ذخایر معادل سرمایه به شرح زیر مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
۱- ذخیره Lifo:
در مدل اقتصادی، درآمد و سرمایه زمانی اندازهگیری میشوند که موجودیهای شرکت به قیمتهای پایان دوره فروخته شده و بلافاصله دوباره خریداری شوند. بر اساس سود حاصل به عایدی دوره جاری منظور میگردد و سود انباشتهای به عنوان اندوخته تجدید ارزیابی در ترازنامه ظاهر میشود. این سود به دوره جاری تعلق دارد، زیرا نرخ بازده با هزینه سرمایهای مقایسه میشود که شامل صرف تورم نیز میباشد. این موضوع منطبق بر حسابداری نقدی است، اما حسابداری نقدی، فروش و خرید موجودیها را همزمان فرض میکند در حالی که از دیدگاه سرمایهگذاران سود تحققنیافته به عنوان بخشی از بازده کل درنظر گرفته میشود.
به منظور صرفهجویی مالیاتی، به شرکت توصیه میشود هنگامی که قیمتها روند صعودی دارند از روش Lifo برای قیمتگذاری موجودیهایش استفاده نماید، اما با هزینه کردن بخش بیشتری از موجودیهای جدیداً تحصیل شده، روش Lifo هزینه های کمتری را از دوره های قبل در موجودیها انباشته میکند. بنابرین موجودیها و حقوق صاحبان سهام به روز نبوده و مبلغ آن ها کمتر از مبلغ واقعی میباشد. بنابرین تعدیل موجودیها به ارزشهای جاری ضروری است.
برعکس، روش fifo موجودیها را در ترازنامه بر اساس قیمتهای اخیر ارزشگذاری میکند بنابرین تعدیل موجودیها در این روش لازم نیست زیرا قیمتهای اخیر تخمین مناسبی از بهای جایگزینی جاری موجودیهاست.
ذخیره Lifo، تفاوت بین ارزش موجودیها بر اساس روش fifo و lifo میباشد. این ذخیره بیانگر مبلغی است که بر اساس روش Lifo موجودیها کمتر از واقع ارزیابی شدهاند.
اگر شرکت از روش Lifo استفاده کرده باشد، معمولاً این مبلغ در یادداشتهای همراه صورتهای مالی افشا میشود. با اضافه کردن ذخیره Lifo به Capital به عنوان معادل سرمایه، مبنای ارزشیابی موجودیها از Lifo به fifo تبدیل میشود که تخمین بهتری از بهای جایگزینی جاری موجودیها میباشد. بهعلاوه، با اضافه کردن افزایش در ذخیره Lifo به NOPAT، در اثر افزایش موجودیها، سود تحققیافته به درآمدها افزوده میشود.
تغییرات دورهای در ذخیره Lifo را میتوان از طریق تفاوت بین بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای fifo و lifo نیز به دست آورد. اضافه کردن چنین تغییری به سود گزارش شده، بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای lifo را به بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای fifo تبدیل میکند، اما مزیت مالیاتی lifo همچنان محفوظ است. بنابرین، اثر کلی این طرز برخورد با ذخیره lifo به عنوان یک معادل سرمایه، ارائه ترازنامه و صورت سود و زیان بر مبنای fifo میباشد در حالی که هزینه مالیات بر اساس Lifo محاسبه میگردد. تغییر از fifo به lifo هنگامی که قیمتها روند صعودی دارند، نرخ بازدهی را که براین اساس اندازهگیری میشود، بهبود خواهد داد زیرا مزیت مالیاتی lifo خودنمایی خواهد کرد. مزیت دیگر این روش، این است که نرخهای بازده محاسبه شده برای شرکتهایی که از Lifo و Fifo استفاده میکنند، مستقیماً قابل مقایسه میباشند.
۲- استهلاک انباشته سرقفلی
یکی دیگر از معادلهای سرمایه، از نحوه حسابداری تحصیل ناشی میشود. حسابداران معتقدند که سرقفلی در طول دورهای که نباید بیشتر از ۴۰ سال باشد، مستهلک میشود. هزینه استهلاک سرقفلی موجب کاهش درآمد شرکت خواهد شد، به همین دلیل بسیاری از مدیران از انجام عمل تحصیل اجتناب میکنند. برای خنثی کردن اثر هزینه استهلاک سرقفلی که یک هزینه غیرنقدی و غیر مالیات کاه میباشد، میبایست آن را به سود گزارش شده اضافه کرد و استهلاک انباشته سرقفلی را به حقوق صاحبان سهام (سرمایه) و سرقفلی مستهلک نشده، اضافه نمود. براین اساس، با مستهلک نکردن سرقفلی، نرخ بازده، بازده نقدی را که عاید سهامداران خواهد شد، بهتر منعکس خواهد کرد.
۳- نامشهودها
مخارج تحقیق و توسعه باید سرمایهای شده و در ترازنامه به عنوان یک معادل سرمایه در نظر گرفته شود و در طول یک دوره معقول، مستهلک گردد. نتیجه سرمایهای کردن و مستهلک نمودن مخارج تحقیق و توسعه، خالص دارایی نامشهودی است که به عنوان ذخیره معادل سرمایه درنظر گرفته میشود. با اضافه کردن تغییر در خالص دارایی نامشهود (مخارج تحقیق و توسعه سرمایهای شده) به NOPAT، هزینه تحقیق و توسعه دوره با استهلاک دارایی نامشهود (مخارج تحقیق و توسعه سرمایهای شده) جایگزین میشود.
هنگامی که شرکت به رشد پایدار رسیده باشد، هزینه تحقیق و توسعه دوره با استهلاک دارایی نامشهود برابر بوده و تاثیری بر NOPAT نخواهد داشت، اما خالص دارایی نامشهود به Capital اضافه خواهد شد تا نرخ بازده (از مقادیر غیرواقعی بالاتر به لحاظ مفاهیم حسابداری به مقادیر صحیحتر به لحاظ مفاهیم اقتصادی کاهش یابد) از نظر اقتصادی درست باشد.
همچنین هزینه های بازاریابی و توسعه محصول جدید که موجب کسب سهم اولیه بازار محصول میگردد، باید سرمایهای شده و در طول عمر محصولات جدید، مستهلک شود. وجوهی که برای بازاریابی و توسعه محصول جدید پرداخت میشود، باید سرمایهای شود زیرا اگر استراتژی مدیریت موفقیتآمیز باشد، انتظار میرود که این پرداختها طی یک دوره زمانی بلندمدت انجام شوند.
۴- ذخیره مالیات بر درآمد معوق
یکی از رایج ترین معادلهای سرمایه ذخیره مالیات بر درآمد معوق است که نشان دهنده میزان اختلاف بین مالیات بر درآمد محاسبه شده بر طبق قواعد حسابداری و مالیات واقعی پرداخت شده میباشد .
از آنجا که شرکت دارایی را با فرض تداوم فعالیت جایگزین میکند که این امر به نوبه خود مالیات معوقه را افزایش میدهد و با توجه به اینکه ذخیره مالیات معوق هرگز پرداخت نخواهد شد در نتیجه این ذخیره یک معادل دائمی برای سرمایه است علاوه بر این با افزودن افزایش در این ذخیره به درآمدها در محاسبه NOPAT تنها مالیات واقعی پرداخت شده منظور می شود که موجب ارائه بازده نقدی واقعی کسب شده در فعالیتهای شرکت می شود .
۵- سایر ذخیره های معادل سرمایه
ذخایر احتیاطی بیانگر ابهام در زمان واقعی دریافتها و پرداختهای نقدی میباشند. ذخیره های مطالبات مشکوکالوصول، نابابی موجودیها، تضمین کالاها و درآمد انتقالی به دوره های آتی باید به عنوان معادل سرمایه درنظر گرفته شوند به شرطی که به عنوان یک عملیات مستمر و متوالی درنظر گرفته شوند و متناسب با سطح فعالیت شرکت، رشد یابند. اگر آن ها بیشتر ماهیت ضمنی داشته باشند، ممکن است از لحاظ کردن آن ها به عنوان معادل سرمایه صرفنظر شود (مثل بدهیهای جاری بدون بهره).
نحوه برخورد با حسابهای ذخیره و چگونگی تاثیر آن ها بر NOPAT میتواند مفید باشد. با اضافه کردن تغییرات چنین ذخیره هایی به NOPAT، ذخیره های حسابداری اعمال شده، به هزینه های نقدی واقعی تبدیل میشوند. برای مثال اضافه کردن ذخیره تضمین.
ذخیره سالانه برای هزینه تضمین معادل مبلغی است که سود حسابداری را کاهش میدهد و به ذخیره تضمین اضافه میشود. ذخیره تضمین و وجه نقد به مبلغی که برای اقلام تضمین شده، هزینه شده است کاهش مییابند.