اشتیاق: یکی از مشخصات برجسته وابستگی روانی اعتیاد به مواد اشتیاق[۱۶] است که عبارت است از حالت تمایل بیش از اندازه به ادامه مصرف دارو یا ماده بخصوصی که برای احساس بهتر و لذت بیشتر فقط مصرف آن ماده میتواند از شدت آن تمایل بکاهد فرهنگ داروها، الکل و رفتار های اعتیادی (کارلسون، ۲۰۰۱).
۲-۲- طبقه بندی اختلالات مصرف مواد
در چهارمین مجموعه بازنگری شده تشخیصی و آماری اختلالات روانی(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). واژه اعتیاد[۱۷] به صورتی که درچاپهای قبلی به کار رفته بود حذف شده است. درعوض به سه شکل از سوء مصرف مواد اشاره میکند و آن ها را بشرح زیر تعریف میکند:
الف – اختلالات سوء مصرف مواد[۱۸]: عبارت است از ، استفاده ناسازگارانه از مواد شیمیایی که دارای آثار معنادار بالینی یا تنیدگی هستند و با مشکلات قانونی، عملکرد شغلی، مشکلات تحصیلی، مشکل در خانواده، و رفتارهای خطرناکی که موجب زیان به جسم میشود همراه است. در توضیح اختلالات وابسته به مواد یازده طبقه از مواد که دارای آثار جسمی و روانی هستند را معرفی کرده و به توضیح آن ها پرداخته است. این یازده طبقه از مواد عمدتاً موادی هستند که مصرف آن ها عوارض جانبی ایجاد کرد، تداوم مصرف آن ها الگویی از وابستگی را پدید می آورد. این مواد عبارتند: الکل ، آمفتامین ها (محرکهای دستگاه سمپاتیک)، کافیین، حشیش، کوکایین، توهم زاها، مواد استنشاقی، نیکوتین، مواد افیونی، فنیل سیکلیدین، مسکن ها و ضد اضطراب (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰).
ب – اختلال وابستگی به مواد[۱۹]: عبارت است از فقدان کنترل در اثر مصرف بیش از یکبار مواد که با نشانه های زیرهمراه میباشد؛ تحمل ، علائم ترک، مصرف رو به افزایش، تلاشهای ناموفق برای ترک، گذراندن وقت زیاد برای به دست آوردن مواد، از دست دادن فعالیت های مهم زندگی و یا کاهش آن ها بخاطر مصرف مواد و ادامه مصرف با وجود آگاهی از مشکلات آن (گلنتز[۲۰] و همکاران، ۲۰۰۲).
ج – سومین اصطلاح اختلالات القایی مواد است[۲۱]: به معنی ظاهر شدن بعضی از نشانه های روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب و یا دیگر اختلالات ذهنی که هرکدام از این نشانه ها در نتیجه مصرف مواد حاصل میشوند (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰).
۲-۳- ضوابط تشخیص اختلالات مصرف مواد
انجمن روانپزشکی آمریکا (۲۰۰۰) علائم وابستگی به مواد را مجموعه ای از علائم شناختی، رفتاری و فیزیولوژیک دانسته است که بر اساس آن فرد علی رغم داشتن اختلالات وابسته به مواد، مصرف آن را ادامه میدهد. و معمولا منجر به تحمل محرومیت و رفتار اجباری برای مصرف می شود.
ملاکهای تشخیص وابستگی به مواد بر اساس طبقهبندی اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا DSMIV- R (2000):
الگوی سازش نایافته از مصرف مواد که از نظر بالینی به آسیب دیدگی یا نگرانی قابل توجه منجر شده و با سه یا بیش از سه مورد از نشانه های زیر در یک دوره زمانی ۱۲ ماهه ظاهر می شود.
- تحمل که با هر یک از موارد زیر مشخص می شود:
A – نیاز به مقادیر بسیار بالاتر یک ماده برای رسیدن به مسمومیت یا تاثیر دلخواه.
B – کاهش قابل ملاحظه تاثیر با ارائه مصرف همان مقدار ماده.
- محرومیت که با یکی از نشانه های زیر مشخص می شود:
A – سندرم ترک مشخص برای ماده به ملاکهای A و B از مجموعه ملاکهای محرومیت مواد خاصی مراجعه شود.
B – برای برطرف ساختن.
۳- ماده غالبا به مقادیری بیشتر و دوره طولانی تر از آنچه مورد نظر است مصرف می شود.
۴- میل دائم با تلاشهای ناموفق برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد.
۵- وقت زیادی لازم برای به دست آوردن ماده، مصرف ماده (مثلاغ تدخین پیاپی)، یا رهایی از آثار ماده ماده صرف می شود.
۶- فعالیت مهم اجتماعی، شغلی و تفریحی به خاطر مصرف ماده کنار گذاشته می شود.
۷- ادامه مصرف مواد علیرغم آگاهی به مسائل مستمر یا عود کننده جسمی یا روانشناختی که احتمالا از مصرف ماده ناشی شده یا در نتیجه آن تشدید می شود مثلا کوکایین علیرغم وجود افسردگی ناشی از کوکایین یا ادامه مصرف الکل علیرغم شناخت کوکایین این موضوع که زخم گوارشی با ادامه مصرف آن شدت مییابد (سادوک و سادوک، ۲۰۰۷).
۲- ۴- تبیین علت شناختی اختلالات مصرف مواد
در باب علت شناختی وقوع اختلالات مصرف مواد رویکرد های مختلف روانشناختی، زیست شناسی و جامعه شناسی و یا ترکیبی از این سه دیدگاه مطرح شده است. در این قسمت به چند رویکرد مهم در گستره تبیین علت شناختی اختلالات مصرف مواد می پردازیم.
۲-۴-۱- رویکرد فیزیولوژیک
فرمول بندی های زیست شناختی و فیز یولوژیک بر نقش عوامل عصب – شیمیایی،عوامل مستعد کننده ژنتیکی و ویژگی های مزاجی در وابستگی به مواد تأکید میکند.
پژوهش های نوروبیولوژیکی در زمینه مغز انسان نشان میدهد که مغز انسان موادی رها میکند که شباهت زیادی به مواد روانگردان دارند. روشن شده است که در مغز انسان یک سیستم گیرندگی درون زا[۲۲] برای مواد افیونی محرکها، توهم زااها و کانابیس وجود دارد . به نظر میرسد که آمادگی ژنتیک در مورد الکلیسم ثابت شده است. مثلا ثابت شده که فرزندان والدین الکلیت که از بدو تولد در خانواده های معمولی و بهنجار بزرگ شده اند بیشتر به سمت الکل و مواد مخدر روی می آورند. در مورد کشف اساس ژنتیکی الکلیسم و مواد مخدر ادعاها و نظریاتی ارائه شده است ولی مورد بازآزمایی قرار نگرفته است (لیبون[۲۳] و همکاران، ۲۰۰۴).
از طرف دیگر در پژوهش های متعدد بیان نابهنجاریهای عملکرد سیستم اعصاب مرکزی و سوء مصرف الکل و مواد ارتباطات متعددی مشاهده گردیده است ولی هنوز مشخص نشده است که آیا این نابهنجاری عملکردی علت مصرف مواد مخدر هستند یا آن که معلول مصرف طولانی مدت مواد مخدر و روان گردان ها هستند (ویلافرانس[۲۴] و همکاران، ۲۰۰۶). آنچه که مسلم است آن است که تاکنون اکثر پژوهش های مربوط به آمادگی های ژنتیکی سوء مصرف مواد درباره الکل انجام شده است و مواد دیگر کمتر مورد بررسی واقع شده اند. با این حال مطالعات روی حیوانات روشن نموده است که نوعی آمادگی وراثتی در برابر سوء مصرف باربیتوراتها و مورفین وجود دارد (فیشر[۲۵] و همکاران ۱۹۹۹). اگرچه رویکرد فیزیولوژیک ممکن است در تعریف و توصیف اعتیاد کمک نماید، اما در ایجاد درمان های اختصاصی موفقیت چندانی نداشته است. این دیدگاه اعتیاد را به عنوان یک بیماری پیشرونده همراه با از دست دادن کنترل و پیشرفت بیماری در نظر میگیرد (سوزان و جانی[۲۶]، ۲۰۰۸).
طرف داران فرضیه مزاج براین عقیده اند که که نوجوانان بخاطر این که دارای مزاج خاصی هستند درگیر اعتیاد میشوند. این ویژگی های مزاجی تقریبا به شکل ژنتیکی تعیین شده اند. در حمایت از این فرضیه؛پژوهش ها نشان دادهاند که کودکان با مزاج دشوار در ابتدای زندگی هیجان طلب، و سطح پایین اجتناب از آسیب، در نوجوانی با سوء مصرف مواد رابطه دارند (کسلر[۲۷]،۱۹۹۶).نوجوانانی که چنین ویژگی هایی دارند احتمال درگیر شدن آن ها در تجرب های جدید، پرخطر و رفتار های قانون شکن بیشتر است.
۲-۴-۲- نظریه روان تحلیل گری