نظریه اهداف پیشرفت
این نظریه به طور ویژه انگیزه های مرتبط با تکالیف مدرسه را مورد بحث قرار میدهد. طرفداران این نظریه معتقدند که ویژگی کلیدی برای پیشرفت داشتن هدف و قصد مثبت برای موفقیت در فعالیتهای تحصیلی است (میس[۳۷] و همکاران، ۲۰۰۶). در این نظریه دو نوع هدف و دو نوع نگرش نسبت به هدف وجود دارد. اهداف عبارتند ازاهداف تسلطی و اهداف عملکردی. اهداف تسلط، ناظر به اهدافی است که دانش آموزان طی آن تلاش میکنند که بر یک مهارت یا موضوع مسلط شوند.اهداف عملکردی، اهدافی را شامل می شود که دانش آموز طی آن تلاش می کند تا قابلیت خود را به دیگران ثابت کند بدون توجه به اینکه آیا واقعاً توانایی و دانشی شکل گرفته است یا نه. در این نوع هدف، عموماً قضاوت و رقابت دیگران نقش برجستهای دارد (روزن[۳۸] و همکاران، ۲۰۱۰: ۱۵). نگرش به اهداف شامل دو نوع گرایشی و اجتنابی است که در کنار هر دو نوع هدف به کار میرود. منظور از نگرش اهداف تسلطی گرایشی، هدفی است که فرد برای علاقه به تسلط بر مهارت تلاش می کند اهداف عملکردی گرایشی نیز ناظر به آن است که فرد به منظور دستیابی به قضاوت مثبت افراد تلاش می کند. اهداف تسلطی اجتنابی که کمتر در متون مربوط مورد توجه بوده اند، به اهدافی اطلاق می شود که فرد از ترس اینکه نتواند به تسلط لازم در تکلیف مورد نظر دست یابد، به کوشش می پردازد و در اهداف عملکردی اجتنابی فرد نگران آن است که نتواند قضاوت مثبت دیگران را جلب کند، لذا دست به تلاش میزند (پینتریچ، ۲۰۰۰). نتایج تحقیقاتی که در سالهای اخیر صورت گرفته، این نکته را روشن کردهاست که در فضای کلاس اهداف غیرتحصیلی مانند اهداف اجتماعی و شخصی گوناگونی وجود دارند که پیامدهای تحصیلی و غیرتحصیلی را به شیوه های حسی- موقعیتی تحت تاثیر قرار می دهند که در این نظریه از آن چشمپوشی شده است(راسن و همکاران، ۲۰۱۰: ۱۵).
تعیین اهداف سه اشکال عمده دارد که فایدهی آنها را در موقعیتهای کاربردی محدود میکنند که عبارتند از استرس، احتمال شکست، به خطر انداختن خلاقیت و انگیزش درونی. هدفهای بسیار چالش انگیز به مجریان فشار می آورند. هدفهای دشوار، معیار عملکرد آشکار و عینی نیز تعیین میکنند، بنابرین زمینه را برای احتمال شکست فراهم مینمایند. بازخوردهای شکست پیامدهای ناراحت کننده ای در زمینه هیجانی، اجتماعی و مادی به وجود می آورند. اجرای هدفها به صورت کنترل کننده و تحمیلی باعث ایجاد اختلال در خودمختاری و انعطاف پذیری شناختی می شود و خلاقیت و انگیزش را تضعیف می کند(مارشال ریو، ۲۰۰۵: ۲۲۳).
برخی دانش آموزان گرایش به سمت اهداف یادگیری دارند(اهداف تسلط نیز نامیده می شود)، برخی دیگر به سمت اهداف عملکردی گرایش دارند. دانشآموزانی که اهداف یادگیری دارند، منظور از تحصیلات را کسب شایستگی در مهارت هایی که آموزش داده میشوند در نظر می گیرند، درسهای سختتری می گیرند و به دنبال چالش هستند، در حالی که دانشآموزانی که اهداف عملکردی دارند، جویای کسب قضاوتهای مثبت درباره شایستگیشان هستند و روی گرفتن نمرات خوب تمرکز نموده، درسهای آسان می گیرند و از موقعیتهای چالش انگیز اجتناب میکنند(اسلاوین[۳۹]، ۲۰۰۶: ۳۷۴).
۲-۱-۱-۴- نظریه های رفتاری انگیزش
دیدگاه رفتاری بر پاداش بیرونی و تنبیه به عنوان نکات کلیدی انگیزش شاگردان، تأکید می کند. مشوقها، محرکها و یا وقایع مثبت و یا منفی، به انگیزش رفتار شاگردان مربوط هستند (سانتراک، ۲۰۰۱: ۵۸۰). پیروان رویکرد رفتارگرایی انگیزش را وابسته به کسب تقویت و اجتناب از تنبیه میدانند. این برداشت از انگیزش بر اندیشه اصلی رفتارگرایان استوار است که میگویند پیامدهای اعمال و رفتارها، هدایتکننده و کنترل کننده آن ها هستند. رفتارگرایان در توجیه خود از انگیزش، آن را حاصل عوامل بیرونی میدانند و به همین جهت، سخن از انگیزش بیرونی میگویند (کریمی، ۲۰۰:۱۳۸۹). انگیزش بیرونی از مشوق ها و پیامدهای محیطی مانند غذا یا پول، ناشی می شود. انگیزش بیرونی به جای پرداختن به فعالیتی، برای تجربه کردن خشنودی فطری در آن، از پیامدی ناشی می شود که از خود آن فعالیت جداست. هر وقت که برای به دست آوردن نمره بالا، بردن یک جایزه، بردن یک سهم، تاثیر گذاشتن بر همسالانمان یا غلبه کردن بر یک ضرب الاجل تلاش میکنیم،رفتارمان به صورت بیرونی باانگیزه شده است، یعنی چون پیامدهای خوشایند را دوست داریم و مایلیم از پیامدهای ناخوشایند دوری کنیم، وجود پیامدها و مشوقهای احساسی را در ما ایجاد میکنند که دوست داشته باشیم به رفتارهای بپردازیم که پیامدهای مورد نظرمان را به وجود آورند(مارشال ریو،۱۳۸:۲۰۰۵). در رویکرد رفتاری انگیزش، مشوقها منبع انگیزشی دانش آموزان و دانشجویان به حساب میآیند. بنا به تعریف، «مشوق یک شی یا رویداد است که رفتار را بر می انگیزد یا باز میدارد»(وولفلک،۲۰۰۴،به نقل از سیف ۲۳۱:۱۳۸۸). بر اساس این رویکرد، معلمانی که به کمک نمره،جایزه، تشویق کلامی و برخورد محبتآمیز دانش آموزان را به درس خواندن و انجام رفتارهای پسندیده وا میدارند و با سرزنش، توبیخ و ترشرویی وبیمهری آنان را از تنبلی و انجام رفتارهای ناپسند باز میدارند،سطح انگیزش آنان را بالا میبرند (سیف،۲۳۱:۱۳۸۸). به عبارت دیگر، مشوق رویدادی محیطی است که انسان را به سمت شروع کردن رفتاری خاص میکشاند یا از آن دور می کند (مارشالریو،۱۳۹:۲۰۰۵). طرفداران استفاده از مشوقها بر این موضوع تأکید میکنند که به علاقه و جذابیت کلاس درس بیفزایند و توجه افراد را به رفتارهای مناسب جلب و از رفتارهای نامناسب دور کنند (سانتراک، ۵۸۰:۲۰۰۱).
شرطیسازی کلاسیک