مور انتظار مشتریان ، سازمانها به طور فزایندهای به افزایش انعطاف پذیرش در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان علاقه مند شدند. در دهه۹۰ میلادی، به همراه بهبود در فرایندهای تولید و به کارگیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطاف پذیری در تواناییهای شرکت کافی نیست، بلکه تأمین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاستهای توسعه بازار تولید کننده داشته باشند. با چنین نگرشی، رویکردهای زنجیره تأمین و مدیریت آن پا به عرضه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناوری اطلاعات در سالهای اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تأمین، بسیاری از فعالیتهای اساسی مدیریت زنجیره با روشهای جدید در حال انجام است (مهرمنش،۱۳۹۱).
۲-۲-۲-۲) مراحل شکل گیری مدیریت زنجیره تأمین
- مرحله اول- تمرکز زدایی تدارکات
این مرحله در یک دوره ای از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت. در طول این دوره، حوزه لجستیک به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی شناخته نشده بود. اساساً لجستیک به عنوان یک وظیفه واسطه با مدیریت موجودی و تحویل شناخته میشد و بنگاه ها احساس میکردند که لجستیک نمیتواند باعث سودآوری شود و بنابرین، سرمایه گذاری بالا در آن ارزشمند نیست (نقادی،صناعی مقدم،۲۰۱۲).
- مرحله دوم- مدیریت هزینه
در اواسط دهه ۱۹۶۰ مشخص گردید که وجود ساختار و هدف در لجستیک و مدیریت تمرکز بر ان می تواند مزیت رقابتی را برای شرکت به همراه داشته باشد. مرحله دوم در مدیریت زنجیره تأمین در راستای تأمل و بررسی روی دو نقطه بحرانی و اصلی شکل گرفت کانون اول را میتوان تلاش زیاد شرکتها برای متمرکز کردن فعالیتهای لجستیک در یک سیستم مدیریتی مستقل توصیف کرد. از طریق ترکیب آنچه که قبلاً یک سری فعالیتهای پراکنده بود در یک بخش مستقل ، هزینه های جداگانه مرتبط با حمل و نقل، موجودی و توزیع فیزیکی کاهش مییابد و به طور همزمان بهره وری سیستم لجستیک به عنوان یک کل افزایش مییابد. نقطه بحرانی دوم را میتوان امیدواری برای تمرکز بنگاهها برای به کارگیری مفهوم هزینه کامل درلجستیک دانست. هدف این استراتژی تلاشی جهت حداقل کردن هزینه کل لجستیک به واسطه تمرکز بر کاهش هزینه های یک یا دو کارکرد خاص لجستیک از قبیل حمل و نقل و یا انبار داری است (نقادی،صناعی مقدم،۲۰۱۲).
- مرحله سوم- یکپارچگی کارکردها
در طول دهه ۱۹۸۰، مدیران اجرایی شرکتها پی بردند که تمرکز بر هزینه کل لجستیک یک شیوه مثبت برای مدیریت کانال توزیع است. تا این دوره، اغلب مدیران اجرایی به لجستیک به عنوان یک فعالیت تاکتیکی نگاه میکردند و در برنامه ریزی استراتژیک شرکت تأثیر خیلی کمی داشت. در اواسط دهه ۱۹۸۰، شرکتها پی بردند که به واسطه بهبود پیوسته فرایند و یکپارچگی بیشتر یا شرکای لجستیک می تواند ارزشها استراتژیک زیادی را ایجاد کند (نقادی،صناعی مقدم،۲۰۱۲).
- مرحله چهارم- مدیریت زنجیره تأمین
در طول دهه۱۹۹۰، شرکتها مفاهیم لجستیک یکپارچه و مدیریت کانال تأمین را برای به کارگیری واقعیات جدی بازار توسعه دادند.
زنجیره تأمین فراتر از لجستیک بوده و علاوه برآن فعالیتهای دیگری را نیز از جمله نحوه برخورد با شرکتهایی متعدد سازنده، هدفگذاری و تعیین استراتژی های خرید داخلی و خارجی، ارتقای کیفیت شرکتهای سازنده ، بازاریابی و ارائه خدمات بهتر به مشتریان متعدد شامل می شود (نقادی،۲۰۱۲).
- مرحله پنجم- مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک
به کمک فناوری اطلاعات حوزه عملکرد مدیریت زنجیره تأمین گسترش یافته است. هدف از ایجاد مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک کاهش هزینه های نقل و انتقال اطلاعات و نهایتاًً محصولات از یک طرف و گسترش و فرصتهای تجاری و دامنه همکاری بین شرکتها از طرف دیگر بوده است (نقادی،۲۰۱۲).
۲-۲-۲-۳)مدیریت زنجیره تأمین
تعاریف مختصر و جامعی که میتوان از زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تـأمین ارائه داد عبارتند از : زنجیره تأمین بر تمام فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها ازمرحله ماده خام ( استخراج ) تا تحویل به مصرفکننده نهـایی و نیز جریـان های اطلاعـاتی مرتبط با آن ها مشتمل میشود . به طور کلی قرونفه[۲۶](۲۰۱۰) عقیده دارد که “زنجیره تـأمین زنجیرهای است که همه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد ، از مرحله تهیه مـاده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرفکننده را شامل میشود” . درباره جریـان کالا دو جریـان دیگر که یکی جریـان اطلاعات ودیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد (قرونفه،۲۰۱۰).
مدیریت زنجیره تأمین بریکپارچهسازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره درجهت دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام ، مشتمل میشود . بنابرین، قرونفه(۲۰۱۰) بیان میدارد که “مدیریت زنجیره تـأمین عبارت است از فرایند یکپـارچهسازی فعالیت های زنجیره تـأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن از طریق بهبود و هماهنگسازی فعالیتها در زنجیره تأمین تولید و عرضه محصول”. برای بررسی یک سازمان منحصربه فرد درچارچوب این تعاریف باید هردو شبکه تأمینکنندگان و کانالهای توزیع در نظرگرفته شوند . تعریف ارائه شده برای زنجیره تأمین موضوعات مدیریت سیستمهای اطلاعات ، منبعیـابی و تدارکـات ، زمـانبندی تولید ، پردازش سفـارشـات ، مدیریت موجودی ، انبـارداری و خدمت به مشتری را در بر میگیرد(قرونفه،۲۰۱۰).
برای مدیریت مؤثر زنجیره تـأمین ضروری است که تــأمینکنندگان و مشتریـان با یکدیگر و در یک روش هماهنگ وباشراکت وارتباطات اطلاعاتی وگفتوگو بایکدیگرکارکنند . این امر یعنی جریان سریع اطلاعات درمیان مشتریان وعرضهکنندگان ، مراکزتوزیع و سیستمهای حملونقل ، بعضی از شرکتها را قادر میسازد که زنجیرههای عرضه بسیارکارایی را ایجادنمایند.عرضهکنندگان ومشتریان باید اهداف یکسان داشته باشند ؛ عرضهکنندگان ومشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند . مشتریان در زمینه کیفیت محصولات و خدمات به تأمینکنندگان خود اعتماد میکنند . علاوه بر آن عرضهکنندگان و مشتریان باید درطراحی زنجیره تأمین برای دستیابی به اهداف مشترک و تسهیل ارتباطات و جریان اطلاعات با یکدیگر شریک شوند . بعضی شرکتها کوشش میکنند تا کنترل زنجیره تأمین خود را با کنترل عمومی عمودی و با بهره گرفتن از مالکیت و یکپارچگی تمام اجزای مختلف در امتداد زنجیره تـأمین از تهیه مواد و خدمات تا تحویل محصول نهـایی و خدمت به مشتری ، به دست آورند . اما حتی با این نوع ساختار سازمانی ، فعـالیت های مختلف و واحدهای عملیاتی ممکن است ناهماهنگ باشند . ساختار سازمانی شرکت باید بر هماهنگی فعالیت های مختلف برای دستیابی به اهداف کلی شرکت تمرکز کند (قرونفه،۲۰۱۰).
۲-۲-۲-۴) تفاوت زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین
فیلد و نیکولس[۲۷]، مدیریت زنجیره تأمین را از طریق تفکیک مفاهیم در دو اصطلاح، زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین تعریف میکنند.
زنجیره تأمین شامل همه فعالیتهای مرتبط با جریان و انتقال کالاها از مرحله مواد خام به مصرف کننده نهایی و جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن است.