دراکر (۱۹۹۹) به منظور کمک به بهبود بهره وری دانش در سازمان ها ، شش فاکتور اصلی را بیان کرد :
-
- وظیفه
-
- استقلال داخلی [۱۳۲](خودمختاری )
-
- نو آوری مداوم
-
- یادگیری مستمر
-
- کیفیت
- سرمایه کارکنان
مطالعات گذشته نشان دادهاند که سرمایه فکری به طور مثبت و چشمگیری با عملکرد سازمانی مرتبط است . اخیراً ، تحقیقات فزاینده ای وجود دارند که روی رابطه بین سرمایه فکری ، نو آوری و مزیت رقابتی متمرکزند .(Huang&wu,2010,p:581).
۲-۲۱-) تأثیر مدیریت دانش بر بهره وری
توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ظهور اینترنت ،یک محیط تجاری بدون مرز و بازار رقابتی شدید ایجاد کردهاست . در مسیر حرکت به سوی جهانی سازی شرکتهای با تکنولوژی بالا از فناوری اطلاعات به منظور کاهش فرایندهای تولید و افزایش بهره وری از طریق کاهش هزینه ها و تحویل سریع برای برآورده ساختن نیازهای مشتریان ، نیرو می گیرند . برای رسیدن به این اهداف و به دست آوردن مزیت رقابتی ، شرکتها به طور روز افزون به سوی مدیریت دانش روی می آورند(Lia,2011,p:10696).
از سوی دیگر منابع بهره وری همیشه یک موضوع اصلی مباحث اقتصادی بوده اند ،زیرا آن ها تعیین کنندگان اصلی سود آوری و مزیت رقابتی میباشند . به منظور بهبود بهره وری باید قادر به شناخت منابع بهره وری باشیم . در دهه های گذشته فرایند های تولید تغییر کردهاست عوامل سنتی تولید ، شبیه منابع طبیعی ، نیروی انسانی و سرمایه ، اهمیت خود را از دست دادهاند(Stam,2007,p:628) . از سال ۱۹۵۷ تلاش سالو[۱۳۳] در ارتباط با تحقیقات رشد اقتصادی ، روی عواملی متمرکز شده است که اساس قسمتی از بهره وری است که در آن ، رشد بازده توسط تغییرات در عوامل ورودی قابل توضیح نمی باشد . سرمایه گذاری در دانش یکی از این عوامل میباشد وتحلیل ارتباط دانش و بهره وری نقش مهمی در مطالعات رشد اقتصادی بازی میکند(O’ Mahony&Vecchi, 2009,p:734 ).
اخیراً در ادبیات بهره وری نقش تکنولوژی های اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک منبع جدید بهره وری ، پررنگ شده است . به ویژه زمانی که با نوآوری سازمانی معرفی میشوند (Marelli & Signorelli,2010,p:734) .
در همین زمینه اهمیت داده های ناملموس شبیه اطلاعات و دانش ، افزایش یافته است . دانش از اجزاء اصلی تولیدات و خدمات شده است . در نتیجه این انتقال ، مدیران دید خود را درباره منابع بهره وری و رشد بهره وری که منجر به عملکرد سازمان می شود تغییر دادهاند (Stam,2007,p:629) .
دانشمندان روی ابعاد متعددی از مدیریت دانش تمرکز کردهاند. با این وجود در حال حاضر هیچ تحقیق قاطعی درباره رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد و بهره وری شرکت وجود ندارد (Yang,2010,p:215 ) . تعداد کمی از مطالعات یک رابطه منفی را نشان میدهند به این معنی که مدیریت دانش ، استراتژی رقابتی را حمایت نمی کند . متوسیک[۱۳۴] (۲۰۰۲) رابطه منفی بین دانش شرکت و توسعه عملکرد و موفقیت آن را کشف کرد. از سوی دیگر، اکثر مطالعات در ادبیات مدیریت دانش اثرات مثبت مدیریت دانش در عملکرد و بهره وری شرکت را نشان میدهند. یک توضیح برای یافته های متضاد این است که بیشتر مطالعات پیشین ، عواملی را که ممکن است تأثیرمتعادلی بر رابطه بین مدیریت دانش و بهره وری شرکت داشته باشند را بررسی نکرده اند(Yang,2010,p:215). اجرای موفقیت آمیز دانش در سازمانها ، نوآوری و تحول سازمان را باعث می شود (Wang&Chang,2006,p:1313) . این خود میتواند در بهره وری سازمان بسیار مؤثر باشد. سازمانها از طریق به کارگیری استراتژی های مدیریت دانش موجبات نوآوری در فرایندها ، فعالیتها ، محصولات و خدمات خویش را فراهم کردهاند و در نتیجه موقعیت رقابتی خویش را بهبود بخشد.
یکی از مشکلات ریشه ای موجود ، این حقیقت است که مفاهیمی برای آشکار کردن و ایجاد ارتباط با این نوع جدید بهره وری وجود ندارد . به علاوه مدیران روشها و ابزاری برای فاش کردن اثر بخشی فرایندها ی تولید دانش محور ندارند و متعاقبا نمی دانند که چگونه بهره وری سازمان را از طریق دانش بهبود دهند. فقدان اطلاعات موجود درباره استفاده اثربخش از مدیریت دانش در طراحی سیاستهای مؤثر با هدف بهبود عملکرد سازمانی، خود نیز مانعی دیگر میباشد . به همین دلیل مدیریت و سازمانها یک دید روشنی درباره محرک های بهره وری به منظور توضیح و بهبود عملکرد سازمانی ندارند (Stam,2007,p:629).
بخش دوم : پیشینه میدانی تحقیق
الف : تحقیقات داخلی
در بررسی پیشینه تحقیق می توان به این نتیجه رسید که تنها تعداد کمی مطالعات تجربی دقیقا روی تأثیر مدیریت دانش بر بهره وری انجام شده است . اگرچه برخی مطالعات تأثیر بعضی جنبههای مدیریت دانش روی برخی جنبههای بهره وری و گاهی ارزیابی عملکرد را بررسی کردهاند .
- حسن رجبی دانالو (۱۳۸۸) در پایان نامه” بررسی رابطه میان مدیریت دانش و نو آوری در سازمان” ضمن تشریح مفاهیم مدیریت دانش به بررسی ارتباط مدیریت دانش و نو آوری سازوان در شرکتهای تولید ی زیر مجموعه بنگاه های اقتصادی منتخب شهر ارومیه پرداخته است . و تلاش کردهاست تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا مدیریت مؤثر دانش در شرکتهای تولید ی باعث نو آوری در محصولات شرکتها می شود یا خیر . او در این راستا مدیریت دانش ر ابه سه مؤلفه تقسیم میکند : کسب دانش ، انتشار دانش ، پاسخگویی به دانش .
نتایج حاصل از تجزیه تحلیل داده های حاکی از آن است که همبستگی مثبت و بسیار بالایی بین مؤلفه های سه گانه مدیریت دانش با یکدیگر وجود دارد . به این ترتیب بر اساس یافته ها ، این تحقیق مدعی است که برخورداری سازمان از هر یک از رویه های مدیریت دانش خود به خود منجر به تقویت سایر رویه ها گشته و به طور مشابه فقدان و یا ضعف هر کدام از آن ها متعاقبا دیگر رویه ها را به صورت منفی تحت تأثیر قرار میدهد . و نتایج نشان میدهد که هر سه مؤلفه مدیریت دانش با نو آوری رابطه معنا دار، مستقیم و مستحکمی دارند .