در بررسی عوامل شناختی مؤثر در بروز رفتار پرخاشگرانه ، شیوه حل مسألهمورد بررسی قرار میگیرد. زیرا نقص در این زمینه یکی از دلایل مهم شناختی در بروز پرخاشگری میباشد( عظیمی، ۱۳۷۶). به طور کلی حل مسأله به فرایند شناختی – رفتاری و ابتکاری فرد اطلاق می شود که به وسیله آن ، فرد میخواهد راهبرد های مؤثر و سازش یافته مقابله ای برای مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند. به عبارت دیگر حل مسأله یک راهبرد مقابله ای مهمی است که توانایی و پیشرفت شخصی و اجتماعی را افزایش و تنیدگی و نشانه- شناسی روانی را کاهش میدهد (دزوریلا[۷]،شیدی[۸]،۱۹۹۲؛ نقل از باباپور خیرالدین،۱۳۸۲).
این پژوهش به بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسأله با پرخاشگری پرداخته است. پرخاشگری به عنوان یکی از معضلات دوران نوجوانی از طرف محققین و نظریه پردازان با تعاریف مختلفی عنوان شده است و در ارتباط با عوامل و متغیرهای مختلف و در اثر تأثیر این عوامل به شکل های مختلفی بروز میکند. به عبارت دیگر این مفهوم با متغیر های متعددی در ارتباط میباشد که از میان این متغیرها، شیوه های حل مسأله و ویژگی های شخصیتی ، در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند.
بیان مسئله:
نوجوانی مرحله ای از زندگی است که پایه های بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی، معنوی و اجتماعی در آن پایه ریزی می شود. سلامت نوجوانان ، امروزه به عنوان یکی از ارکان اساسی سلامت جامعه در تمام دنیا مطرح است. توجه به این موضوع به دنبال کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه که در سال ۱۹۹۴ در قاهره تشکیل شد، بیش از پیش مورد تأکید قرار گرفته است. با توجه به این که در دنیای امروز نسبت جوانان به کل جمعیت بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته، توجه به بهداشت نوجوانان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است.
پرخاشگری یکی از مسایل مهم دوره نوجوانی است و مشکلات مربوط به خشم، هم- چون کینه ورزی و پرخاشگری از دلایل مهم ارجاع کودکان و نوجوانان برای مشاوره و روان- درمانی است. آن چه که باعث توجه پژوهشگران به پرخاشگری شده، پیامدهای این گونه رفتارها برای نوجوانان مانند ایجاد تصویر منفی در میان همسالان و آموزگاران، طرد از سوی همسالان، افت تحصیلی، مصرف مواد و بزهکاری میباشد(کاسینوف [۹]و گرمن[۱۰]، ۲۰۰۴).
پرخاشگری مربوط به یک سن و دوره خاص نیست، همان طور که در تحقیقات مختلف مشخص شده است، پرخاشگری و خشونت از سنین خردسالی وجود داشته و در طول زمان تداوم یافته و در نوجوانی و بزرگسالی ادامه مییابد. بیشترین بروز و ظهور پرخاشگری در سنین نوجوانی است. مشکلات تحصیلی، سازگاری فردی و اجتماعی، رفتارهای هیجانی، مصرف سیگار و مواد مخدر، تضاد با والدین و اولیاء مدرسه، افزایش میزان مشاجره و پرخاشگری و اعمال و
رفتار خلاف و انحرافی از مهمترین شاخص هائی هستند که به عنوان متغیر های همبسته با رفتار های خشونت آمیز نوجوانان مورد توجه قرار گرفته اند(لی- کارتر[۱۱]،۱۹۹۵؛ نقل از بهرامی،۱۳۸۴).
دانش آموزان پرخاشگر با رفتار های خود ، جو متشنجی را برای خود و دیگران پدید می آورند و از آنجا که مهارت های اجتماعی مناسب برای کنترل خود و رویدادهای پیرامونی ندارند، در سطوح بالای برانگیختگی توجه آن ها محدود شده، در برابر تهدید علایم محیط تغییر مییابد و در نتیجه در درک کامل آنچه که لازم و مناسب است شکست می خورند(عطاری، حقیقی، خانه کشی ،۱۳۸۱). تحقیقات میزان بالایی از جرمهای خشونت آمیز را بین نوجوانان از جمله ضرب و جرح، دزدی، آتش سوزی، قتل و تجاوز نشان میدهد. این جنایتها به احتمال زیاد ماهیتی پرخاشگرانه و خشونت آمیز دارند)لاچمن[۱۲] و وایلند[۱۳]،۱۹۹۴ ؛ نقل از سامانی،۱۳۸۶).
در دو دهه اخیر در بسیاری از کشورها مواجهه با خشونت مورد توجه قرار گرفته و پیامد های آن از ابعاد مختلف ارزیابی شده است. کودکان و نوجوانان به علت رشد نیافتگی عاطفی و هیجانی بیشتر در معرض آسیب های ناشی از خشونت هستند و مواجهه دائمی با این رفتار از توانایی آن ها در ایجاد اعتماد به اطرافیان می کاهد و اعتماد به نفسشان را پایین می- آورد(گاربارینو[۱۴]،دلارد[۱۵] ۱۹۹۷؛ نقل از علاقبند راد و همکاران ،۱۳۸۲).
آنچه که باعث توجه محققان به رفتار پرخاشگرانه شده است، اثرات نامطلوب آن بر رفتار بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن بر حالات درونی و روانی افراد است . عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه میتواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی ، جرم، بزه و تجاوز به حقوق دیگران شود، میتواند درون ریزی شده و باعث انواع مشکلات جسمی و روانی، مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد(عبدالخالقی و همکاران،۱۳۸۴).
در سه دهه گذشته ، تلاش های پژوهشگران و درمانگران برایکاهشرفتارهایپرخاشگرانهبهمعرفیدرمانهایاثربخشوگوناگونیهمچونآموزشمهارتهایاجتماعی،بهرهگیریازداروهایمحرک و شیوه های عاملی انجامیده است . اما این شیوه هااثرات بلند مدت پایداری نداشته اند. افزون بر این ، کاهش کوتاه مدت رفتارهای پرخاشگرانه لزوماً با افزایش رفتارهای اجتماع پسند یا پذیرش همسالان همراه نبوده است(نانجل[۱۶] و همکاران،۲۰۰۲). بهبودی پایاتر رفتار و پذیرش هم سالان به کمک مداخله های مبتنی بر آموزش مهارت های اجتماعی باعث کاربرد روز افزون این شیوه ها در درمان کودکان و نوجوانان پرخاشگر شده است. مداخله های یاد شده بر این فرض استوارند که برخی رفتارهای منفی، هم چون پرخاشگری از نبود مهارت هایی ناشی میشوند که برای برخورد با مسائل و مشکلات لازم هستند. یکی از مهارت هایی که در درمانهای مبتنی بر آموزش مهارت های اجتماعی موردنظر قرار میگیرد، آموزش مهارت حل مسأله میباشد که در بررسی های چندی اثربخشی آن نشان داده شده است (بهرامی،۱۳۸۴).